حسین کتابدار - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

moxy: Moxy is a term that describes a per ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gender rebel: This term describes individuals who ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

task titan: A task titan is someone who is incr ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put a damper on: To “put a damper on” means to dampe ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heel bar: a small shop that repairs shoes, es ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rift: a large crack in the ground or in r ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کل کل: کَل کَل لهجه و گویش تهرانی بحث و م ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

“Take a nap” is an idiomatic expre ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give a play by play: This expression means to give a ste ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give the deets: This slang phrase means to provide ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give the 411: This slang phrase means to provide ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lift someone up: To provide support and encouragemen ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give a virtual hug: This phrase is used to show empathy ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give a shout out: To publicly recognize or acknowledg ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lay it out: To lay it out means to explain some ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

meet one’s waterloo: This phrase originates from the Bat ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come crashing down: This phrase is used to describe a s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slide into oblivion: This phrase is used to describe a g ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plummet to the ground: This phrase is used to describe a s ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

show cause for: To show cause for means to demonstr ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غوره نشده مویز شده: ۱ - به کسی می گویند که قبل از تحمل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هشتش گرو نهش است: ۱ - کنایه از اوج فقر و نداری است. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clamber up: To clamber up means to scramble or ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

move on up: To move on up means to advance or p ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

much obliged: ( be ) much obliged formal used to ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coles notes: This term originated from a series ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tomfoolery: This word refers to playful or fool ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oldster: This term is used to describe someo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

old codger: An “old codger” is a slang term use ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m on board: I’m on board This phrase is used to ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it’s settled: This phrase is used to indicate tha ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

par up: This phrase is often used to descri ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m cool with that: I’m cool with that This phrase is u ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

par none: When something is described as “par ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

daffy: This word is used to describe someo ...

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

رشته مهندسی مکانیک و رباتیک دو حوز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

engagement: 1 - an agreement to marry someone ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

propy: Derived from the word “property, ” ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

propo up: This slang term means to provide as ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prop down: The slang term “prop down” means to ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prop out: To “prop out” means to leave or exi ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ١٥ رای

-

بپرس

-

The term "shit-eating grin" is an ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pull a 180: This phrase is used to describe a s ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nah: A casual and informal way to expres ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that’s a hard pass: This phrase is used to express a fi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m not sold on that idea: This phrase is used to express doub ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have reservations about that: This phrase is used to express skep ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

move heaven and earth: to do everything you can to achieve ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

food runner: A food runner is a staff member who ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flip: 1 - ( IN LAW ) / mainly US/ infor ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

اثربخشی در مدیریت به معنای میزا ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خر ما از کرگی دم نداشت: ۱ - یعنی ما از همان ابتدای خلقتمان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chow down on: This slang phrase means to eat a la ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grub spot: Refers to a restaurant or eatery wh ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mouthgasm: This term is used to describe a foo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

death on a plate: This phrase is used to describe foo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چوبکاری نفرمایید: 💠 معنای تحت الفظی چوبکاری نفرمایید ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کره خوری: این لفظ برای استعمال ماری جوانا است ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

noms: This word is a playful term for foo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yum yums: This term is used to describe food ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

misogynoirist: This term specifically refers to in ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brocialist: This term combines the words “bro” ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jugs: This term is a slang term for breas ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pie hole: This slang term refers to the mouth ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

schnozz: This slang term specifically refers ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peepers: This slang term is used to refer to ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

house of pain: This term is used to refer to a hos ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

haldol shuffle: The “Haldol Shuffle” refers to the ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rubber room: Rubber room is a slang term used to ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

m and m: M&M M&M stands for “Morbidity and ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

belly shop: This term refers to the hospital ca ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drug seeker: This term refers to a patient who v ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

candy striper: A “candy striper” is a term used to ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bedpan alley: This slang term refers to a hospita ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

در متن ارائه شده، عبارت " She yell ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

Watch : معمولاً به مشاهده ی ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

عبارت به این معناست که حیوانی با د ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

عبارت به این معناست که حیوانی با د ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

1 - پذیرش یا موافقت کردن با انجام ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

در این متن، "reel" به عنوان یک فعل ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

با سلام. هم می تواند مفرد باشد و ه ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

بر عمل فراموشی تأکید یا تصریح می ک ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

