حسین کتابدار - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decelerate: The term "decelerate" means to redu ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scope someone out: US informal scope something/someone ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the funnies: mainly US old - fashioned The term ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

move on better things: move on to bigger/better things The ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

au naturel: /ˌəʊ ˌn�tʃ. ʊrˈel/ 1 - not wearing ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

au gratin: cooked with a covering of cheese or ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

organization and methods: Organization and Methods ( O&M ) is ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

effective age: a calculation of the age of a build ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sheer: 1 - ( of size or weight ) very la ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

move in different circles: "Move in different circles" is an i ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

دیده بان مالی آموزش (EFW) گزارشی س ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cooking apple: ( UK informal cooker ) a sour and ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

parent teacher association: ( abbreviation PTA ) ; ( US also pa ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aji: /ɑːˈhi/ 1 - a South American chill ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guilty: conscious of, affected by, or revea ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

idd: IDD abbreviation for international ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ida: IDA International Development Assoc ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pale: If one thing pales in comparison wi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swivel eyed: The term "swivel - eyed" is a Briti ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

black bloc: Black bloc is an informal grouping ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neuro linguistic programming: ( also neurolinguistic programming ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

computer dating: a way of helping people find suitab ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shiner: a black eye ( = an eye where the sk ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scabby: When cuts, scratches and grazes sta ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rout someone out: To rout someone out means to force ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mean the world to someone: ( UK also be ( all ) the world to s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

offer your sympathies: offer/send your sympathies formal T ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hatchet man: "Hatchet man" is a term used to des ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hatchet job: A "hatchet job" is an unfair and ma ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hatchet faced: "Hatchet - faced" is an adjective u ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hate read: hate - read informal ( also hate re ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bebop: ( also bop ) a type of jazz music ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

soft cost: money that is spent on labour, serv ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sweet alyssum: a short plant with small, often yel ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sweet fanny adams: slang ( abbreviation sweet FA ) “S ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sweet onion: a type of onion that does not have ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dredge: A device or machine for removing ea ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hand gel: ( also hand sanitizer, UK usually h ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

playboy: 1 - A rich man who spends his time ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smell somewhere up: ( UK smell somewhere out ) The phr ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

smelling salts: a chemical with a strong smell that ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

yeasty: similar to or containing yeast ( = ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one two etc down one two etc to go: one, two, etc. down, one, two etc. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one month money: money that is lent by financial org ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

opinion mining: the process of using computer softw ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

office spouse: ( also workplace spouse ) someone ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

1- "What's that" می تواند راهی بر ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

عبارت "that just came over me" به ...

١ سال پیش

هر ٢٠ پاسخ صحیح

-

بپرس

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

این جمله ای از یک بازی به نام "Cat ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

عبارت «all covered in kisses» به ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sugarcoat: To make something seem more positiv ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

house sparrow: a small, grey and brown bird that i ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

house trained: adjective mainly UK ( US usually h ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the house: the members of the organization tha ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gongoozler: noun [ C ] UK informal a person who ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gonzo journalism: Gonzo journalism is a style of jour ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

house journal: 1 - a newspaper produced by a comp ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

house martin: a small bird that makes its nest un ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

polish: To polish something figuratively me ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quake in your boots: ( also quake in your shoes ) to be ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wedded to something: The meaning of “wedded to something ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wedding breakfast: a meal that is part of a marriage c ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

breakfast television: television shows consisting of many ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coolcation: a holiday in a place where the weat ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

carbon bomb: a project to extract a fossil fuel ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

climate mobility: moving away from an area affected b ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lost customer analysis: an examination of the reasons why p ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drinks machine: ( US drink machine ) a machine tha ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jobs for the boys: The phrase “jobs for the boys” mean ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inward investment: money invested in a country by comp ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chardonnay: a type of white wine, or the type o ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wine and dine someone: to entertain someone by giving them ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drink someone under the table: The phrase “drink someone under the ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drink laugh etc yourself silly: drink, laugh, etc. yourself silly T ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on a knife edge: in a difficult or worrying situatio ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

knife block: a solid block for storing knives, w ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

knife grinder: a device for making knives sharper, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mortgage: 1 - an agreement that allows you t ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

muso: /ˈmjuː. zəʊ/ UK informal someone w ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blue book: 1 - the Blue Book the accounts of ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that dog won't hunt: US informal The phrase “that dog wo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

carry something off: to succeed in doing or achieving so ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

doesn't wash: idiom ( also won't wash ) to be un ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

busboy: مورتن، خدمتیار/ کمک پیشخدمت جدید، د ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amenity: تفریگاه های امروزی، هر نوع امکانات ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amenity: او خیلی زود متوجه امکانات رفاهی محی ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amenity: آنها امکانات رفاهی لازم را برای مرد ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slab avalanche: A slab avalanche is a type of snow ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paneer: ( also panir ) a soft cheese from ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get unwound: To get unwound means to relax or re ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forever bound: 1 - To be eternally connected or l ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crash with: crash with ( someone ) slang To s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attire: clothes, especially of a particular ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

