پیشنهاد‌های A L C Y O N E U S (٨,٦٠١)

بازدید
٤,٤٠١
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Kraken = هیولای دریای اسکاندیناوی کِراکِن هیولای افسانه ای عظیم الجثه ای است که گفته می شود در سواحل نروژ و ایسلند زندگی می کند. اندازه و ظاهر بیان ش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

هیولای دریای اسکاندیناوی کِراکِن هیولای افسانه ای عظیم الجثه ای است که گفته می شود در سواحل نروژ و ایسلند زندگی می کند. اندازه و ظاهر بیان شده از این ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

گروهی از ( افراد/سازمان ها/کسب وکارها ) که با هم کار کرده و برای توسعه و محقق سازی منافع مشترک ترکیب شده اند. سوال اینجاست که آیا سندیکا یک نهاد قان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

Kukri : کوکری Sword : شمشیر Katana : شمشیر سامورایی Spear : نیزه Trident : نیزه سه شاخه Axe : تبر Cleaver : ساطور Machete : قداره - قمه Sai : سای ( س ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

سلاح پرتابی هر سلاحی که بتواند اهداف فراتر از حد توان و دسترسی جسم و فیزیک فرد را درگیر کند، Ranged weapon گویند تفنگ، توپ، موشک، تیر و کمان، . . ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

سلاح هایی که در مبارزه ی تن به تن استفاده میشوند نام های دیگر Melee weapon شامل Hand weapon و Close Combat Weapon هست

پیشنهاد
٩

Hand - to - hand Combat Battle ❌ War ❌ Combat ✔️ به طور اختصار H2H هم میگن ویکی : مبارزه تن به تن ( انگلیسی: Hand - to - hand combat ) ( نبرد پنجه د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Tragic : غم انگیز - سوگناک - تراژیک - غمگین کننده Terrific : فوق العاده - بسیارخوب / متحیرکننده - شگفت انگیز - حیرت آور - پشم ریزون - عجیب Terrifying ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

Tragic : غم انگیز - سوگناک - تراژیک - غمگین کننده Terrific : فوق العاده - بسیارخوب / متحیرکننده - شگفت انگیز - حیرت آور - پشم ریزون - عجیب Terrifying ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

کوکری، چاقو یا قمه ای است مرتبط با گورکاهای نپال. تیغه ی این نوع سلاح سرد انحنای مشخصی دارد که آنرا به آسانی از بقیه چاقوها متمایز می سازد. در آسیای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

اینطور که مشخصه در چندین زبان وجود داره این اسم لاتین، عبری، عربی، انگلیسی و فارسی هم که استفاده میشه به معنای زندگی کردن و تنفس کردن هم اِوا تلفظ می ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

۱. دُم ۲. دنبال و تعقیب کردن ( v ) ۳. خط ( در بازی شیر و خط ) و عانز بیشتر Tail the stalker

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

تعقیب کننده - بِپّا Stalker ( n ) Stalk ( v ) : ۱. تعقیب کردن به قصد شکار یا کشتن ( انسان و حیوان ) ۲. تعقیب کردن به قصد آزار و اذیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

NORTH AMERICAN 🔴at the very beginning; straight away. ◀️"I managed to have a disagreement with him right off the bat" ◀️ ?W870 TAC vs m1897? Which ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

📌 Stealth Technology/Low observable technology : تکنولوژی رادارگریزی/کم دیده شدن 📌 Stealth Aircraft : هواپیمای شناساگریز/پنهان کار 📌 Stealth Ship ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

noun [count] : a person who is being kept in a prison especially for political reasons : a person who is being detained ۱. زندانی یا بهتره بگیم توقی ...

پیشنهاد
٨

Industrial engineering in Getman 🇩🇪

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

نسبت جنسیتی Sex ratio هم میگن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

نسبت جنسی یعنی به ازای هر مرد چند زن در یک کشور وجود داره. طبق آمار روسیه و اوکراین شکاف بزرگی بین جمعیت زن و مرد خود دارند. اغلب کشورهای خاورمیانه م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

آینده برنامه نویسی بصورت خودکار یک نرم افزار قوی که توسط هوش مصنوعی کار میکنه توضیحات ویکی: گیت هاب کوپایلوت دستیار برنامه نویسی گیت هاب گیت هاب ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

The noun boar refers to an uncastrated pig. The noun boor refers to a rude or ill - mannered person. As a noun, bore refers to a hole made by boring, ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

? What does it mean when a person is called a pig If you call someone a pig you mean that they eat too much, are not clean, or are not a nice person ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

noun [count] : an exciting, foolish, or dangerous experience or adventure ◀️a madcap/drunken/comic escapade As a teenager he embarked on a series of ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

A different story = Otherwise یک قید هست Example : A : Somethings never change B : Her nose tells a different story = Her nose tells otherwise

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

۱. مشخصاً نام بردن/قید - اشاره - ذکر کردن ۲. دقیقاً مشخص/معین/تعیین/معلوم کردن ۳. با صراحت تصریح کردن ۴. به وضوح توصیف کردن ۵. بطور روشن مشخص کردن/بی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

این یک اصطلاح ( idiom ) هست که به معنی فهمیدن، پذیرفتن و قبول کردنه Wrap one's mind around idiom. US, informal : 🔴 to find a way to understand or ...

