پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٢,٢٥٦)
opus
opus
opus
opus
opus
opus
طلق روان گوهری ؛ کنایه از شراب انگوری است. ( غیاث ) ( آنندراج ) .
طلق روان گوهری ؛ کنایه از شراب انگوری است. ( غیاث ) ( آنندراج ) .
طلق روان گوهری ؛ کنایه از شراب انگوری است. ( غیاث ) ( آنندراج ) .
طلق روان گوهری ؛ کنایه از شراب انگوری است. ( غیاث ) ( آنندراج ) .
طلق روان گوهری ؛ کنایه از شراب انگوری است. ( غیاث ) ( آنندراج ) .
طلق روان گوهری ؛ کنایه از شراب انگوری است. ( غیاث ) ( آنندراج ) .
یوم طلق ؛ روز خوش هوا نه گرم و نه سرد. ( منتهی الارب ) . روزی نه گرم و نه سرد. ( مهذب الاسماء ) .
یوم طلق ؛ روز خوش هوا نه گرم و نه سرد. ( منتهی الارب ) . روزی نه گرم و نه سرد. ( مهذب الاسماء ) .
لیل طلق ؛ شب خوش نه گرم و نه سرد. ( منتهی الارب ) . روز و شب معتدل. ( منتخب اللغات ) .
لیل طلق ؛ شب خوش نه گرم و نه سرد. ( منتهی الارب ) . روز و شب معتدل. ( منتخب اللغات ) .
ملک طلق ؛ ملک حلال و خالص.
طلق الیدین ؛ جوانمرد گشاده دست. ( منتهی الارب ) . سخی : رجل ٌ طلق الیدین ؛ مردی گشاده دست. ( مهذب الاسماء ) .
طلق الیدین ؛ جوانمرد گشاده دست. ( منتهی الارب ) . سخی : رجل ٌ طلق الیدین ؛ مردی گشاده دست. ( مهذب الاسماء ) .
ملک طلق ؛ ملک حلال و خالص.
در زبان زازاکی hak
هم نشینان : معاشران ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 449 ) .
هم نشینان : معاشران ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 449 ) .
sing somebody’s praises Mrs Edwards was singing your praises today
sing somebody’s praises Mrs Edwards was singing your praises today
sing somebody’s praises Mrs Edwards was singing your praises today
Maʾaser - e Soltaniyeh
you can't serve ( both ) God and mammon
Royal Heir
well - rounded a woman who is well - rounded has a pleasantly curved figure SYN shapely
well - rounded a woman who is well - rounded has a pleasantly curved figure SYN shapely
elucidate
Soldiers are citizens of death’s grey land, Drawing no dividend from time’s tomorrows Siegfried Sassoon
Soldiers are citizens of death’s grey land, Drawing no dividend from time’s tomorrows Siegfried Sassoon
Soldiers are citizens of death’s grey land, Drawing no dividend from time’s tomorrows Siegfried Sassoon
someone's native soil
someone's native soil
someone's native soil
someone's native soil
someone's native soil
someone's native soil
resting place
resting place
resting place
soldier of fortune
آمدن . وارد شدن To move one's things into a particular location so as to make it one's new residence or place of business.
moribund
moribund
moribund
moribund