laughingstock

/ˈlæfɪŋˌstɑːk//ˈlæfɪŋˌstɒk/

معنی: مسخره، سخره، سخریه، مایه خنده
معانی دیگر: مایه ی خنده، مضحکه، مورد تمسخر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who is the object or butt of ridicule or jokes.
مترادف: butt, fool, jest, target
مشابه: buffoon, chump, dupe, gull, joke, laugh, mock, mockery, victim

جمله های نمونه

1. The programme has made the U. S. a laughingstock .
[ترجمه گوگل]این برنامه ایالات متحده را به مایه خنده تبدیل کرده است
[ترجمه ترگمان]این برنامه U را ساخته است اس مایه خنده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His constant blunders made him the laughing-stock of the whole class.
[ترجمه گوگل]اشتباهات همیشگی او او را به خنده کل کلاس تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]اشتباه ات همیشگی او باعث می شد که همه whole همه کلاس را مسخره کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The truth must never get out. If it did she would be a laughing-stock.
[ترجمه گوگل]حقیقت هرگز نباید آشکار شود اگر این کار را می کرد، او مایه خنده بود
[ترجمه ترگمان]حقیقت هرگز نباید از آن خارج شود اگر این کار را می کرد، می خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If a newspaper commissioned a political poll based on the opinion of a single person it would immediately become a laughing-stock.
[ترجمه گوگل]اگر روزنامه ای یک نظرسنجی سیاسی را بر اساس نظر یک نفر سفارش می داد، بلافاصله به مایه خنده تبدیل می شد
[ترجمه ترگمان]اگر یک روزنامه نظر سنجی سیاسی را براساس نظر یک نفر تشکیل دهد، بلافاصله تبدیل به یک سهام خنده آور خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His silly behaviour made him a laughingstock of the office.
[ترجمه گوگل]رفتار احمقانه اش او را به مایه خنده دفتر تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]رفتار احمقانه او مایه خنده و مایه خنده او شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He made himself the laughingstock of the neighborhood.
[ترجمه گوگل]خودش را مایه خنده محله کرد
[ترجمه ترگمان]مایه خنده این محله شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I have become a laughingstock to all my people, Their mocking song all the day.
[ترجمه گوگل]من برای همه مردمم، آهنگ تمسخرآمیز آنها در تمام روز شده ام
[ترجمه ترگمان]من مایه خنده مردم خودم و آهنگ mocking تمام روز می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They only know to make laughingstock.
[ترجمه گوگل]آنها فقط می دانند که مسخره کنند
[ترجمه ترگمان] اونا فقط میدونن که مایه خنده مردم بشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The scandal has made us the laughingstock of the country.
[ترجمه گوگل]این رسوایی ما را به مایه خنده مملکت تبدیل کرده است
[ترجمه ترگمان]این رسوایی مایه خنده کشور شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Once a league laughingstock, nobody even much as smirks at the Hornets anymore.
[ترجمه گوگل]زمانی که یک بازی خنده دار لیگ بود، دیگر هیچ کس حتی به هورنتز پوزخند نمی زد
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر مایه خنده مردم می شود، هیچ کس حتی به اندازه پوزخند به the پوزخند نمی زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It has become the laughingstock of the town.
[ترجمه گوگل]به مایه خنده شهر تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]مایه خنده مردم شهر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He made himself the laughingstock of the town.
[ترجمه گوگل]او خود را به مایه خنده شهر تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]مایه خنده شهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I became the laughingstock of all my people; they mock me in song all day long.
[ترجمه گوگل]من مایه خنده همه مردمم شدم تمام روز در آهنگ مرا مسخره می کنند
[ترجمه ترگمان]مایه خنده مردم شدم و تمام روز مرا مسخره کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This made him the laughingstock of the whole school.
[ترجمه گوگل]این باعث شد او مایه خنده کل مدرسه شود
[ترجمه ترگمان]مایه خنده همه مدرسه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مسخره (اسم)
flout, antic, mockery, ridicule, scoff, zany, aunt sally, irony, patch, gibe, butt, jeer, bob, jest, taunt, buffoon, clown, droll, laughingstock, staring-quarter, cut-up, witticism, merry-andrew, mickey, own-glass, pickle herring, punchball

سخره (اسم)
ridicule, scoff, corvee, laughingstock, derision, staring-quarter

سخریه (اسم)
ridicule, scoff, laughingstock, derision, staring-quarter

مایه خنده (اسم)
laughingstock

انگلیسی به انگلیسی

• object of ridicule, butt of a joke
outcast, source of laughter and ridicule, fool
if you say that someone or something is a laughing stock, you mean that they are supposed to be important or serious but have been made to seem ridiculous.

پیشنهاد کاربران

مایه تمسخر
سوژه خنده
مضحکه
مچل
مچل . [ م َ چ َ ] ( ص ) آدمی که مورد تمسخر عده ای قرار می گیرد. کسی که او را دست می اندازند. آدمی که بر اثر شوخی دیگران اوقاتش تلخ شده و از کوره دررفته است : این یارو مچل خوبی است . یا دیشب فلانی را مچل کردیم . ( فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ) .
مضحکه دیگران شدن
to become laughing stock
They became the laughing stock of the world because their ridiculous policies.
سوژه ی خنده
مضحکه ی عام و خاص
الت دست و اسباب خنده

بپرس