پیشنهاد‌های حسین کتابدار (٢٤,٣٧٢)

بازدید
١٦,٤٤٧
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رفتار نادرست یا ناپسند؛ حیله گری. رفتار فریبنده یا نادرست که اغلب شامل حیله گری می شود. مترادف: Trickery, deceit, chicanery. متضاد: Honesty, inte ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کار به صورت کارآمد پیش رفتن یا پیشرفت خوب داشتن. همه چیز به خوبی و به طور موثری پیش می رود. مثال؛ Now that we've solved the initial problems, we’r ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بیان کردن احساسات یا عواطف خود از طریق اعمال به جای کلمات، اغلب به شیوه ای که مزاحم یا نامناسب است. رفتار کردن به طور ناگهانی یا نشان دادن احساسات ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک اصطلاح عامیانه بریتانیایی است که به درد بیضه اشاره دارد. همچنین می تواند به صورت استعاری برای توصیف چیزی که بسیار آزاردهنده یا خسته کننده است، ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی که از کلمات خود به صورت مضر یا آسیب زا استفاده می کند، که اغلب باعث آسیب های عاطفی یا روانی به دیگران می شود. استفاده از گفتار برای آسیب رساندن ...

پیشنهاد
٣

برعهده گرفتن کنترل یا مسئولیت حل یک وضعیت توسط خود، به جای تکیه بر دیگران. اقدام قاطعانه برای رسیدگی به یک مسئله به طور مستقیم و شخصی. مترادف: Tak ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

"اینجایی" / عبارتی است که برای تأیید حضور کسی یا نشان دادن اینکه کسی را پیدا کرده یا به او رسیده اید، استفاده می شود. می تواند به معنای "بفرمایید/He ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فشار آوردن، انتقاد کردن یا اذیت کردن مداوم کسی، اغلب برای اینکه او را به انجام کاری وادار کنند یا عملکردش را بهبود بخشند. مداوم و بیش از حد خواستن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

"Queer" is an umbrella term used to describe sexual and gender identities that are not exclusively heterosexual or cisgender. It can include people w ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جلوگیری کردن از جلب توجه به خود، اغلب با دوری از مشکل یا اجتناب از رویارویی. محتاط و بی سروصدا بودن برای جلوگیری از درگیری یا زیر ذره بین رفتن متراد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دادن کنترل یا مسئولیت چیزی به کسی دیگر یا انتقال چیزی به کسی. می تواند به معنای سپردن یک وظیفه یا مسئولیت مهم به کسی باشد. مترادف: Transfer, pass, ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"شهرداری"/ به معنای ساختمان اداری یا مرکزی است که دولت یک شهر در آن فعالیت می کند. اغلب شامل دفاتر شهردار، شورای شهر و سایر بخش های شهری است. مترادف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نسبت دادن چیزی به یک علت خاص یا دستیابی به چیزی، مانند امتیاز در یک بازی. می تواند به معنای شناسایی یا ثبت یک دستاورد یا نسبت دادن یک نتیجه به یک دل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"هوشیار شو لعنتی"/ یک روش بسیار مستقیم و توهین آمیز برای گفتن به کسی است که باید فوراً هوشیار شود، معمولاً به این معنا که باید از حالت مستی یا تحت تأ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کافی یا مناسب بودن برای یک هدف یا وظیفه خاص. اغلب به صورت منفی "doesn't cut it" استفاده می شود تا نشان دهد که چیزی به اندازه کافی خوب نیست. می تواند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

افرادی که از نظر اخلاقی، فرهنگی یا جسمی دچار انحطاط شده اند و اغلب برای توصیف افرادی که در رفتارهای اجتماعی غیرقابل قبول یا غیراخلاقی شرکت می کنند، ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Vice refers to a division of the police department that deals with crimes related to moral conduct, such as prostitution, gambling, and drug - relate ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

پیدا کردن، شناسایی یا کشف چیزی، اغلب از طریق تحقیق یا جستجو. می تواند به معنای آشکار کردن چیزی پنهان یا ناشناخته باشد، به ویژه از طریق تلاش یا تحقیق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جذب کردن، وسوسه کردن یا فریب دادن کسی، اغلب با هدف جلب علاقه یا مشارکت آنها. می تواند به معنای کشاندن کسی به یک موقعیت یا رابطه به طور تدریجی و ماهر ...

