پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٢,٤٣٣)
نادرخور. [ دَ خوَرْ / خُرْ ] ( نف مرکب ) ناسزاوار. ناشایست. که درخور و سزاوار نیست : از بهر پایندگی این در نفس ها و دوری آن از محال ها و نادرخورها. ( ...
نادرخور. [ دَ خوَرْ / خُرْ ] ( نف مرکب ) ناسزاوار. ناشایست. که درخور و سزاوار نیست : از بهر پایندگی این در نفس ها و دوری آن از محال ها و نادرخورها. ( ...
نادرخور. [ دَ خوَرْ / خُرْ ] ( نف مرکب ) ناسزاوار. ناشایست. که درخور و سزاوار نیست : از بهر پایندگی این در نفس ها و دوری آن از محال ها و نادرخورها. ( ...
به نادر ؛ گاه گاه. کمتر. ندرةً. به ندرت : و گاه از گاه به نادر چون مجلس عظیم بودی او را نیز به خوان فرود آوردندی. ( تاریخ بیهقی ص 243 ) .
به نادر ؛ گاه گاه. کمتر. ندرةً. به ندرت : و گاه از گاه به نادر چون مجلس عظیم بودی او را نیز به خوان فرود آوردندی. ( تاریخ بیهقی ص 243 ) .
قلیل المنفعة ؛ کم فایده.
قلیل المدت
قلیل البضاعه
قلیل السکنه ؛ کم مردم.
قلیل السکنه ؛ کم مردم.
قلیل البضاعه
قلیل السکنه ؛ کم مردم.
be ( quite ) a different matter
be ( quite ) a different matter ( also be ( quite ) another matter ) especially British English used to say that a situation or action is very diff ...
quite the contrary
quite the contrary
It’s one thing to . . . it’s ( quite ) another to
not quite
not quite why/what/where etc not exactly why, what, where etc The play wasn’t quite what we expected
that’s quite all right British English used to reply to someone that you are not angry about something they have done ‘I’m sorry we’re so late. ’ ‘ ...
that’s quite all right British English used to reply to someone that you are not angry about something they have done ‘I’m sorry we’re so late. ’ ‘ ...
عجب/عجیب اینکه . . . . . . . . .
عجبا
عجبا
عجب الزمان
عجب الزمان
نادره ٔ زمان
عجب داشتن. [ ع َ ج َ ت َ ] ( مص مرکب ) شگفت داشتن. به شگفت بودن. تعجب کردن : عجب دارم ار شرم دارد ز من که شرمم نمیآید از خویشتن. سعدی. عجب دارم از ...
( عجب آمدن ) عجب آمدن. [ ع َ ج َ م َ دَ ] ( مص مرکب ) به شگفت آمدن. تعجب کردن. به شگفت ماندن : سختم عجب آید که چگونه بردش خواب آن را که به کاخ اندر ی ...
quite a something/quite some something British English used before a noun to emphasize that something is very good, large, interesting etc That was ...
quite/quite so British English formal used to show that you agree with what someone is saying SYN exactly ‘They really should have thought of this ...
modest dress
I owe a debt of gratitude to someone
I owe a debt of gratitude to someone
I owe a debt of gratitude to someone
I owe a debt of gratitude to someone
I owe a debt of gratitude to someone
I owe a debt of gratitude to someone
beyond/without compare
beyond/without compare
beyond/without compare
beyond/without compare
beyond/without compare
beyond/without compare
beyond/without compare
beyond/without compare
Bring pleasure to somebody ( =give someone pleasure ) We have enjoyed 20 years of peace and prosperity. It has brought the kingdom and myself many ...
the Great Beyond
the Great Beyond
the Great Beyond