تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

توم در زبان های ایرانی دیگر هم ارز با تخم در فارسی است. تخم در اصل و بنیاد نه به معنی بیضه و دانه و بذر که به بیشتر به معنی "نسل" بوده. چنان که در ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
١

مضحک ترین نوع ریشه یابی این است که طرف با استدلال نادرست یه برآیند و نتیجه نادرست تر می رسد. خود سنگ کی ترکی شد که حالا سنج ترکی شده باشد؟ - - - - - ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

به /کرایاپیر/ - - - - - ۱. نکته ای بس نیک فرمودید! فقط مشکل اینجاست که خودتان درباره مقالات دیگر نه تنها آن را رعایت نمیکنید بلکه بدترین تهمت هارا ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

پاسخ به کاربر /کرایاپیر/ ۱. فقط جمله آخر! گر بگوییم فارسی نو گویشی از لری است گزافه نگفتیم! برار جان به نظرم یککککککم داری تعصبناک پیش میریا! حالا در ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

چوبین به شکل ژوپین یا زوبین هم در ادب فارسی به کار رفته به معنای نیزه.

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

پاسخ به یاشار خوشخیال و خود خدا پندار ۱. آیکیوجان، فارسولوژی نداریم به همان دلیل که آزرولوژی، قزاقولوژی و قشقولوژی نداریم. وقتی میگویند ترکولوژی یعن ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

پاسخ به یاشار نژادپرست و نفرت پراکن - - - - - ۱. نظرتان چیست که به جای زردنویسی مدرکی بیاورید که در زبان های ترکی و ادبیات کهن آنها ( بجز ترکی ایرا ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

همان پس افگند ( احتمالا ) که گ به غ ترادیسیده

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

این سطح از هم پیونداندن مفاهیم نامربوط برای خود سالار احمدیه نیز قفل بود که در این سایت هرروز گشوده میشود و نمو تازه ای در ریشه شناسی رقم می زند!

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هرگونه می اندیشم ارتباطی میان "خراشیدن و تراشیدن" و سکون به معنی "آرمیدن" نمیابم! چه بگویم والا مختارید!

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دوباره به یاشار ۱. قدیمی ترین نوشته ترکی کتیبه دره اورخون مغولستان و قدیمی ترین نوشته فارسی کتیبه آریارمنه در فارس است. ۲. عجب بی انصافی هستید! خان ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پاسخ به یاشار ۱. جمعیت ایران ۹۳میلیون تن است نه ۸۵میلیون تن. ۲. از این ۹۳میلیون تن به آسانی حداقل زبان نخست ۳۵میلیون تن فارسی است و با یک تعریف خیل ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در گویش روزانه یزد و بسیاری جاهای دیگر واژه اسبل و در پارسی ادبی واژه اسپرز یا سپرز را داریم، چه کسی مارا مجبور کرده که از واژه بیگانه طحال بهره ببری ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در گویش روزانه یزد و بسیاری جاهای دیگر واژه اسبل و در پارسی ادبی واژه اسپرز یا سپرز را داریم، چه کسی مارا مجبور کرده که از واژه بیگانه طحال بهره ببری ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در گویش روزانه یزد و بسیاری جاهای دیگر واژه اسبل و در پارسی ادبی واژه اسپرز یا سپرز را داریم، چه کسی مارا مجبور کرده که از واژه بیگانه طحال بهره ببری ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زیپو به معنی بی رمق و بی رنگ است شاید بتوان زیپو را برابر واژه عربی رقیق نهاد و از آن مصدر زیپیدن ساخت

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پاسخ به کاربر /سرور/ ساکن سکون مسکون مسکونی اسکان مسکن همگی ریشه در سین کاف نون عربی دارند که به ترتیب بر وزنهای "فاعل" "فعول" "مفعول" "مفعولی" "افعا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پاسخ به کاربر /سرور/ ساکن سکون مسکون مسکونی اسکان مسکن همگی ریشه در سین کاف نون عربی دارند که به ترتیب بر وزنهای "فاعل" "فعول" "مفعول" "مفعولی" "افعا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پاسخ به کاربر /سرور/ ساکن سکون مسکون مسکونی اسکان مسکن همگی ریشه در سین کاف نون عربی دارند که به ترتیب بر وزنهای "فاعل" "فعول" "مفعول" "مفعولی" "افعا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پاسخ به کاربر /سرور/ ساکن سکون مسکون مسکونی اسکان مسکن همگی ریشه در سین کاف نون عربی دارند که به ترتیب بر وزنهای "فاعل" "فعول" "مفعول" "مفعولی" "افعا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

چرا برای این واژه برابر فارسی نوشته اید؟ این واژه "کنیز" به معنی "دختر" از "کینیا" در زبان اوستایی و ایزه که کوچک ساز است ساخته شده. در پهلوی اشکانی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پاسخ به یاشار ۱. زبان سغدی ایرانی شرقی است و به زبان پشتو نزدیک است درحالی که فارسی ایرانی غربی است و اول از همه به لری و سپس به مازنی گیلکی بلوچی و ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جالب است که این مصدر در تقریبا تمام گویش های ناتهرانی فارسی و دیگر زبان های ایرانی از جمله لری و گیلکی و. . . رایج است ولی انگار فارسی دیوانی به رغم ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