پیشنهاد
٢

"Throw the baby out with the bathwater" is an idiomatic expression meaning to discard something valuable or essential while trying to get rid of some ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خندیدن بی اختیار یا خنداندن کسی دیگر. همچنین می تواند به معنای تجربه یک فروپاشی روانی یا احساسی باشد. می تواند به معنای ایجاد یک واکنش احساسی قوی و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یک قطعه کوچک از پارچه، رنگ یا مواد دیگر که برای نشان دادن ظاهر و احساس یک قطعه بزرگتر استفاده می شود. می تواند به معنای یک قطعه کوچک نمایشی از چیزی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) برو گم شو ( با لحن بسیار تند ) ( ۲ ) به خودت فحش بده ( ۳ ) برو خودتو. . . ( توهین مستقیم ) در زبان محاوره ای: برو پی کا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیش دبستانی به کودکی اطلاق می شود که معمولاً بین 3 تا 5 سال سن دارد و در پیش دبستانی حضور دارد، که یک مؤسسه آموزشی است که آموزش های اولیه کودکی را قب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

"Bust someone's balls" is a slang phrase meaning to tease, mock, or give someone a hard time, often in a playful or joking manner. مسخره کردن یا سخ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Muster up means to gather or summon up, especially courage, strength, or support. جمع آوری یا فراخواندن، به ویژه شجاعت، قدرت یا حمایت. یافتن مناب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مثال؛ He watched the movie in its entirety without taking a break. The entirety of the project needs to be completed by the end of the month. She ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بافتی است که نیاز به جویدن برای خرد شدن دارد، اغلب برای غذاهایی مانند آب نبات ها، گوشت ها یا محصولات پخته شده که در برابر گاز گرفتن مقاوم هستند استفا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

"On the nose" means exactly right, precise, or accurate. دقیقاً درست، دقیق یا صحیح می تواند به معنای زدن دقیق هدف یا دقیقاً به موقع بودن از نظر زم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

"On the button" means exactly right, precise, or on time. دقیقاً درست، دقیق یا به موقع می تواند به معنای کاملاً دقیق یا به موقع بودن باشد. متراد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

"On the mark" means exactly right, accurate, or precise. دقیقاً درست، دقیق یا صحیح . می تواند به معنای کاملاً همسو بودن با انتظارات یا زدن دقیق هد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

This term refers to performing a task or job with skill and proficiency. It implies that the person is capable and knowledgeable in their field. این ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

This slang term is used to describe doing something with skill and expertise. It often implies a high level of proficiency or mastery. اصطلاح عامیان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

🔸 معادل فارسی: تندنویسی / اختصارنویسی / نگارش سریع در زبان اداری، فنی، یا حقوقی: روشی برای نوشتن سریع گفتار با استفاده از علائم اختصاری، معمولاً ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تقلید طوطی وار به معنای تکرار دقیقاً همان چیزی که شخص دیگری گفته، اغلب بدون درک معنی یا زمینه. این اصطلاح از طرز تقلید طوطی ها از گفتار انسانی گرفته ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

مترادف: Word - for - word, exact, literal, precise مثال؛ The witness's statement was recorded verbatim for the court records. She repeated his inst ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

/dikˈteɪ/ This term refers to a dictation exercise, where a person listens to spoken words or sentences and writes them down as accurately as possib ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Pencil in means to tentatively schedule or plan an event or appointment, with the understanding that it may be changed or confirmed later. برنامه ر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

This phrase means to be involved in a secret or illicit partnership with someone or something. It implies a hidden collaboration or scheming. مشارک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مثال؛ “The marketing campaign will run in tandem with the product launch. ” In a sports context, a coach might say, “The players need to work in tand ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Shout it out is an informal phrase that means to say something loudly and clearly, often for the purpose of making an announcement or expressing stro ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Bigify is an informal term meaning to make something larger, more significant, or more impressive. It often implies enhancing or amplifying something ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

To shoutify means to yell or speak loudly. The term is often used humorously or sarcastically to emphasize the volume or intensity of someone’s voice ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Shouty means inclined to shout or frequently raising one's voice, often in an aggressive or forceful manner. تمایل به فریاد زدن یا بالا بردن صدا به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

The term “majuscule” refers to uppercase letters, which are typically used at the beginning of sentences, proper nouns, and acronyms. It is the oppos ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Big up is a slang term used to express praise or admiration for someone or something. اصطلاح عامیانه ابراز تحسین یا تمجید از کسی یا چیزی می توان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مثال؛ “When the guards were distracted, he decided to make a run for it. ” In a chase scene, a character might shout, “Let’s make a run for it and ge ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مثال؛ “DNA evidence exonerated the wrongly convicted man after 30 years. ” In a news headline, it might be stated, “Innocent man exonerated after spe ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

مثال؛ The governor pardoned the prisoner, citing new evidence that proved their innocence. ” In a legal context, it might be stated, “The judge has t ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

When someone is pardoned, it means that their punishment for a crime is completely forgiven. They are granted clemency and are no longer held respons ...