حمیدرضا - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm bald: من کچل هستم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be so naive: اینقدر ساده نباش.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there's no time to dillydally: وقتی برای دست دست کردن نیست.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there's no time to waste: وقتی برای هدر دادن نیست.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you ran a red light: از چراغ قرمز رد شدی.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is no time: زمان نیست.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be over someone: بی تفاوت یا بی علاقه بودن نسبت به ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be over someone: بی تفاوت یا بی علاقه بودن نسبت به ک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't go to far: شورش رو درنیار.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

short on cash: پول کافی نداشتن، پول کم آوردن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

paint houses: آدم کُشی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for once and for all: یکبار برای همیشه.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is no time to argue: الان وقت دعوا نیست.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am flat broke: پول ندارم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you jinxed us: تو مارو چشم زدی.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

underwater basket weaving: یه دوره یا رشته تحصیلی آسون یا بی ف ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i choked on water: آب پرید تو گلوم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my hand has gone dead: دستم خواب رفته.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am short of cash: پولم کمه.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am short of time: وقتم کمه.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crack someone up: کسی رو خندوندن.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the face of the planet: روی کل کره زمین، در تمام جهان

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

double crosser: دودوزه باز نارو بزن خیانتکار

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't wait: بی صبرانه منتظرم.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i can't wait: بی صبرانه منتظرم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't act innocent: مظلوم نمایی نکن. ادای بیگناه ها رو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

w4u: Wait for you منتظرتم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hoas: Hold on a second یه لحظه صبر کن.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

luzr: Loser بازنده

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're a perfect match: خیلی بهم میاین.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it's beyond me: درکش برام سخته.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a mystery to me: برام معماست.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't make heads or tails of it: ازش سر در نمیارم.

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ctn: مخفف can't talk now در چت الان نمیت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no1: مخفف No one در چت هیچکس.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't get through: نمی تونم وصل بشم ( تلفن )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's very demanding: کار پُرزحمتیه.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he is a total package: همه چیز تمومه.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't hang up on me: تلفن رو قطع نکن.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't tell me off: دعوام نکن.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't tell me off: دعوام نکن.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ran up: بالا آوردن.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i haven't seen you in ages: خیلی وقته ندیدمت. کم پیدایی.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i haven't seen you in ages: خیلی وقته ندیدمت. کم پیدایی.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm relieved: خیالم راحته.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i regret nothing: حسرت چیزی رو نمی خورم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't get the wrong side: بد برداشت نکن.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i missed you: دلم برات تنگ شده بود.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pleasure is mine: موجب خوشبختی بنده است.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's so kind of you: این نهایت لطف شماست.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

confuckulated: گیج، سردرگم، به هم ریخته مُخ گوزیده ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll return the favor: لطفتو جبران می کنم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's put our cards on the table: بیا باهم رو راست باشیم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

when you're back on your feet: وقتی دوباره سرحال شدی.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the name rings a bell: اسمه آشنا میزنه.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it doesn't fit me: اندازم نیست. ( سایز من نیست )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it’s as quick as lightning: مثل نور سریعه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it’s as solid as a rock: مثل سنگ خشکه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she’s as stubborn as a mule: کله شقه، عین قاطر چموشه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he’s as strong as an ox: مثل یه گاو نر قویه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he’s as proud as a peacock: مثل طاووس مغروره، از دماغ فیل افتاد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she’s as white as a sheet: بسیار رنگ پریدس، مثل گچ دیوار سفیده

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

they’re as different as night and day: متفاوت مثل روز و شب هستن، مثل کارد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you look not well take a rest please: به نظر خوب نمیای لطفا استراحت کن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give us the room: تنهامون بزارین.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep me updated: منو بی خبر نذار، من رو در جریان بذا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take the words out of one's mouth: حرف دل کسی را زدن، فکر کسی را خواند ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eat like a bird: کم اشتها بودن کم خوراک بودن، خیلی ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yo: بهترین واژه ای که می شه برای بیان y ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

true that: صحیح است. درست است.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm on the edge: اعصاب ندارم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't take it anymore: دیگه تحملشو ندارم.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i can't take it anymore: دیگه تحملشو ندارم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

won't happen again: دیگه تکرار نمیشه.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bold: چشم گیر

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't exaggerate: اغراق نکن.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a bridge too far: هدف دور از دسترس

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

duly noted: دریافت شد. متوجه شدم

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

touch base: بررسی کردن اوضاع

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do it already: این عبارت رو هنگامی استفاده کنید که ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

so there's that: یه اصطلاح پرکاربرد در زبان انگلیسی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you don’t know jack about: این عبارت رو هنگامی استفاده کنید که ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

out in the boonies: به معنای "مکانی به دور از تمدن" بود ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if you would: اگه میشه ( اگه امکانش هست )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

teteconnection: پیوند دور

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

surface front: جبهه سطحی ( هواشناسی )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep it under your hat: پیش خودت بمونه، به کسی نگو. صداشو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep it under your hat: پیش خودت بمونه، به کسی نگو. صداشو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

which is which: کدوم به کدومه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

put the cat among pigeons: قشقرق به پا کردن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yellow bone: یلو بون به معنی خانم جذاب سیاه پوست ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seize him: دستگیرش کنید

