تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اعرابِ بدوی

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عیب جویانه، سرزنش آمیز، انتقادی، منفی ( صفت از psogos که فنی در بلاغت است که در توصیفِ یک شخص به فضایلِ او بی اعتنا است )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مربوط به بعد از فلان زمان

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حداکثر ( حد بیشینۀ زمانِ تخمینی برای یک رویداد یا پدیده در باستان شناسی و تاریخ )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاستن از دنده، کاستن از سرعت ( اصطلاحاً می تواند به این معنا باشد که از سرعتِ کار می کاهد و با تعنی و تاملِ بیشتر به پیش می رود. مثلاً نویسنده ای که ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی یاور، دست خالی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خرده نقش

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کژآگهی، کژخبر

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( در سیاست ) وابسته، متکی، تحت الحمایه ( حکومتِ وابسته حکومتی است که وابسته و تحتِ حمایتِ قدرتِ بزرگتری است )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[در تاریخِ رومیِ باستان اشاره به دوره های 15 سالۀ مالیاتی دارد. این اصطلاح برای تاریخگذاری هم استفاده می شده است به این نحو که مثلاً 4th indiction اش ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برنامه ریزی کردن، طرح ریختن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

[یک نفر را] نقشِ زمین کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گیرا

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی آن که جای نقد [یا خرده ای] باقی باشد

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

خاطرت جمع باشد، خیالت راحت باشد، مطمئن باش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غیرتخیلی بودن غیرخیالی بودن فارغ از تخیل بودن عاری از خیال بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لباسِ سراپایی ( گفته می شود که این کلمه در اصل از همان �سراپا�ی فارسی گرفته شده است و به روسی رفته است و . . . )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شاداب، پرشور، بانشاط،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

stuff it/them/you, etc عمرا! درشو بذار! درتو بذار! جمعش کن، بابا! ( برای نشان دادنِ عصبانیت، انکار یا سرپیچی از اطاعت از یک موقعیت، شخص یا چیز استف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سخنانِ بابِ طبعِ دیگران سخنانِ خوشایندِ دیگران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میلۀ چوب رخت [رگال]

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آها! این را ببین! اینجا را ببین! ( زمانی به کار می رود که ناگهان چیزِ غیرمنتظره و خوبی دیده شود ) ( لانگمنِ کانتمپرری: said when something happen ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

I think we’re talking at cross - purposes. فکر می کنم داریم دربارۀ دو موضوعِ مختلف حرف می زنیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جا دادن ( در معنای چپاندن خیلی چیزها در جایی اندک )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بازی با کلمات ( در جاهایی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معادلش را شاید بتوانیم ما در جاهایی �ماندن در کند و زنجیر� یا �ماندن در حصار � به کار ببریم. همچنین در فرهنگِ کهنِ ما بچه ای که خیلی آزار می داد �چ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اهمیت داشتن ( مثلاً how much a person can mean / یک نفر چقدر می تواند اهمیت داشته باشد )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شایستۀ تحقیر، بی ارزش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

[دربارۀ آتش] شعله ور بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بگیر و ببند؛ حواشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاغذ برش خوردۀ دستی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

[کاغذ] مرغوب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گاف، سوتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

پا در هوا و بلاتکلیف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تقلا و کشمکش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

بزکِ اضافه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تاثیرگذار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

خطابیدگی ( در فلسفۀ باخیتن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

عاریتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

فراتر از سوژه و ابژه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

از سر گذراندن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

بر جهیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

تشدید یافته، مشدد

١