بر عمل فراموشی تأکید یا تصریح می ک ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pozole: پوسوله نام یک سوپ یا خورش سنتی در ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برو انجا که عرب نی انداخت: برو آنجا که عرب نی انداخت یعنی بر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a thing for: This phrase is used to describe whe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heart eyes: This phrase is used to describe whe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

into someone: When someone is “into” someone else ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have the hots for: This phrase is used to describe a s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

love stricken: Being “love - stricken” means to be ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

skinny dip: This term refers to swimming withou ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bms: In slang, “bms” stands for Blue Man ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

frostwire: Frostwire is a slang term that desc ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cobalt: Cobalt is a dark and intense shade ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

«Loose lips sink ships» یک اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

join the fray: This phrase means to actively parti ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throw oneself in the deep end: This phrase means to immerse onesel ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay hungry: This isn’t about physical hunger bu ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay hungry stay foolish: stay hungry, stay foolish The phras ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay foolish: Here, “foolish” doesn’t mean lackin ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay hungry stay humble: Stay hungry, stay humble This phras ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ace up one’s sleeve: Ace up one’s sleeve This phrase ref ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hawk eyed: Hawk - eyed This term describes som ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you’re a lifesaver: This phrase is used to express deep ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you’re a gem: This phrase is used to express grat ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ready and waiting: This phrase implies that someone or ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in supply: This phrase indicates that a partic ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wizbang: Wizbang is a slang term used to des ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whizbang: This term refers to someone who is ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

idiom informal to go to ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

به معنای درخواست اطلاعات بیشتر یا ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put it on paper: This phrase means to write somethin ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gorge: Eat a large amount greedily; fill o ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

danna: Danna is a slang term that represen ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

up your kilt: This phrase is a slang expression t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

terrist: This term is a slang variation of t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slangage: Slangage is a term used to describe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jargonese: Jargonese is a term used to describ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kalgore: Kalgore is a slang term that signif ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big yellow: This slang term is used to describe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hen’s teeth: This phrase is used to describe som ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unobtainium: This term is a playful way to descr ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lead up the garden path: This phrase means to deceive or mis ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

work someone over: To manipulate or exploit someone fo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put words in someone’s mouth: To attribute words or opinions to s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

livicate: To livicate means to devote oneself ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

afore: A synonym for “before” that is ofte ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hit the bulls eye: Hit the bullseye To accomplish a go ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reach the pinnacle: To achieve the highest level of suc ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زمین گرده: ۱ - کنایه از این است که هر عملی عکس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یک سوزن به خودت بزن یک جوالدوز به مردم: ۱ - معنی جوال: کیسه بزرگ ساخته شده ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چشمش البالو گیلاس میچینه: چشمش آلبالو گیلاس میچینه ۱ - یعنی چ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ymmv: YMMV Your Mileage May Vary This phr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

black sheep: a person who has done something bad ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fwiw: FWIW For What It's Worth This phras ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bang up: 1 - bang someone up to lock someon ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tang: Tang is a term used to describe a s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the shoes of: This phrase is used to indicate tha ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

same same: Same - same This phrase is used to ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apples and oranges: This expression is used to describe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

worlds apart: This phrase is used to describe two ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

correcto: This slang term is used to express ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دیگی که واسه من نجوشه سر سگ توش بجوشه: ۱ - یعنی چیزی که خیرش به من نمی رسد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whops: This term is slang for mistakes or ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jeremy: This term is slang for a person who ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thought police: The thought police is a metaphorica ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thought bubble burst: The thought bubble burst refers to ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

four leaf clover: A four - leaf clover is a variation ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

task slayer: A “task slayer” is someone who effi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

time hacker: This term refers to individuals who ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the room of: This phrase is used to suggest subs ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

obama: In slang terms, “Obama” is often us ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

b spot: B spot is a slang term for “Brainst ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

waste of oxygen: This derogatory phrase is slang for ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foggy: adjective unable to think clearly; ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

home skillet: This slang term is used to refer to ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چیزی بارش نیست: ۱ - به کسی می گویند که وقتی سخن می ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از ان نترس که های و هوی دارد از ان بترس که سر به تو دارد: از آن نترس که های و هوی دارد از آن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

snag a win: To achieve a win or secure a victor ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no bs: "No Bullsh*t" or "no nonsense. " Th ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give a boost: To offer support or motivation to s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it factor: The “it factor” refers to a quality ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the mood: This phrase is used to indicate a d ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

holy shit: used to show that you think somethi ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

set out: set sth out ( formal set sth forth ...

١ سال پیش

مدال‌های حسین کتابدار