١ رأی
٣ پاسخ
٢٧ بازدید

خودم احتمال می دهم به معنی مسیر  یا خط  یا جهت باشد.

١,٩٨٨
٤ روز پیش
٠ رأی

رج = خط راست کج = مایل هج= عمود، قائم واضحه که ج آخر  کوتاه شده ی یک واژه است و در این واژه ها دارای یک ریشه ی مشترک است.

٤ روز پیش
٢ رأی
٢ پاسخ
١١٠ بازدید

برای عاطفه چه برابر فارسی ای را می توانیم بسازیم؟  عاطفه نمی تواند متناسب با واژه های علمی نوین  گسترش پیدا کند. برابر ما باید بتواند در ترگمان واژاک ها (اصطلاحات) زیر  موفق شود بی آنکه ...

١,٩٨٨
٦ ماه پیش
٠ رأی

در آخر فهمیدم که واژه ی پارسی "هُناخت" برابر آن برگزیده شده است.

٣ هفته پیش
٢ رأی
٢ پاسخ
١٩٤ بازدید
چند گزینه‌ای

 چرا ما یک دانشنامه ی سره مانند Wikipedia که برای انگلیسی باستان یک کد زبانی تعریف کرده است ، برای فارسی سره نمی سازیم؟ سره نویسی ما زمانی ارزش دارد که بتوانیم این برابر ها به ویژه برابر های علمی ...

١,٩٨٨
٢ ماه پیش
٢ رأی

ممنونم از پاسختان ، ظاهرا همه ما یک بار از این سایت توی ذوقمان خورده است.با دبیره هم موافقم ، این خط نارسایی زیادی دارد و متاسفانه ابجد است و واکه ندارد. در باره ی دبیره ای که فرمودید کنجکاو شدم. &nbs ...

٢ ماه پیش
١ رأی
٢ پاسخ
١٨٠ بازدید

درود بر شما ، لذت در زبان‌های پارسی‌میانه و اوستایی چه بوده است؟ 

٥ ماه پیش
٠ رأی

کیفیدن ، کیبیدن  خجوییدن ، خجستن ، خجویش نَندش ،  کامش ، کامستن، گبارش ، گباشتن 

٥ ماه پیش
٣ رأی
٥ پاسخ
٤١٥ بازدید

برای واژه ی " عصرانه " چه برابر و جایگزین " پارسی " پیشنهاد می کنید ؟ با اینکه این جایگزینی و برابر سازی کار و وظیفه ی فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی هست مشتاقم تا با شما دوستان در این باره هم اندیشی کنم  نکته:واژه ی پیشنهادی حتما پارسی باشد ! از پیشنهاد برابر های عربی ، انگلیسی فرانسوی و... خودداری فرمایید ...  با سپاس فراوان .

١ سال پیش
١ رأی

پِسیند به معنی عصر است ،  پِسیندانه ، پسینداک 

٥ ماه پیش
٢ رأی
تیک ٥ پاسخ
٢٤٠ بازدید

یک برابر پارسی روان و ساده برای واژه مشکل(اشکال) در گفت و گوی روزمره

١ سال پیش
٠ رأی

دشواره به نگر مناسب می رسد

٥ ماه پیش
٣ رأی
٤ پاسخ
٢٨٨ بازدید

اجزای یک جمله رو به پارسی چی میشه؟  مثلا فعل میشه کارواژه ولی بقیه رو نمیدونم .

١ سال پیش
٠ رأی

سرواژه = مخفف واج اول چند واژه مثلا 50 همت کاه واژه = مخفف  مثلا نون کاهیده ی اکنون است. نام واژه = اسم کار واژه = فعل گزار واژه (زاب)= صفت زافته  = موصوف سان واژه = قید بن واژه (ستاک ) = مصدر افزوده = مضاف افزونه = مضاف الیه افزون واج = حرف اضافه کنا  (کنش گر) = فاعل کنیده (کنش گیر) = مفعول

٥ ماه پیش
١ رأی
٣ پاسخ
٩٩ بازدید

اصل کلمه از  متر  ( سنجیده و متعادل، حساب شده) و  پث (درد و احساس) می آید. پیموده حسی، خودلی و خو هیجشی چطور اند؟

١,٩٨٨
٧ ماه پیش
٠ رأی

آغالیدن ، معنی ، شر به پا کردن و یه جنسی  هم دارد.

٧ ماه پیش