پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٢,٤٣٣)
land - based
La - la Land
La - la Land
La - la Land
no - man's - land
no - man's - land
never - never land
never - never land
never - never land
مدینه فاسده
in the land of the living spoken awake – used humorously
in the land of the living spoken awake – used humorously
cloud - cuckoo - land
be/live in cloud - cuckoo - land
be/live in cloud - cuckoo - land
cloud cuckoo land
work/farm the land ( =grow crops )
work/farm the land ( =grow crops )
work/farm the land ( =grow crops )
work/farm the land ( =grow crops )
predominantly
predominantly
predominantly
predominantly
predominantly
socioeconomic
socioeconomic
opus
opus
opus
opus
opus
opus
طلق روان گوهری ؛ کنایه از شراب انگوری است. ( غیاث ) ( آنندراج ) .
طلق روان گوهری ؛ کنایه از شراب انگوری است. ( غیاث ) ( آنندراج ) .
طلق روان گوهری ؛ کنایه از شراب انگوری است. ( غیاث ) ( آنندراج ) .
طلق روان گوهری ؛ کنایه از شراب انگوری است. ( غیاث ) ( آنندراج ) .
طلق روان گوهری ؛ کنایه از شراب انگوری است. ( غیاث ) ( آنندراج ) .
طلق روان گوهری ؛ کنایه از شراب انگوری است. ( غیاث ) ( آنندراج ) .
یوم طلق ؛ روز خوش هوا نه گرم و نه سرد. ( منتهی الارب ) . روزی نه گرم و نه سرد. ( مهذب الاسماء ) .
یوم طلق ؛ روز خوش هوا نه گرم و نه سرد. ( منتهی الارب ) . روزی نه گرم و نه سرد. ( مهذب الاسماء ) .
لیل طلق ؛ شب خوش نه گرم و نه سرد. ( منتهی الارب ) . روز و شب معتدل. ( منتخب اللغات ) .
لیل طلق ؛ شب خوش نه گرم و نه سرد. ( منتهی الارب ) . روز و شب معتدل. ( منتخب اللغات ) .
طلق الیدین ؛ جوانمرد گشاده دست. ( منتهی الارب ) . سخی : رجل ٌ طلق الیدین ؛ مردی گشاده دست. ( مهذب الاسماء ) .
ملک طلق ؛ ملک حلال و خالص.
طلق الیدین ؛ جوانمرد گشاده دست. ( منتهی الارب ) . سخی : رجل ٌ طلق الیدین ؛ مردی گشاده دست. ( مهذب الاسماء ) .
ملک طلق ؛ ملک حلال و خالص.
در زبان زازاکی hak
هم نشینان : معاشران ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 449 ) .
هم نشینان : معاشران ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 449 ) .