حسین کتابدار - جزئیات مدال‌ها

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

معنای "away for the weekend" به زم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

run ashore: run aground/ashore idiom ( also run ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run around with someone: informal ( UK also run about with s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run away to sea: idiom ( also go to sea ) ( especi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run down the clock: to try to reduce the time that rema ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run and run: The phrase "run and run" comes from ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

substance use disorder: a condition that makes you unable t ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

** « break-in » به عمل ورود بدون ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

1- می تواند به نوعی سفر یا ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the grass is always greener on the other side of the fance: The phrase "the grass is always gre ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spot cash: "Spot cash" refers to money that is ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spot check: "Spot check" refers to a process of ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spot advertising: "Spot advertising" refers to the pr ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put someone out to grass: "Put someone out to grass" is an in ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

old chestnut: The phrase "old chestnut" is an idi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cram something down: mainly UK informal to eat a lot of ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cramp someone's style: "Cramp someone's style" is an infor ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

container bill of lading: a document that gives information a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chance would be a fine thing: The phrase "chance would be a fine ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take a tumble: to fall suddenly to a lower level/ ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take the gloss off something: The phrase "take the gloss off" mea ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take the law into your own hands: to do something illegal and often v ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regiment: هَنگ ( به فارسی افغانستان: غُند ) ی ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

ال‌جی یک شرکت چندملیتی است که انوا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prickliness: . The term "prickliness" describes ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in so many words: directly, or in a way that makes it ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hunt high and low: hunt/search high and low to search ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

search high and low: hunt/search high and low to search ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fortress: a large, strong building or group o ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in someone’s employ: idiom ( also in the employ of someo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in someone's crosshairs: The phrase "in someone's crosshairs ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a treat: idiom UK informal very well; with g ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eyeball to eyeball: The phrase "eyeball to eyeball" is ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tear someone away: The phrase "tear someone away" mean ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tear someone's heart out: The phrase "tear someone's heart ou ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tear something up: to tear paper into a lot of small p ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do one's nut: The phrases "do one's nut" and "off ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do your darnedest: to try as hard as you can to do som ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it behooves someone to do sth: The phrase "it behooves someone to ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be the eyes and ears of sb or sth: ( also be sb's/sth's eyes and ears ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eye someone up: to look at someone with sexual inte ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

country seat: a large house in the country with t ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

country and western: ( short forms country, country musi ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

country mile: 1 - a long way یک راه طولانی There ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

country dance: Country dance refers to a variety o ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trailing spouse: the husband or wife of an employee ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

یک اصطلاح است که به مع ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

به منطقه یا مکانی اطلاق می ش ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

عبارت "you're covering" بسته به زم ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

کلاه قرمزی یک افسانه اروپایی در مو ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

به معنای دخالت دادن، قطع کرد ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

عبارت «set the wheels in motion» ب ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

Yell : فریاد زدن اغلب با یک بیان ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

در متن ارائه شده، "drive up" به عم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trail shoe: a shoe suitable for running or walk ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cross someone's hand: cross someone's hand/palm with silv ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cross paths with someone: cross someone's path/cross paths wi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cross someone's path: cross someone's path/cross paths wi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spondaic: "Spondaic" refers to a rhythm in po ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sponge finger: ( US ladyfinger, lady finger ) a t ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

come a cropper: to fail badly, or to fall from a ho ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

croquette: a small, rounded mass of food, such ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

عبارت "go round in circles" یا "go ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

windsor chair: a style of wooden chair with a curv ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

win over: win someone over ( UK also win som ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

positive vetting: Positive vetting, as described in l ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disdain to do something: To disdain to do something means to ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seconder: A seconder is someone who makes a f ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

position audit: 1 - the process of checking how we ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

positive territory: "Positive territory, " when used in ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

positive sum game: A positive - sum game, as defined i ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

عبارت "under the thumb" به معنای ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aircraft lease: An aircraft lease is a legal agreem ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

really travel: mainly UK informal to move very fas ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

airedale terrier: ( also Airedale ) a type of medium ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

realty office: ( UK estate agent's, estate agency ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hide your light under a bushel: to keep your good qualities and abi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be in the pay of sb: The phrase "be in the pay of" means ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paper birch: Paper birch is a type of tree that ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mercenary: a professional soldier hired to ser ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

