پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٣٢)
جان کندن
جان کندن
( گویش تهرانی ) رج زدن ، با بی دقتی نوشتن
( گویش تهرانی ) رج زدن ، با بی دقتی نوشتن
( گویش تهرانی ) رج زدن ، با بی دقتی نوشتن
( گویش تهرانی ) رج زدن
( گویش تهرانی ) رج زدن
( گویش تهرانی ) رج زدن
( گویش تهرانی ) رج زدن
قلیل المدت
- نه بس روزگار ؛ مدتی قلیل. زمانی کوتاه : از عمعق پرسید که شعر. . . رشیدی را چون می بینی گفت. . . قدری نمکش درمی بایدنه بس روزگاری برآمد که رشیدی رسی ...
مدتی قلیل، زمانی کوتاه تا ملک این است نه بس روزگار زین ده ویران دهمت صدهزار. نظامی.
نه بس روزگار ؛ مدتی قلیل. زمانی کوتاه
عمری، یک عمر
عمری
خط زدن
منتشر
کسی که هورا می کشد
صداپیشه
بازار شام
a place or scene of tumult and disorder
ترکیبی از آقای جنتی عطائی ( به معنی دنیایی که در آن پول حرف اول را می زند )
بازار شام
مکّاره
دل بستن
دلبسته شدن
بال وپر دادن به کسی
بال وپر دادن به کسی
شهریار بلند، پادشاه بلندپایه : بپوشیدم این خلعت ناپسند بفرمان آن شهریار بلند. فردوسی.
غمگسار
گریه سر کردن
چراغ مردگی
چراغ مردگی
چراغ مردگی
چراغ مرده ، بی فروغ ، ظلمانی
چراغ مرده
چراغ مردگی
چراغ مرده
چراغ مرده
چراغ مرده
خودشکن
خودشکن
خودشکن
نو ستیز
شب زده
شب زده
شب زده
شب زده
شب زده ( اصطلاح آقای جنتی عطائی )
.