پیشنهاد
٩

این یک اصطلاح ( idiom ) هست که به معنی فهمیدن، پذیرفتن و قبول کردنه idiom. US, informal : 🔴 to find a way to understand or accept ( something ) ◀️ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

Occult : علوم غریبه Occultism : اعتقاد به قدرت های فراطبیعی یا مطالعه آن Occultist : شخصی که به هنرهای غیبی/غریبه مانند جادو، طالع بینی، کیمیاگری، جل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

noun 🔴[count] : someone who owns or manages an industry ◀️a meeting of industrialists to discuss environmental issues صاحب کارخانه/صنعت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در جواب i love you میشه استفاده کرد Miranda : She loves me عاشقمه Grace : She loves me back اونم عاشقمه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

SEX - DEPRIVED یک صفت هست به معنی گرسنه ی جنسی و ندید بدید جنسی ◀️ I want a sex - starved dude like him in me. . . None of you in here tho. All of y ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

سیال یا شاره = Fluid سیالات جمع سیال هست = Fluids مایعات ( Liquids ) و گازها ( Gases ) تمام و کمال جزو سیالات هستند!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

مهدورالدم کیست در فقه اسلامی اصطلاحی به نام مهدورالدم وجود دارد که به شخصی اطلاق می گردد که خون وی باطل ( هدر ) تلقی می گردد. عبارت فوق به این معناست ...

پیشنهاد
١٢

You don't get to choose it ❌شما نمی توانید آن را انتخاب کنید ✔️تصمیم گیریش با تو نیست ( انتخاب کردنش به عهده تو نیست ) / حق تصمیم گیری نداری / شما در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

باید بدانیم که I can't decide با i don't get to decide یکی نیست اولی یعنی توانایی تصمیگیری رو ندارم. ( چرا اونوقت؟ شاید سردرگم، نامطمئن و بلاتکلیف ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

noun formal 1 [noncount] a : the act of no longer caring for, using, or doing something : the act of abandoning something ◀️the dereliction of a caus ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Whitewash : ماله کشی کردن whitewash: a deliberate attempt to conceal unpleasant or incriminating facts about a person or organization in order to pr ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

verjuice آبغوره یا آب غوره عصارهٔ غوره است که برای طعم دادن و ترش کردن غذا به کار می رود. غوره چیست ؟ غوره میوه نارس انگور است که دارای طعم ترشی م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

تحلیل کامل Sorted و Sort out • مثال ۱. Sort someone out تنبیه کلامی یا فیریکی کردن یک نفر ( v ) ( غیر رسمی ) •if he can't pay you, I'll sort him ou ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

تحلیل کامل Sorted و Sort out • مثال ۱. Sort someone out تنبیه کلامی یا فیریکی کردن یک نفر ( v ) ( غیر رسمی ) •if he can't pay you, I'll sort him ou ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

تحلیل کامل Sorted و Sort out • مثال ۱. Sort someone out تنبیه کلامی یا فیریکی کردن یک نفر ( v ) ( غیر رسمی ) •if he can't pay you, I'll sort him ou ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٩

تلفظ : BEE. uh. row یا BEER. ow تعاریفی که دیکشنری یا واژه نامه برای این واژه ارائه دادن به صورت زیره : ۱. یک میز تحریر دارای چند کشو و معمولاً یک ت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

اسم قابل شمارش ۱. بالماسکه ( n ) ۲. خود را به کسی جا زدن - تظاهر کردن ( v ) ۳. تظاهر ( n ) ۴. لباس مبدل - تغییر ظاهر ( n ) 1 : a party at which ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

یادآوری کردن، به خاطر آوردن، یاد کردن verb [no obj] : to talk, think, or write about things that happened in the past ◀️He reminisced with old buddie ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Laten به معنی پنهان، نهان، نهفته، ناپیدا، پوشیده، باقی و موجود ( ولی دور از نگاه ها ) ، غیرقابل دیدن است Latent tuberculosis : سل پنهان Laten heat o ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

Furnace : کوره Melting Furnace : کوره ذوب ⬛ FURNACE : noun [count] : an enclosed container in which heat is produced: such as a : one for melting m ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

TBI/Traumatic brain injury : ضربه مغزی mTBI/mild traumatic brain injury/Concussion : ضربه مغزی خفیف 🔴 an injury to the brain that is caused by somet ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

Root : ریشه Stem : ساقه Petal : گلبرگ Trunk : تنه ( درخت ) Sepal : کاسبرگ Branches : شاخه ها ( درخت )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Fungus = قارچ یا سَماروغ Fungi is plural of fungus ( قارچ ) نوعی از موجودات زنده هستند که معمولاً شبیه گیاهان هستند اما گُل ندارند و روی چیزهای مرده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

Coefficient of Friction : ضریب اصطکاک Coefficient of thermal expansion : ضریب انبساط گرمایی Coefficient of variation : ضریب تغییرات Coefficient = ضر ...