پیشنهادهای علی ماشا اله زاده (٢٥٨)
مام زیر بغل اسپری زیر بغل
اسپری زیر بغل =roll - on deodorant
استادکار اوستا کار
استادکار استادکار =tradie
ملزومات اطراق در فضای باز
استاد کار اوستا کار traidie= = tradie
پرستار بچه_دانشجو
لوازم اردو لوازم تفریح در کوه و دشت
Sole کف کفش insole کفی کفش Soule روح، . . . .
Jandals دمپائی جلو باز Sandalsکفش جلو باز Thongs=flip flopدمپائی لا انگشتی Slippersدمپائی جلو بسته
نیمه ی پائینی =lower half =lower part =bottom part . . . . . . . . . . . . . . Top halfنیمه بالائی
آماده ی سفر ( کسی که چمدان هایش را بسته ) I am packed من آماده ی سفر هستم من جمدان هایم را بسته ام I get packed من آماده سفر شده ام Are you packed ...
کیف دوکار۶ هم کوله پشتی هست هم تبدیل میشه به چمدان دسته دار
کیف پیک موتوری کیف کوچک روی کتف
گردش یک روزه سفر تفریحی یک روزه
آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری ( همه ی انسانهای خوب را کنار جمع کنی تازه میشه تو ) مزایای همه ی اونهای دیگر را هم دارد بهترین های همه را با خودش ...
البته اینم بگم ها ( نظر مخالف )
مرخصی =vacation ( تعطیلات رسمی که در تقویم هست و جزء مرخصی سالیانه شخص حساب می شود ) دیکشنری لانگمن: : e 2[uncountable]especially American Englis ...
( اصطلاحا ) زمین، ( اصطلاحا ) ملک، مالکیت، منافع
منافع Making sense of the turf war between governors and the state government منطقی بودن جنگ بر سر منافع بین استانداران و دولت ایالتی
قلمرو مالکیتی، زمین ماکیتی ، مِلک The hosts spent a lot of time and probably money putting together a meal for you and several other people on their ...
اقامت سرخانگی اقامت در منزل میزبان
Guest house=boarding house ( فقط مقیم ) سوئیت، ویلا، منزل اجاره ای یک روزه Pension ( دو مقیم با هم ) �� پانسیون، منزل اجاره ای مشترک Homestay ( یک م ...
Guest house=boarding house ( فقط مقیم ) سوئیت، ویلا، منزل اجاره ای یک روزه Pension ( دو مقیم با هم ) �� پانسیون، منزل اجاره ای مشترک Homestay ( یک م ...
فرزند خواندگی دانشجوئی دانشجو - فرزند گردشگر - هم خانه گردشگر - همسایه
میخ چادر مسافرتی
( خودرو ) کشید کنار، زد کنار، توقف کرد
کاربر گرامی آقای حسین قربانی ( مدرس سه زبان ) : معنی جمله ای که فرمودید این هست: I forgot to pack some stuff for the trip من فراموش کردم یک سری چیزی ...
برنامه تبادل فرهنگی - زبانی بین افراد دو کشور
مسافرت یک طرفه مسافرت یک سره مسافرت با بلیط رفت Round tripمسافرت دو سره، مسافرت با بلیط رفت و برگشت
( زیر انداز ) پا دری
( زیر انداز ) رو فرشی
دمپایی روفرشی
Designer shop بوتیک مغازه با اجناس برند و تازه طراحی شده و مد روز = boutique
سفر گردشی پیاده تور گردشگری پیاده گشت و گزار پیاده
نفوذ دادن آب ( درون فیلتر برای تصفیه ) گذراندن آب از درون فیلتر سریال دادن آب از درون فیلتر پمپاژ کردن آب ( درون فیلتر برای تصفیه ) پمپاژ کردن آب د ...
با هیاهو تکان دادن با هیاهو تکان خوردن بطور مهیب تکان دادن The earthquake rattled Northeast زلزله شما شرقی را بطور مهیبی لرزاند He rattled the handle ...
دو دسته شدن دو دسته گی و اختلاف نظر پیداکردن اختلاف نظر داشتن
فوتبال : اخطار، کارت زرد
در فوتبال: تحت فشار قرار دادن ( تیم مقابل ) Mark the opposition =guard the opposition دفاع من تو من کردن
۱ - ورزش تماشاگر پسند Rugby has become big business and a spectator sport. راگبی یک کسب و کار بزرگ شده است و یک ورزش تماشاگر پسند ۲ - چیزیکه باید به ...
اصطلاحی که گزارشگران فوتبال با هیجان می گویند: توی دروازه! Henry kicked the ball into the back of the net. هنری توپ را شوت کرد توی دروازه
تفاوت ramp و steep Ramp :سطح شیب دار ( دست ساز بشر ) Steep: سر بالایی ( عوارض طبیعی زمین )
Get around = commute
رفت و آمد کردن ( به جاهای مختلف ) It's easy to get around London. رفت و آمد در لندن آسان است.
ناظم مدرسه
معلم پرورشی معلم مهارتهای زندگی
( مدل لباس ) تن خور ( مدل لباس ) فیت بدن / اندامی یک نوع برش برای لباس Loose# slim fit baggy#slim fit
به نکته خوبی اشاره کردی
تیوب سواری کردن در برف