فروختن از دو بخشی فر به معنی پیش و فراتر و واختن وازیدن به معنی سخن گفتن و حرف زدن ساخته شده. واژه خود از مصدر واختن است. در گویشی های مرکزی ایران ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فروختن از دو بخشی فر به معنی پیش و فراتر و واختن وازیدن به معنی سخن گفتن و حرف زدن ساخته شده. واژه خود از مصدر واختن است. در گویشی های مرکزی ایران ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فروختن از دو بخشی فر به معنی پیش و فراتر و واختن وازیدن به معنی سخن گفتن و حرف زدن ساخته شده. واژه خود از مصدر واختن است. در گویشی های مرکزی ایران ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فروختن از دو بخشی فر به معنی پیش و فراتر و واختن وازیدن به معنی سخن گفتن و حرف زدن ساخته شده. واژه خود از مصدر واختن است. در گویشی های مرکزی ایران ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فارسی میانه معتبر: روا اعتبار: روایی این دو واژه عربی از ریشه ع ب ر به معنی گذشتن و رفتن ساخته شده اند که برابر های فارسی میانه ای شان هم از مصدر رفت ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فارسی میانه معتبر: روا اعتبار: روایی این دو واژه عربی از ریشه ع ب ر به معنی گذشتن و رفتن ساخته شده اند که برابر های فارسی میانه ای شان هم از مصدر رفت ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چاقو از چاکو میاید مانند کشو، پستو، دارو، گردو اگر بنا بر وام گیری بود فارسی همان بیچاق را وام میگرفت. برخلاف ترکی و عربی فارسی ۹۹درصد مواقع به ریخت ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد

۱. هنر واژه ای فارسی در اصل به معنی کمال و فضیلت مردی بوده. مرد خردمند هنرپیشه را عمر دو باید در این روزگار تا به یکی تجربه اندوختن وز دگری تجربه بس ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چیزی که به عنوان "عمامه" و لباس روحانیت به ما معرفی میکنند همان شیوه دستار بندی خراسان بزرگ است. بخش بزرگی از اعراب دستار ندارند و عقال و چفیه به سر ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ایرانی ها در گفتار روزانه یهود را جود یا جهود تلفظ میکنند. و عرب ها یهود. تبدیل ج به ی یا وارونش در همه زبان ها دیده میشود مانند یوسف، یوزف و جوزف ی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

درود کاربر فاروق ریشه دقیق جلو مشخص نیست ولی بنظر میرسد وام واژه ای مغولی یا ترکی در زبان های ایرانی باشد همچنین چلو و پلو در زبان های ایرانی واژه پی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در لری و کردی به معنی نشیمنگاه همون ک*ن در فارسی!

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از درون به تهیگی گراییده، پوک و پوچ شده.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

وند در فارسی به معنی صاحب، دارای، سرشار از خداوند صاحب خدایی، دارنده مقام خدایی زیناوند دارای سلاح جنگ افزار دار، مسلح ( زین در اوستایی و فارسی میانه ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

وند در فارسی به معنی صاحب، دارای، سرشار از خداوند صاحب خدایی، دارنده مقام خدایی زیناوند دارای سلاح جنگ افزار دار، مسلح دروند/دروغوند: دارای پلیدی و د ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بریان صفت مفعولی استمراری ستاک برشتن است. می برشتم، می بِریَم برشته هم صفت مفعولی است. بریان همساختار با گریان پریشان خروشان جویان. . .

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به جان هم افتادن همسایه ها تاسف برانگیز است ( هرچند که خودم زاگرس نشین نیستم )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گیاه از دو بخش گیه که در زبان اوستایی و فارسی قدیم به معنی زیستن است و آه فاعلی ساز ساخته شده است. گیه همان زی در فارسی نو و ژی در کردی است. اساسا ح ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بستر ریخت دگرگون شده واژه ویستر در فارسی میانه است که این ویستر خود از مصدر ویستردن می آمده. مصدر ویستردن همچنین به شکل "گستردن" نیز به پارسی نو ره ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بستر ریخت دگرگون شده واژه ویستر در فارسی میانه است که این ویستر خود از مصدر ویستردن می آمده. مصدر ویستردن همچنین به شکل "گستردن" نیز به پارسی نو ره ...

پیشنهاد
٠

بستر ریخت دگرگون شده واژه ویستر در فارسی میانه است که این ویستر خود از مصدر ویستردن می آمده. مصدر ویستردن همچنین به شکل "گستردن" نیز به پارسی نو ره ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بستر ریخت دگرگون شده واژه ویستر در فارسی میانه است که این ویستر خود از مصدر ویستردن می آمده. مصدر ویستردن همچنین به شکل "گستردن" نیز به پارسی نو ره ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آدام در زبان عبری به معنی �خاک�، �خاک سرخ رنگ� یا �زمین/بوم� است و به داستان آفرینش نخستین انسان از خاک در سنت های سامی و ادیان ابراهیمی اشاره دارد. ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پاسخ به یاشار ( همان امین ) ۱. لر ترکی نیست و این نام در نوشته های اولیه اسلامی هم دیده می شود. ۲. رییسعلی دلواری کابوس انگلستان و سردار اسعد بختیا ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جلبک از جل به معنی پوشش و بک به معنی قورباغه و وزغ ساخته شده است. بک در زبان مازرونی و گیلکی و تالشی به ریخت وگ کاربرد دارد. مثلا قورباغه درختی را ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

۱. القا واژه ای عربی از ریشه لقا به معنی رسیدن، ادراک و یا دیدار کردن است . همچنین لقا در ادب فارسی به معنی چهره هم به کار رفته است. ۲. القا مصدر با ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فیلمرغ ( فارسی شرقی افغانستان/تاجیکستان )