پیشنهاد‌های A L C Y O N E U S (٨,٥٧٨)

بازدید
٣,٥٤٦
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

A different story = Otherwise یک قید هست Example : A : Somethings never change B : Her nose tells a different story = Her nose tells otherwise

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

۱. مشخصاً نام بردن/قید - اشاره - ذکر کردن ۲. دقیقاً مشخص/معین/تعیین/معلوم کردن ۳. با صراحت تصریح کردن ۴. به وضوح توصیف کردن ۵. بطور روشن مشخص کردن/بی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

این یک اصطلاح ( idiom ) هست که به معنی فهمیدن، پذیرفتن و قبول کردنه Wrap one's mind around idiom. US, informal : 🔴 to find a way to understand or ...

پیشنهاد
٩

این یک اصطلاح ( idiom ) هست که به معنی فهمیدن، پذیرفتن و قبول کردنه idiom. US, informal : 🔴 to find a way to understand or accept ( something ) ◀️ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

Occult : علوم غریبه Occultism : اعتقاد به قدرت های فراطبیعی یا مطالعه آن Occultist : شخصی که به هنرهای غیبی/غریبه مانند جادو، طالع بینی، کیمیاگری، جل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

noun 🔴[count] : someone who owns or manages an industry ◀️a meeting of industrialists to discuss environmental issues صاحب کارخانه/صنعت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در جواب i love you میشه استفاده کرد Miranda : She loves me عاشقمه Grace : She loves me back اونم عاشقمه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

SEX - DEPRIVED یک صفت هست به معنی گرسنه ی جنسی و ندید بدید جنسی ◀️ I want a sex - starved dude like him in me. . . None of you in here tho. All of y ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

سیال یا شاره = Fluid سیالات جمع سیال هست = Fluids مایعات ( Liquids ) و گازها ( Gases ) تمام و کمال جزو سیالات هستند!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

مهدورالدم کیست در فقه اسلامی اصطلاحی به نام مهدورالدم وجود دارد که به شخصی اطلاق می گردد که خون وی باطل ( هدر ) تلقی می گردد. عبارت فوق به این معناست ...

پیشنهاد
١٢

You don't get to choose it ❌شما نمی توانید آن را انتخاب کنید ✔️تصمیم گیریش با تو نیست ( انتخاب کردنش به عهده تو نیست ) / حق تصمیم گیری نداری / شما در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

باید بدانیم که I can't decide با i don't get to decide یکی نیست اولی یعنی توانایی تصمیگیری رو ندارم. ( چرا اونوقت؟ شاید سردرگم، نامطمئن و بلاتکلیف ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

noun formal 1 [noncount] a : the act of no longer caring for, using, or doing something : the act of abandoning something ◀️the dereliction of a caus ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Whitewash : ماله کشی کردن whitewash: a deliberate attempt to conceal unpleasant or incriminating facts about a person or organization in order to pr ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

verjuice آبغوره یا آب غوره عصارهٔ غوره است که برای طعم دادن و ترش کردن غذا به کار می رود. غوره چیست ؟ غوره میوه نارس انگور است که دارای طعم ترشی م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

تحلیل کامل Sorted و Sort out • مثال ۱. Sort someone out تنبیه کلامی یا فیریکی کردن یک نفر ( v ) ( غیر رسمی ) •if he can't pay you, I'll sort him ou ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

تحلیل کامل Sorted و Sort out • مثال ۱. Sort someone out تنبیه کلامی یا فیریکی کردن یک نفر ( v ) ( غیر رسمی ) •if he can't pay you, I'll sort him ou ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

تحلیل کامل Sorted و Sort out • مثال ۱. Sort someone out تنبیه کلامی یا فیریکی کردن یک نفر ( v ) ( غیر رسمی ) •if he can't pay you, I'll sort him ou ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

تلفظ : BEE. uh. row یا BEER. ow تعاریفی که دیکشنری یا واژه نامه برای این واژه ارائه دادن به صورت زیره : ۱. یک میز تحریر دارای چند کشو و معمولاً یک ت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

اسم قابل شمارش ۱. بالماسکه ( n ) ۲. خود را به کسی جا زدن - تظاهر کردن ( v ) ۳. تظاهر ( n ) ۴. لباس مبدل - تغییر ظاهر ( n ) 1 : a party at which ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

یادآوری کردن، به خاطر آوردن، یاد کردن verb [no obj] : to talk, think, or write about things that happened in the past ◀️He reminisced with old buddie ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Laten به معنی پنهان، نهان، نهفته، ناپیدا، پوشیده، باقی و موجود ( ولی دور از نگاه ها ) ، غیرقابل دیدن است Latent tuberculosis : سل پنهان Laten heat o ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Furnace : کوره Melting Furnace : کوره ذوب ⬛ FURNACE : noun [count] : an enclosed container in which heat is produced: such as a : one for melting m ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

