etched

/ˈet͡ʃ//et͡ʃ/

(verb transitive) سیاه قلم کردن، قلم زدن (بوسیله تیزاب)

جمله های نمونه

1. the most sharply etched character in the story
شخصیت داستان که از همه واضح تر تصویر شده است

2. dorothy has a collection of etched glass
دوروتی دارای یک مجموعه از ظروف شیشه ای منقوش است.

3. my mother's face is forever etched in my mind
چهره ی مادرم برای همیشه در ذهنم نقش بسته است.

4. A security number had been etched on the car window as a protection against theft.
[ترجمه گوگل]یک شماره امنیتی روی شیشه ماشین حک شده بود تا در برابر سرقت محافظت شود
[ترجمه ترگمان]یک شماره امنیتی بر روی شیشه اتومبیل به عنوان محافظت در برابر سرقت حک شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The lines were so finely etched as to be invisible from a distance.
[ترجمه گوگل]خطوط به قدری ظریف حکاکی شده بودند که از دور نامرئی بودند
[ترجمه ترگمان]خطوط آن چنان ظریف و ظریف بود که گویی از دور دیده می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His face was etched with pain.
[ترجمه گوگل]صورتش از درد حک شده بود
[ترجمه ترگمان]صورتش پر از درد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Anthea's face was etched with horror.
[ترجمه گوگل]چهره آنته آ با وحشت نقش بسته بود
[ترجمه ترگمان]صورت Anthea با وحشت حکاکی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Crosses were etched into the walls.
[ترجمه گوگل]صلیب هایی روی دیوارها نقش بسته بود
[ترجمه ترگمان]روی دیوارها حکاکی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Confusion and sadness were etched on their faces.
[ترجمه گوگل]گیجی و غم روی صورتشان نقش بسته بود
[ترجمه ترگمان]گیجی و ناراحتی بر چهره آن ها حک شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The island remained etched in my memory.
[ترجمه گوگل]جزیره در خاطرم ماندگار شد
[ترجمه ترگمان]جزیره در حافظه ام حک شده بو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This terrible event is etched forever in my memory.
[ترجمه گوگل]این رویداد وحشتناک برای همیشه در حافظه من حک شده است
[ترجمه ترگمان]این واقعه وحشتناک برای همیشه در حافظه ام حک شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He is the most sharply etched character in the movie.
[ترجمه گوگل]او تندترین شخصیت فیلم است
[ترجمه ترگمان]شخصیت منحصر به فرد در فیلم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The tragic event is sharply etched into my memory.
[ترجمه گوگل]این رویداد غم انگیز به شدت در حافظه من حک شده است
[ترجمه ترگمان]واقعه غم انگیز در حافظه ام حک شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The scene will be etched on my memory forever.
[ترجمه گوگل]این صحنه برای همیشه در حافظه من حک خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این صحنه برای همیشه روی حافظه من حک شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The stained-glass panels are etched and then handpainted using traditional methods.
[ترجمه گوگل]پانل های شیشه ای رنگی با استفاده از روش های سنتی اچ شده و سپس با دست نقاشی می شوند
[ترجمه ترگمان]پانل های شیشه های رنگی حکاکی شده و سپس با استفاده از روش های سنتی استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] حک شده

انگلیسی به انگلیسی

• engraved, carved out (with an acid)

پیشنهاد کاربران

تاثیرگذار
قلم کاری
نقش بسته
با in mind خیلی میاد
مثلا میگن :
That memory will always remain etched in my mind
My mother's face is forever etched in my mind.
- چهره ی مادرم برای همیشه در ذهنم نقش بسته
نقش بستن، حک شدن

بپرس