**Noncompliance** به عدم رعایت قوا ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

someone can dish it out but he or she can’t take it: someone can dish it out but he or s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

someone can talk: idiom informal ( also mainly UK som ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

someone can't win: The phrase “someone can’t win” is a ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go over something in your mind: ( also turn something over in your ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mind the store: to be responsible for making sure t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

legwear: Legwear encompasses a variety of ga ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's the story of my life: it's/that's the story of my life sa ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to compare apples and oranges: to compare apples and/with oranges ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

happen overnight: to be done or come into existence s ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

win through: to finally succeed after trying har ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

meat and two veg: idiom UK a traditional British meal ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

meat locker: a cold room used for storing meat i ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

need something like you need a hole in the head: idiom humorous to not need or want ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

need blind: adjective mainly US not considering ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

needle exchange: ( UK also needle bank ) a place wh ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

To dispose of something به م ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

«Stall-literature» اصطلاحی است که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

need i say: obviously/ Need I say is an idiom t ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agricultural bank: a type of bank that lends money to ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

agricultural show: a public event that shows new or hi ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

producer goods: ( also industrial goods ) ; ( also ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

capital hole: a large amount of money that a coun ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

capital inflow: the amount of money that comes into ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

change your ways: to improve the bad parts of your be ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ghetto: در شهرها یا مناطق دیگر به محله ای ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

goodwill payment: a payment made by a company to a cu ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

goody bag: ( also party bag ) a bag of small ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vacant land: land that has no buildings on it an ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vacant possession: noun [ U ] LAW UK specialized the f ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

goods vehicle: a truck that carries goods by road ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit the skids: to fail شکست خوردن، موفق نشدن، ناکا ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay of the decision: A stay of the decision is an order ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

motion sick: adjective US ( also motion - sick ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

motion study: time - and - motion study a study o ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

time's a great healer: idiom saying ( also time heals ( al ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lousy with money: Lousy with money is an informal idi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

surface transport: the movement of people or goods by ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for all time: always I will love you for all time ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

time hangs heavy: idiom saying said when minutes, hou ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

soft life: a lifestyle someone chooses that is ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

soft separation: an arrangement by which two married ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

soft saving: Soft saving is a term that refers t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hard saving: Hard saving is a term that refers t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pims: PIMS noun [ S ] MARKETING trademark ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

emotional capital: the feelings and beliefs that help ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abreact: PSYCHOLOGY specialized to experienc ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wolf spider: a type of poisonous spider یک نوع ع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

waste no time in doing sth: to do something immediately کاری ر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the limit: something that is very annoying or ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

any amount of sth: a very large amount of something مق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on your arm: “On your arm” is an idiomatic expre ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lay down your arms: lay down your arms ( also lay down ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lay down your life: to die مردن I hope you will never b ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lay into someone: to attack someone physically, or to ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lay it on a bit thick: idiom informal ( also lay it on wit ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lay someone open: to put someone in a position where ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grinding: Grinding can be an adjective that d ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get on: 1 - have a harmonious or friendly ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

psa: PSA abbreviation for public service ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the wilderness: if someone previously in a position ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

insomuch as: conjunction formal used to introduc ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the brunt of something: the main force of something unpleas ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

1- Gone yellow می تواند به معنای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drawback: a disadvantage or problem; the nega ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grinding poverty: a situation in which people are ext ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trap door spider: A trap door spider is a type of spi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sifaka: شیفاک ( نام علمی: Propithecus ) نام ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

parasitoid: In evolutionary ecology, a parasito ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

1- Thirty As Fuck می تواند به معن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

person of colour: ( abbreviation POC, PoC ) ( US pe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

consider your position: to think about whether you should r ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the army: a particular country's fighting for ...

١ سال پیش

مدال‌های حسین کتابدار