پیشنهاد‌های A L C Y O N E U S (٨,٦٤٣)

بازدید
١٠,٤٥٣
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Evolution Change Transition Transformation

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢١

کار کردن با ◀️ What could go wrong when you someone operate heavy machinery on their first day? Irresponsible supervisors

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

Responsible متضاد Irresponsible می باشد 🟧 RESPONSIBLE 🟧 having an obligation to do something, or having control over or care for someone, as part ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

وقتی little با do و did بدین شکل همراه میشه معنی رو برعکس میکنه. یعنی little تبدیل میشه به not. به مثال های زیر توجه فرمایید: ◀️ Little did he know ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

وقتی little با do و did بدین شکل همراه میشه معنی رو برعکس میکنه. بعنی little تبدیل میشه به not. به مثال های زیر توجه فرمایید: ◀️ Little did he know ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

۱. با قدرت بالا و سرعت زیاد هل دادن ۲. با قدرت بالا و سرعت زیاد پرت کردن ۳. کوبیدن، انداختن یا قرار دادن بدن یا بخشی از آن به جهتی مشخص 🔴 to throw ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Her handwriting is illegible : دستخطش ناخوانا/خرچنگ قورباغه است She writes illegibly : او خرچنگ قورباغه می نویسد Squiggle : خط کوتاه موج دار و درهم ...

پیشنهاد
١١

Her handwriting is illegible : دستخطش ناخوانا/خرچنگ قورباغه است She writes illegibly : او خرچنگ قورباغه می نویسد Squiggle : خط کوتاه موج دار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Kids these days, Always on their phones بچه ها این روزه ( امروزه ) همش سرشون تو گوشی هاشونه پس on میتونه اینجا مشغول و درگیر باشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

🔴 to laugh because you are amused or pleased by something [no obj] ◀️ She chortled [=chuckled] with delight. [ obj] ◀️ "He chortled, “You're going ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

برخوردار بودن - داشتن برآورده، محقق و تأمین کردن پاسخگو/جوابگو بودن ملاقات کردن مثال : Please enter your email and set a new password that contains ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Troglodyte انسانی نخستین بود در دوران ماقبل تاریخ ( prehistory ) که در غارها زندگی میکرد. سیستم نوشتاری و ثبت و ضبط و تاریخ نگاری نداشت. از ۲. ۵ میلی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

تمامی میمون ها، ایپ ها و انسان ها همگی از راسته ی ( order ) پریمات یا نخستی سان هستند ( Primates ) . خانواده ای بزرگ و پرتعداد با زیرشاخه های متنوع. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

گاهی UE آخر Demagogue را نمی نویسند یعنی به شکلDemagog. اینا جفتش یکیه و اسم قابل شمارش ( Noun ) Demagogue یک رهبر سیاسی یا سیاستمداره که سعی می کن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

🟧B I G O T 🟧 یک فرد متعصب، فردی که به طورغیرمنصفانه و بسیار شدیدی از یکسری افراد، ایده ها و باقی چیزها تنفر دارد. به خصوص از برخی ادیان و قومیت ها ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

یک فرد متعصب، فردی که به طورغیرمنصفانه و بسیار شدیدی از یکسری افراد، ایده ها و باقی چیزها تنفر دارد. به خصوص از برخی ادیان و قومیت ها و نژادها. او نم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

دادارای تلفظ یکسان با Awful معنی : اندام های داخلی بدن حیوانات که به عنوان غذا استفاده میشوند مثل دل قلوه جگر و . . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

تلفظ Offal و Awful هر دو مثل همه AWFUL : ۱. ناخوشایند ( صفت ) ۲. ترسناک ( صفت ) ۳. بسیار زیاد ( صفت ) ۴. بسیار زیاد با طولانی ( قید ) OFFAL ان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Citizen : شهروند Asylum Seeker : پناهجو - متقاضی پناهندگی Refugee : پناهنده وضعیتی که بین شرایط �شهروندی� و �پناهندگی� است و به آن �پناهجویی� ( asyl ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

Citizen : شهروند Asylum Seeker : پناهجو - متقاضی پناهندگی Refugee : پناهنده وضعیتی که بین شرایط �شهروندی� و �پناهندگی� است و به آن �پناهجویی� ( asyl ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Pressure ulcers = pressure sores = bed sores = pressure injuries همگی به معنی زخم بستر هستند زَخم بَستر ( به انگلیسی: Bedsore ) ، به آسیب بافت بدن ( ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

احتیاط - هوشیاری - گوش به زنگی - جمع کردن هواس نسبت به خطرات 🔴 the action or state of keeping careful watch for possible danger or difficulties ◀️ A ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

