پیشنهاد‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٤٤)
بدکاره خونه لهجه و گویش تهرانی خانه فساد
نجیبه خونه لهجه و گویش تهرانی فاحشه خانه
بدکاره خونه لهجه و گویش تهرانی خانه فساد
بدکاره خونه لهجه و گویش تهرانی خانه فساد
بدکاره خونه لهجه و گویش تهرانی خانه فساد
لولئین خانه لهجه و گویش تهرانی آبریز، مستراح
لولئین خانه لهجه و گویش تهرانی آبریز، مستراح
لولئین خانه لهجه و گویش تهرانی آبریز، مستراح
لولئین خانه لهجه و گویش تهرانی آبریز، مستراح
دوساق، دوساق خانه، حبس خانه لهجه و گویش تهرانی زندان
سرشب لهجه و گویش تهرانی اول شب
اول شبی لهجه و گویش تهرانی ابتدای شب
نصف شب ( ی ) لهجه و گویش تهرانی نیمه شب
شب چره لهجه و گویش تهرانی آجیل و میوه و شیرینی و تنقلات شب نشینی
( گویش تهرانی ) بلند کردن
پاکار: پیشکار، عریف، کارگزار، پادو، خادم، خدمتکار، نوکر
تعزیه پهلوان کچل ( لهجه و گویش تهرانی ) =جنجال
لب و دهان، لب و دهن ( لهجه و گویش تهرانی ) =مجموعه دهان
لب و دهان، لب و دهن ( لهجه و گویش تهرانی ) =مجموعه دهان
تشنه لب. [ ت ِ ن َ / ن ِ ل َ ] ( ص مرکب ) عطشان و سوخته لب. ( ناظم الاطباء ) : دوستان تشنه لب را زیر خاک از نسیم جرعه دان یاد آورید. خاقانی. من گل ...
تشنه لب. [ ت ِ ن َ / ن ِ ل َ ] ( ص مرکب ) عطشان و سوخته لب. ( ناظم الاطباء ) : دوستان تشنه لب را زیر خاک از نسیم جرعه دان یاد آورید. خاقانی. من گل ...
لب ورچیدن لهجه و گویش تهرانی بر اثر ناراحتی لب ها را جمع کردن لب برچیدن. [ ل َ ب َ دَ ] ( مص مرکب ) به گریه درآمدن کودک. آغاز گریه کردن کودک. در آغا ...
لب دریا
لب برچیدن. [ ل َ ب َ دَ ] ( مص مرکب ) به گریه درآمدن کودک. آغاز گریه کردن کودک. در آغاز گریه تشنجی در لبها پیدا آمدن. حالتی که در شروع گریه خاصه برای ...
لب ورچیدن لهجه و گویش تهرانی بر اثر ناراحتی لب ها را جمع کردن لب برچیدن. [ ل َ ب َ دَ ] ( مص مرکب ) به گریه درآمدن کودک. آغاز گریه کردن کودک. در آغا ...
لب هِرِه ( لهجه و گویش تهرانی ) در تنگنا
لب هِرِه ( لهجه و گویش تهرانی ) در تنگنا
لب نون ( لهجه و گویش تهرانی ) کناره نان
لب نون ( لهجه و گویش تهرانی ) کناره نان
تخم خر ( لهجه و گویش تهرانی ) فحش = قاطر که از مادیان و خر نر حاصل می شود.
تور کردن
تور کردن
تور کردن
خشنی. [ خ ُ ] ( اِ ) زن فاحشه. زن فاجره. زانیه. روسپی. جنده. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از برهان قاطع ) : دشمن آل علی دانی که کیست آن پ ...
خشنی. [ خ ُ ] ( اِ ) زن فاحشه. زن فاجره. زانیه. روسپی. جنده. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از برهان قاطع ) : دشمن آل علی دانی که کیست آن پ ...
خشنی. [ خ ُ ] ( اِ ) زن فاحشه. زن فاجره. زانیه. روسپی. جنده. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از برهان قاطع ) : دشمن آل علی دانی که کیست آن پ ...
خشنی. [ خ ُ ] ( اِ ) زن فاحشه. زن فاجره. زانیه. روسپی. جنده. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از برهان قاطع ) : دشمن آل علی دانی که کیست آن پ ...
خشنی. [ خ ُ ] ( اِ ) زن فاحشه. زن فاجره. زانیه. روسپی. جنده. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از برهان قاطع ) : دشمن آل علی دانی که کیست آن پ ...
ولو/ولاو کردن
ولو/ولاو کردن
آتیشی شدن ( گویش تهرانی )
جفتمون
جفت
کلافه شدن
کلافه شدن
کلافه شدن
وشگون. [ وِ ] ( اِ ) در تداول، نشکون. نشکنج. نخجل. نشگون. نیشگون. قرض. منگش. ( یادداشت مؤلف ) .
دماغ هویجی ( لهجه و گویش تهرانی ) دارای دماغ بزرگ
دماغ بادمجونی ( لهجه و گویش تهرانی ) =بینی بزرگ
دماغ چماقی ( لهجه و گویش تهرانی ) دارای دماغ سر بزرگ