TBI/Traumatic brain injury : ضربه مغزی mTBI/mild traumatic brain injury/Concussion : ضربه مغزی خفیف 🔴 an injury to the brain that is caused by somet ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

Root : ریشه Stem : ساقه Petal : گلبرگ Trunk : تنه ( درخت ) Sepal : کاسبرگ Branches : شاخه ها ( درخت )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Fungus = قارچ یا سَماروغ Fungi is plural of fungus ( قارچ ) نوعی از موجودات زنده هستند که معمولاً شبیه گیاهان هستند اما گُل ندارند و روی چیزهای مرده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Coefficient of Friction : ضریب اصطکاک Coefficient of thermal expansion : ضریب انبساط گرمایی Coefficient of variation : ضریب تغییرات Coefficient = ضر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

یکی از معنی هاش میشه نگهداشتن. ◀️ The captive may want to escape. Sustain him. Hold him tight ◀️ Bones sustain the body : استخوان ها بدن را نگه می د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

انرژی جنبشی، یعنی Energy of a moving physical body انرژی جنبشی یا کینتیک انرژی ( اختصاری KE ) یکی از صورتهای انرژی است که جسم بخاطر حرکت دارا می باشد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

اگه prodigal با Son یا Daughter بیاد میشه فرزند ناخلفِ حرف گوش نکنِ پشیمان که به والدین خود گوش نداده، خانه را بخاطر افکار پدر مادر ترک کرده، بعد سرش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

اسم قابل شمارش معنا : 1] اعجوبه ( فردی جوان با استعداد باورنکردنی ) 2] شگفتی نکته : خود واژه ی اعجوبه در فارسی ( و نه prodigy که انگلیسی است ) در فار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

به کسی اطلاع دادن Imma kill him, But I want to inform mother Miranda first

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

Patron : پِی ترِن ( مشتری، حامی، کمک کننده ی مالی، خریدار، ولی نعمت ) Patronage : پِیتْ رِنِجْ ( پول و ساپورت، کمک مالی، حمایتی که از یک فرد، مغازه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

اسم غیرقابل شمارش معنا : جاسوسی - پوشیده جویی تلفظ : ( اِ ) س پی یِناژ 🔴 the things that are done to find out secrets from enemies or competitors : ...

پیشنهاد
٩

Lacquered bracket قارچی با خواص درمانی قارچ گانودرما یا قارچ ری شی ( نام علمی: Ganoderma lucidum ) قارچی یک ساله از تیره تابان پوستان ( Ganodermata ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

⬛ LABOR CAMP ⬛ اردوگاه کار ( انگلیسی: Labor camp ) یا اردوگاه کار اجباری، به بازداشتگاه هایی اطلاق می گردد که در آن زندانیان مجبور به کار اجباری و بی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

Fit ( adj ) : خوش اندام - خوش هیکل - فیتنس - بدن ورزشکاری - جذاب Fit girls

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

افرادی که حق و مجوز حضور بر روی زمین ورزشگاه را ندارند، وقتی روی زمین می آیند میشوند یک Pitch invader یا field invader مثال : Pitch Invader. The pi ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

پسر به پدرش میره ( یک ضرب المثل هست ) PROVERB a son's character or behaviour can be expected to resemble that of his father

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

1. Profile Picture عکس حساب کاربری 2. Picture For Proof سند تصویری ◀️ You can be serious with that PFP

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

I have no words

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

ارگاسم مردانه مثال : What do male orgasms feel like? Orgasms feel different for each person, but many men describe orgasms in similar ways. The f ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باطل کردن قوانین طبیعت و فیزیک کار، عمل یا اتفاقی که با عقل انسان، منطق، هواس پنچ گانه، تجربه، دانش و علم و فلسفه مغتیرت دارد. ادیان مدعی هستند پیامب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

عملکرد ضعیف و افتضاح Raphael Varane had a poor performance in the final

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Clear as day مثال : I don't see how anyone can say that this isn't a penalty. Its clear as day.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

چاقوی کند و ناتیز مثال : I’d 100% rather go this way than those insane cartel executions where they use a blunt knife to slowly hack your head off. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٦

( صفت ) ازپیش تعیین شده - از ویش مشخص شده - پیشداورانه معمولاً همراه واژگان Notion یا Idea میاد. notion به معنای عقیده و باور ( opinion/idea ) هست a ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

قیدی است از افزودن LY به انتهای صفت Quintessential به وجود آمده که خود از اسم Quintessence ساخته شده این قید بدین معناست : used to emphasize the mos ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Braggadocious ( با تلفظ bragedowshes ) یک صفت و هم معنای واژگان Arrogant, Boastful, Disdainful, Conceited, Snobby, Imperious, Bumptious, Snobbish, To ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

BRAG : صحبت کردن در مورد خود، دستاوردهایتان، خانواده و غیره به گونه ای که نشان دهنده غرور بیش از حد باشد - فخرفروشی - پزدادن - خودستایی گزافگونه - ل ...