تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رها و آزادانه loose painting

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معناگرا مثال: The meaningful art

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خستگی ناپذیر She achieved success by sweaty efforts

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کپی کردن یک نقاشی، طرح یا نقشه با کشیدن خطوط آن بر روی یک کاغذ شفاف trace a map of the world on to a large piece of paper

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گرفتن چندین عکس از یک سوژه با استفاده از تنظیمات مختلف دوربین وکنار هم قرار دادن آنها جهت تعیین بهتر رنگ، ارزش ها و جزئیات در سوژه

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بست فلزی انتهای قلم مو که موها را به دسته قلم مو متصل می کند.

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قلم موی ساخته شده از موی طبیعی حیوانات bristle brush

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوعی از نقاشی و عکاسی که در آن سوژه و نور در مرکز تصویر است و گوشه های تصویر در تاریکی محو می شوند.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوق دهنده . suggestive personalities to sadness

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رد، رد گذاشتن مثال: . to put my own spin on painting

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترفندها

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مرکز ثقل

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی منطق

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنی" کهنه شدن" هم بکار می رود. . wearing hanging paintings in the museum

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

دم دستی گرفتن Nature is full of wonderful tricks; don't ever take her for granted

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دریغ شدن I understood things which had eluded me in some of the works

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تمایلات تمایلات رنگی COLOR PREFERENCES

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنی ترکیب کردن رنگ بر روی کاغذ یا بوم نقاشی هم استفاده می شود. Applying intermediate colors and blending them