پیشنهادهای فلاحی (٤٣)
اعرابِ بدوی
عیب جویانه، سرزنش آمیز، انتقادی، منفی ( صفت از psogos که فنی در بلاغت است که در توصیفِ یک شخص به فضایلِ او بی اعتنا است )
مربوط به بعد از فلان زمان
حداکثر ( حد بیشینۀ زمانِ تخمینی برای یک رویداد یا پدیده در باستان شناسی و تاریخ )
کاستن از دنده، کاستن از سرعت ( اصطلاحاً می تواند به این معنا باشد که از سرعتِ کار می کاهد و با تعنی و تاملِ بیشتر به پیش می رود. مثلاً نویسنده ای که ...
بی یاور، دست خالی
خرده نقش
کژآگهی، کژخبر
( در سیاست ) وابسته، متکی، تحت الحمایه ( حکومتِ وابسته حکومتی است که وابسته و تحتِ حمایتِ قدرتِ بزرگتری است )
[در تاریخِ رومیِ باستان اشاره به دوره های 15 سالۀ مالیاتی دارد. این اصطلاح برای تاریخگذاری هم استفاده می شده است به این نحو که مثلاً 4th indiction اش ...
برنامه ریزی کردن، طرح ریختن
[یک نفر را] نقشِ زمین کردن
گیرا
بی آن که جای نقد [یا خرده ای] باقی باشد
خاطرت جمع باشد، خیالت راحت باشد، مطمئن باش
غیرتخیلی بودن غیرخیالی بودن فارغ از تخیل بودن عاری از خیال بودن
لباسِ سراپایی ( گفته می شود که این کلمه در اصل از همان �سراپا�ی فارسی گرفته شده است و به روسی رفته است و . . . )
شاداب، پرشور، بانشاط،
stuff it/them/you, etc عمرا! درشو بذار! درتو بذار! جمعش کن، بابا! ( برای نشان دادنِ عصبانیت، انکار یا سرپیچی از اطاعت از یک موقعیت، شخص یا چیز استف ...
سخنانِ بابِ طبعِ دیگران سخنانِ خوشایندِ دیگران
میلۀ چوب رخت [رگال]
آها! این را ببین! اینجا را ببین! ( زمانی به کار می رود که ناگهان چیزِ غیرمنتظره و خوبی دیده شود ) ( لانگمنِ کانتمپرری: said when something happen ...
I think we’re talking at cross - purposes. فکر می کنم داریم دربارۀ دو موضوعِ مختلف حرف می زنیم.
جا دادن ( در معنای چپاندن خیلی چیزها در جایی اندک )
بازی با کلمات ( در جاهایی )
معادلش را شاید بتوانیم ما در جاهایی �ماندن در کند و زنجیر� یا �ماندن در حصار � به کار ببریم. همچنین در فرهنگِ کهنِ ما بچه ای که خیلی آزار می داد �چ ...
اهمیت داشتن ( مثلاً how much a person can mean / یک نفر چقدر می تواند اهمیت داشته باشد )
شایستۀ تحقیر، بی ارزش
[دربارۀ آتش] شعله ور بودن
بگیر و ببند؛ حواشی
کاغذ برش خوردۀ دستی
[کاغذ] مرغوب
گاف، سوتی
پا در هوا و بلاتکلیف
تقلا و کشمکش
بزکِ اضافه
تاثیرگذار
خطابیدگی ( در فلسفۀ باخیتن )
عاریتی
فراتر از سوژه و ابژه
از سر گذراندن
بر جهیدن
تشدید یافته، مشدد