پیشنهادهای فلاحی (٣٠)
بی آن که جای نقد [یا خرده ای] باقی باشد
خاطرت جمع باشد، خیالت راحت باشد، مطمئن باش
غیرتخیلی بودن غیرخیالی بودن فارغ از تخیل بودن عاری از خیال بودن
لباسِ سراپایی ( گفته می شود که این کلمه در اصل از همان �سراپا�ی فارسی گرفته شده است و به روسی رفته است و . . . )
شاداب، پرشور، بانشاط،
stuff it/them/you, etc عمرا! درشو بذار! درتو بذار! جمعش کن، بابا! ( برای نشان دادنِ عصبانیت، انکار یا سرپیچی از اطاعت از یک موقعیت، شخص یا چیز استف ...
سخنانِ بابِ طبعِ دیگران سخنانِ خوشایندِ دیگران
میلۀ چوب رخت [رگال]
آها! این را ببین! اینجا را ببین! ( زمانی به کار می رود که ناگهان چیزِ غیرمنتظره و خوبی دیده شود ) ( لانگمنِ کانتمپرری: said when something happen ...
I think we’re talking at cross - purposes. فکر می کنم داریم دربارۀ دو موضوعِ مختلف حرف می زنیم.
جا دادن ( در معنای چپاندن خیلی چیزها در جایی اندک )
بازی با کلمات ( در جاهایی )
معادلش را شاید بتوانیم ما در جاهایی �ماندن در کند و زنجیر� یا �ماندن در حصار � به کار ببریم. همچنین در فرهنگِ کهنِ ما بچه ای که خیلی آزار می داد �چ ...
اهمیت داشتن ( مثلاً how much a person can mean / یک نفر چقدر می تواند اهمیت داشته باشد )
شایستۀ تحقیر، بی ارزش
[دربارۀ آتش] شعله ور بودن
بگیر و ببند؛ حواشی
کاغذ برش خوردۀ دستی
[کاغذ] مرغوب
گاف، سوتی
پا در هوا و بلاتکلیف
تقلا و کشمکش
بزکِ اضافه
تاثیرگذار
خطابیدگی ( در فلسفۀ باخیتن )
عاریتی
فراتر از سوژه و ابژه
از سر گذراندن
بر جهیدن
تشدید یافته، مشدد