پیشنهادهای سید محمود حسینی (٣٨٢)
اندازه گرفتن نشانه گذاری کردن پیمانه کردن
اشتراک، مشترک شدن، تصدیق کردن، تایید کردن
با بی ادبی وسرزده وارد شدن، مزاحم شدن
کسی را به دردسر انداختن
مرور کردن تازه کردن اطلاعات مالیدن مالیدن به کسی جهت تحریک
در باره کسی یا چیزی خواندن و کسب اطلاعات کردن
تحقیق کردن ( از طریق مطالعه )
قرار داد بستن
ترک کردن رها کردن اشاره کردن تفسیر کردن
بالاخره فهمیدن، متوجه شدن، درک کردن، احساس کردن کم کم به نتیجه ای رسیدن
بدست آمدن، حاصل شدن، نشات گرفتن، به وجود آمدن
ترک کردن رها کردن عدم حمایت یا پشتیبانی
با عصبانیت چیزی گفتن
به راحتی پاس کردن به آسانی قبول شدن
قانع کردن کسی برای پول قرض گرفتن
له کردن چیزی که خمیری شود میکس کردن چند آهنگ یا ویدئو یا منابع دیگر کامپیوتری به یک ترک شکستن یا آسیب رساندن
وراجی کردن، حرف های بی ربط زدن، چرت وپرت گفتن، صرفاً یه حرفی زدن یه چیزی گفتن یه چیزی پروندن
چیزی را با کمترین منابع خلق کردن سرهم کردن، دست وپا کردن
خرج کردن پول زیاد برای خریدن چیزی
تقاضا کردن معمولا برای افزایش حقوق ، اصرار کردن، سعی کردن
مسخره بازی در آوردن، میمون بازی در آوردن
از چیزی نالیدن، نظرداددن با عصبانیت صحبت کردن بلندبلند صحبت کردن عقاید خود را بیان کردن ( با عصبانیت و بی ادبی )
نق زدن، غر زدن
به شدت انتقاد کردن
حرکت کردن به سمت مثلاً گردباد در حال حرکت به سمت تهران است
دودل رفتار کردن
خرد کردن، پودر کردن، ساییدن آسیاب کردن
لذت بردن زیاد از چیزی، سرازیر شدن هجوم بردن مثلاً مردم به سمت کنسرت سرازیر شدند
● ( با: along یا by یا through ) دوام آوردن، تاب آوردن، ( با سختی ) گذران کردن به سختی امرار معاش کردن
مهمان کردن به حساب من حساب کردن دعوت کردن مهمانی دعوت
شروع به کار کردن، عمل کردن مثلاً وقتی موتور داغ میکند فن ها شروع به کار میکنند عمل میکنند میکس کردن آرد و مواد چربی مانند کره تا زمانی که یکدست شوند ...
ادامه دادن برخلاف میل
آرزوکردن ، دل کسی برای چیزی پرزدن ، از ته دل خواستن، اشتیاق داشتن، احساس ترحم و همدردی کردن، بیتاب بودن
مرخصی گرفتن
مجذوب کردن، مخ زدن به راه حل رسیدن
برطرف شدن، برگزار شدن، تا شدن، بیرون رفتن، به حیله از خود رد کردن، بخرج دادن، قلمداد کردن، نادیده گرفتن
سریع جایی رفتن
جمع کردن مشکل. حل کردن مشکل، پاک کردن، نابود کردن، ازبین بردن، خوردن سس با نان برای تمام کردن ان، پاک کردن مایعی که پخش شده
گشتن یا جستجو کردن در جاهای مختلف برای چیزی مثلاً برای قیمت مناسب
بدن خود را خم کردن دولا شدن خم شدن پایین تر از نیمه ی بالای بدن
سرحال شدن
Spend time with وقت گذراندن با کسی آذین کردن، مزین کردن آراستن با
از کنار چیزی گذشتن بدون جلب توجه
تسویه حساب کردن قبل از خروج از هتل
کامل سنجیدن
برانداز کردن خوب و بد کردن
خم شدن معمولا برای بستن بند کفش پایین تر از قسمت بالای بدن
سریع برداشتن سریع خارج شدن
گنده کردن، آب و تاب دادن، تاکید کردن، بغرنج کردن
سکس داشتن با