پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٣٢)
به منزله
نقض آشکار
چندان که ، چندانکه ، به اندازه ای که ، به آن اندازه که ، به اندازه ای ، آنگونه که ، بدان سان ، بدان سان که ، چندان ، بدانقدر ، بدان حد ، بدان حد که ، ...
- بمثابتی ؛ به قدری. بحدی : اتفاق مخالطت افتاد و صدق مودت به مثابتی که قبله ٔ چشمم جمال او بود. ( گلستان ) .
- بمثابتی ؛ به قدری. بحدی : اتفاق مخالطت افتاد و صدق مودت به مثابتی که قبله ٔ چشمم جمال او بود. ( گلستان ) .
- بمثابتی ؛ به قدری. بحدی : اتفاق مخالطت افتاد و صدق مودت به مثابتی که قبله ٔ چشمم جمال او بود. ( گلستان ) .
در حکمِ . . . . . . . . .
- بمثابتی ؛ به قدری. بحدی : اتفاق مخالطت افتاد و صدق مودت به مثابتی که قبله ٔ چشمم جمال او بود. ( گلستان ) .
- بمثابتی ؛ به قدری. بحدی : اتفاق مخالطت افتاد و صدق مودت به مثابتی که قبله ٔ چشمم جمال او بود. ( گلستان ) .
در حکمِ . . . . . . . . .
در حکمِ . . . . . . . . .
در حکمِ . . . . . . . . .
در حکمِ . . . . . . . . .
در حکمِ . . . . . . . . .
در حکمِ . . . . . . . . .
مورد نامهربانی قرار دادن
رسیدن دستور
مدتی را به انتظار سپری کردن
مدتی را به انتظار سپری کردن
مدتی را به انتظار سپری کردن
مدتی را به انتظار سپری کردن
مدتی را به انتظار سپری کردن
مدتی را به انتظار سپری کردن
مدتی را به انتظار سپری کردن
مساعدت/همراهی مالی
دلفریب
دلفریب
دلفریب
چندگاه پیشتر ، چندی قبل
چندگاه پیشتر
شریک دزد و رفیق قافله بودن با گرگ دنبه می خورد و با چوپان گریه می کند ( با گرگ دنبه میخوره و با چوپان گریه میکنه )
Have a foot in both camps
شریک دزد و رفیق قافله با گرگ دنبه می خورد و با چوپان گریه می کند ( با گرگ دنبه میخوره و با چوپان گریه میکنه )
run with the hare and hunt with the hounds
با گرگ دنبه می خورد و با چوپان گریه می کند
You can’t run with the hare and hunt with the hounds
همراه خیانتکار
بمثابه
لاجرم
بمثابه
لاجرم
لاجرم
لاجرم
لاجرم
از . . . . . . . . جلوگیری به عمل آوردن
از . . . . . . . . جلوگیری به عمل آوردن
از . . . . . . . . جلوگیری به عمل آوردن
تیرگی روابط
ناکث
ناکث