Here goes the status quo عبارتی اس ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lay something at someone's door: idiom mainly UK to blame someone fo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lay someone to rest: The phrase "lay someone to rest" me ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lay someone off: The phrase "lay someone off" means ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pew: a long wooden seat with a high back ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gay: a homosexual person ( typically ref ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

just you wait: ( just ) you wait used as a way of ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the nick of time: ( just ) in the nick of time at the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to be on the safe side: ( just ) to be on the safe side bei ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spread your risk: spread your risk ( s ) to reduce t ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

h k: HK abbreviation for Hong Kong صفت ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

office copy: a copy of a document or file that i ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

office for national statistics: ( abbreviation ONS ) in the UK, a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

office for budget responsibility: ( abbreviation OBR ) a UK governme ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

decision matrix: an arrangement of data in rows and ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

decision sciences: the study of how to make decisions ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

terrible twins: 1 - Terrible twins is an informal ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pinch runner: in baseball, a player who comes int ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

road consignment note: a document with details of goods se ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wire fox terrier: ( also wirehaired fox terrier ) a ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stuffed: ( of a toy ) made of fabric stuffed ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

exactly so: just/exactly so perfectly tidy and ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plan on doing something: to intend to do something قصد انجام ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plan something out: 1 - to think about and decide what ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vibecession: a period during which people feel v ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

p doom: p ( doom ) a humorous way, based o ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

egg and spoon race: a race in which people run with an ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

auction ring: a group of buyers at an auction ( = ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hansom cab: a two - wheeled vehicle pulled by a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

permalancer: A permalancer is someone who works ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kiddy fiddler: someone who is sexually interested ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a clean sweep: 1 - a situation in which one playe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a cloud hanging over someone: a situation or future event that ma ...

١ سال پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

نقل قول "When I let go of what I a ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deafeningly silent: This phrase is often used figurativ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

surveillance capitalism: an economic system in which the pro ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

surtax: The term "surtax" refers to an addi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a done deal: an agreement or arrangement that ha ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deal a blow to someone: deal a blow to someone/something ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boarding and lodging: ( also fooding and lodging ) Board ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ship date: The term "ship date" refers to the ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ship someone off: to send someone away somewhere/to s ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

number ten: ( written abbreviation No. 10 ) th ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

group captain: an officer in the British air force ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

group incentive: money or a reward given to a group ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

surf shorts: a piece of clothing worn for swimmi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

board shorts: a piece of clothing worn for swimmi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

board sport: ( also boardsport ) a sport in whi ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

provost: The term "provost" refers to a high ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chief academic officer: ( also Chief Academic Officer ) ( ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kingcup: a small plant with bright yellow fl ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

agreed value: Agreed value, in the context of ins ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

king's evidence: "King's evidence" refers to evidenc ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

waterworks: 1 - Waterworks are the pipes, tank ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

waterspout: a tornado ( = violently spinning co ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

water skier: a person who practises the sport of ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the watershed: in Britain, the time in the evening ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

watershed: In a broader context, a watershed i ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

agony uncle: ( US advice columnist ) a man who ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prostitute yourself: to have sex for money تن فروشی کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prosy: boring or not showing any imaginati ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on heat: UK ( US in heat ) An animal that i ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on high: in heaven در بهشت، در آسمان God loo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kid yourself: to believe something that is not tr ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kid stuff: ( UK kids' stuff ) an activity or ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kiddy fiddler: someone who is sexually interested ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embrace: 1 - formal to accept something ent ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

markka: the standard unit of money used in ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

float someone's boat: Appeal to or excite someone, especi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

salvage: To save goods from damage or destru ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dominatrix: /ˌdɒm. ɪˈneɪ. trɪks/ A woman who h ...

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

MP3 مخفف MPEG-1 Audio Layer 3 است ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

To dispose of something به م ...

١ سال پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

**Noncompliance** به عدم رعایت قوا ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brag: say something in a boastful manner/ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shoot: used to tell someone else they shou ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be left on the cutting room floor: The phrase "to be left on the cutti ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the watershed: in Britain, the time in the evening ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tie up with sb: tie up with sb/sth to form a relati ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tied house: a pub that is owned by a particular ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spare someone's blushes: The phrase "spare someone's blushes ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

poor man's lamb: The phrase “poor man’s lamb” is a m ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decembrist: a person who took part in the upris ...

١ سال پیش

مدال‌های حسین کتابدار