کف دست در صورت[نیازمند منبع] یا فیس پالم ( به انگلیسی: Facepalm ) یک ژست فیزیکی به صورت گذاشتن کف دست بر روی صورت است که در بیشتر فرهنگ ها نمادی برای ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

the birds and the bees یک phrase of bird هست و البته غیررسمی ( INFORMAL ) صحبت در مورد رابطه جنسی، که اغلب به صورت عامیانه به عنوان پرندگان و زنبور ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Spot یعنی notice NPC شخصیت هایی غیر قابل کنترل و بازی کردن یعنی npc یافت شد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

adjective 🔴relating to tailoring, clothes, or style of dress. ◀️ "sartorial elegance" مربوط به لباس و خیاطی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

معنی جای پارک کردن خودرو هم میده he stole the parking from the church attendees او پارکینگ را از شرکت کنندگان کلیسا دزدید. ( معنی سرقت نمیده. یعنی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

اذیت کردن و عصبی کرد یک نفر - رو اعصاب رفتن 🔴 to annoy or irritate someone ◀️ People who drive like that really get up my nose ◀️ I bet it really ge ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

جوک بسیار بسیار خنده دار noun INFORMAL NORTH AMERICAN 🔴 an uproariously funny joke A bunch of "ugly women" are telling "better - looking women", n ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Better - looking صفتی است به معنی خوش چهره تر A bunch of "ugly women" are telling "better - looking women", not to date so - called ugly men. That's ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

اگه بصورت یک صفت به یک فرد نسبت داده بشه یعنی اون فرد درجه یک، زیبا و بطور کلی آلفا هست. I don't think billy understands she's not a peak woman در ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

نکته ی بحث منظور نقطه نشانه گیری کردن ( اسلحه ) - هدف گرفتن نمره و امتیاز درسی مثال : Calling men ugly while wearing makeup makes your entire poin ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

همان دژاوو هست آشناپنداری یا دِژا - وو ( فرانسوی: deja vu‎, ‎گوش دهیدi‎/ˌdeɪʒɑː ˈvuː/‎; تلفظ فرانسوی: ​[deʒa vy] ) یا حالت پیش دیده حالتی از ذهن است ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

🔴 an order given to a person or animal to do something دستوری که به یک فرد یا حیوان برای انجام کاری داده می شود Invalid Command : دستور نا معتبر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Abortion میشه سقط جنین و Abort فعل آن است. یعنی سقط کردن ۱. سقط کردن جنین ( کشتن جنین ) ۲. تمام و قطع کردن یا پایان دادن به چیزی بخاطر وجود مشکل در ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

غیر قابل تحمل Intolerable sound مثل صذای بیل مکانیکی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

1. a seat without a back or arms, typically resting on three or four legs or on a single pedestal 2. a piece of solid waste that is released from the ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

We a women goes to the door naked to meet a pizza man یک چالشه که زنا لخت میرن در رو برای پیک پیتزا باز میکنن و یواشکی از واکنشش فیلم میگیرن ◀️ Do p ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

وقتی میرید گل فروشی میخواید برای یکی گلی مناسب بخرید، همه رو نگاه کرده در آخر یکی رو Pick out میکنی. یعنی انتخاب و جدا و متمایز از بقیه می کنید. یا م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

۱. قرار دادن - سر جاش گذاشتن ۲. لُمّوندَن - خوردن 1. store something in an appropriate or usual place 2. consume food or drink in large quantities غی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Schlong = penis Example : An Opossum Feasting On Dead Flesh Inside A Morgue in Rio De Janeiro at least he didn't go for the schlong

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

حداقلش - نکته مثبتش اینه که - خوشبختانه He died. But on the bright side it was an immediate death, no option for suffering. حداقلش سریع مرد و درد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

همان on the bright side هست مثال : on the plus side he could carry his phone in that notch

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Thermos = Flask noun [count] : a container that keeps liquids hot or cold for long periods of time —called also US ) thermos bottle, ( Brit ) flask, ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

Hygienic liquid container

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

مستقر کردن - قرار دادن - اعزام کردن 🔴 move ( troops or equipment ) into position for military action ◀️ forces were deployed at strategic locations ...

پیشنهاد
١٠

After Sale ( s ) services

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

شرکت آمریکایی Kleenex که تولیدکننده دستمال کاغذی بود به حدی معروف و پرفروش بود که به جایی رسید که مردم بجای گفتن دستمال کاغذی میگفتن کلنکس. شرکت های ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

CARRIAGE : کالسکه یا درشکه Kerej COURAGE : شجاعت - رشادت - دلاوری - دلیری - جربزه - جرئت KURej Courage مثلu در murder تلفظ میشه Carriage مثل اولین ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

Briefcase 💼 : کیف اداری ( Samsonite یک شرکت آمریکایی است ) Suitcase : جامه دان، جامدان یا چمدان ( کیف لباس ) که یک نوع luggage یا Baggage به حساب ...