پیشنهاد‌های A L C Y O N E U S (٨,٥٧٨)

بازدید
٣,٥٤٦
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تحلیل واژه ی ملحد و واژگان شبیه : ملحد ( آتئیست خداناباور ) الحاد/الإلحاد : Atheism موحد : یکتاپرست / توحید : تک خداپرستی، یکتاپرستی مرتد : Apost ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

عمل جمع در ریاضیات که با حرف یونانی سیگما نشان می دهند و گاهی سمیشن هم می خوانند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

ستون - اصل Pillars of Religion : اصول دین Ancillaries of Religion : فروع دین اصول دین ( ۵تا ) = توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت فروع دین ( ۱۰تا ) = ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

ستون - اصل - پایه - رکن Pillars of Religion : اصول دین Ancillaries of Religion : فروع دین اصول دین ( ۵تا ) = توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت فروع دین ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٧

Local = Indigenous Local people = Indigenous people مردم محلی و بومی یک منطقه این دیجی نِس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٩

adjective [more famished; most famished] informal : very hungry ◀️ What's for supper? I'm famished. ◀️ I'm famished—is there anything to eat?" 🏷️S ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

Approach. نزدیک بشید Bow down زانو بزنید *Proceeds to grant them a royal award به آنها جایزه ی سلطنتی میدهد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢١

There's no more he could have done دیگر کاری نمی توانست انجام دهد دیگه کاری ازش ساخته نبود There's no more he could/can do دیگه کاری نمیتونه انجام ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

Failed یک صفت هست. . . سقوط کرده - ناموفق - شکست خورده - درمانده - ناکام - فروپاشیده - مردود - رپوزه ◀️ IRAQ is a failed society

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

از خود متنفر ( صفت ) Example : ? A : What's your favorite middle eastern country B : I'm from Turkey. Turkey for obvious reasons A : A turkish ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

روماتولوژیست دکتر مربوط به روماتولوژی و روماتیسم

پیشنهاد
١٧

Rheumatology specialist : متخصص روماتولوژی

پیشنهاد
١٦

Medical, hospital, laboratory equipment تجهیزات پزشکی، بیمارستانی، آزمایشگاهی Repair, service, maintenance تعمیر، سرویس، نگهداری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٧

Check on the accuracy of measurement devices از شاخه های مربوط به مهندسی پزشکی است. واسنجی یا کالیبراسیون ( به انگلیسی: Calibration ) مطابقت با استا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٩

Otorhinolaryngologist : دکتر گوش و حلق و بینی Otorhinolaryngology : پزشکی گوش و حلق و بینی Gynaecologist : پزشک زنان Gynaecology : پزشکی زنان یا بیم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

make up one's mind = make a decision = decide to decide what to do or choose به فارسی = تصمیم گرفتن مثال : Go make up your mind and get back when ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٨

make up one's mind = make a decision = decide to decide what to do or choose به فارسی = تصمیم گرفتن مثال : Go make up your mind and get back when ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

make up one's mind = make a decision = decide to decide what to do or choose به فارسی = تصمیم گرفتن مثال : Go make up your mind and get back when ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٩

adjective [more adroit; most adroit] : very clever or skillful ◀️ he was adroit at tax avoidance : او در اجتناب از مالیات ماهر بود ◀️ an adroit nego ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

🇬🇧 دِپو 🇺🇲 دیپو noun [count] 1 US : a train or bus station ◀️the train/bus depot 2 : a place where military supplies are kept or where soldiers a ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

🔴 a scrounger ◀️ just look at that bludger, can't get his thieving hands on the cash fast enough 🔴 an idle or lazy person ◀️ I suspect there are fa ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

رگ نگاری یا آنژیوگرافی ( به انگلیسی: angiography ) پرتونگاری از رگ های خونی، پس از پر کردن آن ها از ماده حاجب، برای مشاهده و معاینه دقیق آن ها است ای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

آنژیوگرافی چیست؟ آنژیوگرافی تصویربرداری اشعه ایکس از عروق خونی است که با استفاده از مواد کنتراست تزریق شده به جریان خون از طریق یک لوله پلاستیکی نازک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢١

کالسکه/درشکه : Carriage ارابه : Cart گاری : Wagon کجاوه : Howdah/Houdah گردونه : Chariot دلیجان : Stagecoachانگلیسی و به فرانسوی Diligence دلیجان : ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

