پیشنهاد‌های علی ماشا اله زاده (٢٥٨)

بازدید
٢٨٢
تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مام زیر بغل اسپری زیر بغل

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسپری زیر بغل =roll - on deodorant

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استادکار اوستا کار

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استادکار استادکار =tradie

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ملزومات اطراق در فضای باز

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استاد کار اوستا کار traidie= = tradie

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرستار بچه_دانشجو

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لوازم اردو لوازم تفریح در کوه و دشت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Sole کف کفش insole کفی کفش Soule روح، . . . .

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Jandals دمپائی جلو باز Sandalsکفش جلو باز Thongs=flip flopدمپائی لا انگشتی Slippersدمپائی جلو بسته

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیمه ی پائینی =lower half =lower part =bottom part . . . . . . . . . . . . . . Top halfنیمه بالائی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آماده ی سفر ( کسی که چمدان هایش را بسته ) I am packed من آماده ی سفر هستم من جمدان هایم را بسته ام I get packed من آماده سفر شده ام Are you packed ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کیف دوکار۶ هم کوله پشتی هست هم تبدیل میشه به چمدان دسته دار

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کیف پیک موتوری کیف کوچک روی کتف

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

گردش یک روزه سفر تفریحی یک روزه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری ( همه ی انسانهای خوب را کنار جمع کنی تازه میشه تو ) مزایای همه ی اونهای دیگر را هم دارد بهترین های همه را با خودش ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

البته اینم بگم ها ( نظر مخالف )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرخصی =vacation ( تعطیلات رسمی که در تقویم هست و جزء مرخصی سالیانه شخص حساب می شود ) دیکشنری لانگمن: : e 2[uncountable]especially American Englis ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( اصطلاحا ) زمین، ( اصطلاحا ) ملک، مالکیت، منافع

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

منافع Making sense of the turf war between governors and the state government منطقی بودن جنگ بر سر منافع بین استانداران و دولت ایالتی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قلمرو مالکیتی، زمین ماکیتی ، مِلک The hosts spent a lot of time and probably money putting together a meal for you and several other people on their ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

اقامت سرخانگی اقامت در منزل میزبان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Guest house=boarding house ( فقط مقیم ) سوئیت، ویلا، منزل اجاره ای یک روزه Pension ( دو مقیم با هم ) �� پانسیون، منزل اجاره ای مشترک Homestay ( یک م ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Guest house=boarding house ( فقط مقیم ) سوئیت، ویلا، منزل اجاره ای یک روزه Pension ( دو مقیم با هم ) �� پانسیون، منزل اجاره ای مشترک Homestay ( یک م ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

فرزند خواندگی دانشجوئی دانشجو - فرزند گردشگر - هم خانه گردشگر - همسایه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میخ چادر مسافرتی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

( خودرو ) کشید کنار، زد کنار، توقف کرد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٨

کاربر گرامی آقای حسین قربانی ( مدرس سه زبان ) : معنی جمله ای که فرمودید این هست: I forgot to pack some stuff for the trip من فراموش کردم یک سری چیزی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برنامه تبادل فرهنگی - زبانی بین افراد دو کشور

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسافرت یک طرفه مسافرت یک سره مسافرت با بلیط رفت Round tripمسافرت دو سره، مسافرت با بلیط رفت و برگشت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

( زیر انداز ) پا دری

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( زیر انداز ) رو فرشی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دمپایی روفرشی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Designer shop بوتیک مغازه با اجناس برند و تازه طراحی شده و مد روز = boutique

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سفر گردشی پیاده تور گردشگری پیاده گشت و گزار پیاده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نفوذ دادن آب ( درون فیلتر برای تصفیه ) گذراندن آب از درون فیلتر سریال دادن آب از درون فیلتر پمپاژ کردن آب ( درون فیلتر برای تصفیه ) پمپاژ کردن آب د ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

با هیاهو تکان دادن با هیاهو تکان خوردن بطور مهیب تکان دادن The earthquake rattled Northeast زلزله شما شرقی را بطور مهیبی لرزاند He rattled the handle ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دو دسته شدن دو دسته گی و اختلاف نظر پیداکردن اختلاف نظر داشتن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

فوتبال : اخطار، کارت زرد

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در فوتبال: تحت فشار قرار دادن ( تیم مقابل ) Mark the opposition =guard the opposition دفاع من تو من کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱ - ورزش تماشاگر پسند Rugby has become big business and a spectator sport. راگبی یک کسب و کار بزرگ شده است و یک ورزش تماشاگر پسند ۲ - چیزیکه باید به ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

اصطلاحی که گزارشگران فوتبال با هیجان می گویند: توی دروازه! Henry kicked the ball into the back of the net. هنری توپ را شوت کرد توی دروازه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

تفاوت ramp و steep Ramp :سطح شیب دار ( دست ساز بشر ) Steep: سر بالایی ( عوارض طبیعی زمین )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٦

Get around = commute

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

رفت و آمد کردن ( به جاهای مختلف ) It's easy to get around London. رفت و آمد در لندن آسان است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناظم مدرسه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معلم پرورشی معلم مهارتهای زندگی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

( مدل لباس ) تن خور ( مدل لباس ) فیت بدن / اندامی یک نوع برش برای لباس Loose# slim fit baggy#slim fit

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به نکته خوبی اشاره کردی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تیوب سواری کردن در برف