1. Werner Karl Heisenberg فیزیکدان نامدار آلمانی 2. Karl Heisenberg از بازی RE8 3. Walter White نقش اصلی سریال The Breaking Bad ۱. وِرنِر کارل هایزِ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

adjective 1 : harsh and unfriendly ◀️a crusty old man : مردی ترشرو 🚨 A crusty person often seems unfriendly at first but is really kinder and more c ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

noun [count] : a short, stiff hair, fiber, etc 🔴 a short, stiff hair on an animal's skin or a man's face. ◀️a face covered with bristles ◀️the bris ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

feeling or showing love or great care با محبت - پر مهر و محبت - مهربان - صمیمی a loving father : پدری با محبت و مهربان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

He's right bro. One of my friends died there for wearing a nice watch in london. In broad daylight تو روز روشن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

Milk Spot = Oil Seed = Milium * Milia جمع Milium هست همگی یکی هستند. میلیوم ها ( که به آنها دانه روغنی و milk spot نیز میگویند ) کیست هایی پر از کرات ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣١

طاقت/دوام بیار ( یه دو دقیقه نمیر ببینم چی میشه ) - تسلیم نشو زمانیکه یه بنده خدایی خونریزی شدید داره و عزرائیل داره یقه کش میبرتش پیش حوریا، رفیق ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢١

INCISOR ( s ) : / 8 total / دندان های پیش یا دندان های پیشین ( به انگلیسی: Incisors ) ، همان چهار دندان پیشین ( جلویی ) پستانداران چنددندانی است. ای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

noun [count] : a unit of length equal to six feet ( about 1. 8 meters ) used especially for measuring the depth of water ◀️ The water here is five fa ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٩

۱. [اسم غیرقابل شمارش] خر پلیس ۲. [فعل] به سرعت از چیز یا کسی سبقت گرفتن - از کنار ویز یا کسی رد شدن و گذشتن 1. a children's game in which one play ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٩

حروف بزرگ : 1. Capital Letters 2. Uppercase Letters 3. Large Letters یعنی A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z حروف کوچک : 1. Lower ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٩

حروف بزرگ : 1. Capital Letters 2. Uppercase Letters 3. Large Letters یعنی A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z حروف کوچک : 1. Lower ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٦

Diversify : متنوع سازی کردن Diversification : متنوع سازی Hedging Diversification : متنوع سازی پوششی Concentric Diversification : متنوع سازی متحدالمرک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٩

بسیار مهم، خطیر، واجب و بااهمیت adjective [more momentous; most momentous] 🔴 very important : having great or lasting importance ◀️My college gradu ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

The main culprit

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Longtime Rival : رقیب دیرینه Longtime friend : دوست دیرینه

پیشنهاد
١٤

Prime suspect or Key suspect Who's that ? Most likely perpetrator of a crime A prime suspect or key suspect is a person who is considered by the l ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

verb formal often humorous 1 [ obj] : to drink ( something ) ◀️She imbibed vast quantities of coffee. 2 [no obj] : to drink alcohol ◀️She never imb ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٦

adjective 1 : lacking fresh air ◀️ a stuffy attic/room ◀️ It's very stuffy in here. 2 : filled with mucus because of illness : stuffed ◀️ She had a ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٦

adjective 1 not used before a noun : filled with food : not hungry any more ◀️“Would you like another piece of pie?” “No, thanks. I'm stuffed. ” 2 : ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢١

Mucus = مُخاط a slimy substance secreted by the mucous membranes and glands of animals for lubrication, protection, etc noun [noncount] : a thick l ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٧

Divine Providence : مشیت الهی مشیّت = اراده، خواست، نظارت و مراقبت خداوند که هدایتگر و حفظ کننده ی تمام انسان هاست به عنوان یک قدرت روحانی Providence ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

To Speak highly of someone به نیکی از فردی یاد کردن تعریف و تمجید از کسی کردن به خوبی از کسی سخن گفتن ( معمولاً در غیاب اون فرد ولی برعکسشم هست ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٧

به نیکی از فردی یاد کردن تعریف و تمجید از کسی کردن به خوبی از کسی سخن گفتن ( معمولاً در غیاب اون فرد ولی برعکسشم هست ) I know him, Sweet guy. All ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بسیار رک، رو راست و صریح Example : Yeah so um, i try to be super honest, you know, I'm always very blunt when i date people. Like "i do porn, take ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

همینه که هست - میخوای بخواه نمیخوای هم نخواه ( شرایط همینه ) Example : Yeah so um, i try to be super honest, you know, I'm always very blunt when i ...