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deaded: خسته و کوفته خیلی خسته خراب

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

draggin a wagon: خیلی خسته بودن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smexy: عروسک، جذابیتی که با با نمک بودن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gender bender: مَرد زن نما. یعنی: یه مرد که مثل ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shut your trap: ببند گاله رو.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shut your trap: ببند گاله رو.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let it all go: کُلِ اش رو ول کن همه اش رو بی خیال ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

penny for your thoughts: چی تو ذهنته؟ چی تو کلته؟ به چی فک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

daily driver: کارای روزمره کارای تو شهری

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

monet: زن زندگی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wrap one: پذیرفتن حقیقت تلخ قبول کردن چیزی که ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

butt diddle: کلاهبرداری رابطه جنسی مقعدی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep it 100: با همین فرمون برو جلو. اگه راستشو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fire fight: کلنجار رفتن با مسائل مهم و ضروری.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

back when: اون موقع که. . .

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

back when: اون موقع که. . .

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

way back when: خیلی وقت پیش

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

way back when: خیلی وقت پیش

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cunt dropping: بچه تُخس. بچه شیطون.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't mumble: مِن مِن نکن.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't mumble: مِن مِن نکن.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to the point where: تا جایی که تا حدی که

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to the point where: تا جایی که تا حدی که

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't drag me into this: پای منو وسط نکش. منو وارد این ماجر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're making me blush: دیگه داری خجالتم میدی.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

waste him: نفله اش کن. بُکُشش.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

here goes: خدایا به امید تو!

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i cherish you: خیلی برام عزیزی.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the next thing i knew: که یک دفعه. . . که یهویی. . .

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

end of story: همین که گفتم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

worth bread: به درد خوردن مفید بودن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who am i kidding: دارم خودمو گول میزنم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can't help it if: چکار کنم خوب. . .

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't screw this up: این یکی رو دیگه گند نزنیا. این یکی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pull a martin: بی خبر برگشتن. رفتن به جایی و برگش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whatchamafucker: ماسماسک، چی بهش میگن ، هرچی اسمشو م ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

suited and booted: شال و کلاه کردن آماده آماده برای ان ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's over between us: همه چیز بین ما تموم شد.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep it simple: زیر دیپلم حرف بزن! سخت نگیر!

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's worth a shot: به امتحانش می ارزه.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

been around the block: چند تایی پیراهن پاره کرده.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we are even: بی حساب شدیم.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

we are even: بی حساب شدیم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put the gun down: اسلحه ات رو بنداز زمین.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fork it over: رد کن بیاد.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fork it over: رد کن بیاد.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beast in a can: فوق العاده عالی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

backasswards: ناشیانه و برعکس.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you mess with the bull: با بد کسی در افتادی.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

frontin: مقاومت کردن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop bugging me: انقدر کنه نشو.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slinging mud: اسهال داشتن. فحش و فحش کاری.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

retweet: در توییتر به معنای بازنشر توئیت های ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retweet: در توییتر به معنای بازنشر توئیت های ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

over the shoulder boulder holder: سوتین، به خصوص بزرگش.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eat bitch flakes: داشتن حس و حال بسیار بد.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give kingdom in hell: خیلی میخوامش!

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not my thing: اهلش نیستم. باب میلم نیست.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

not my thing: اهلش نیستم. باب میلم نیست.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fingers crossed: برات آرزوی موفقیت میکنم برات دعا می ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i got ripped off: سرم کلاه گذاشتن.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what a phony: عجب آدم دو رویی.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't talk back: حاضر جوابی نکن.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can tell: معلومه!

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i can tell: معلومه!

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rain or shine: اگه سنگ هم از آسمون بباره. . . مهم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sleep on it: برای تصمیم گیری عجله نکن ، فکراتو ب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whalephant: آدم چاق و چله.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

left handed cigarette: سیگار ماری جوانا حشیش

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you'll get the hang of it: قِلِقِش دستت میاد.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blargh: هعی! اَه! ( حرف ندای ناراحتی )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you won't regret this: پشیمون نمیشی.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cat's pajamas: اصطلاحی غیر رسمی و قدیمی است شخص یا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cat's pajamas: اصطلاحی غیر رسمی و قدیمی است شخص یا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you reek: بوی گند میدی.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm wiped out: خسته و کوفته ام.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

joke’s on you: خیت شدی.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

off the heezy fo sheezy: فوق العاده

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the dog's bollocks: بهترین ( چیز )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

zip it: زر نزن ببند دهنتو

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

before i had a chance to: تا اومدم کاری رو انجام بدم. . .

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cone of silence: بین خودمون باشه ها!

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

snatch a knot in ass�: چوب تو آستین کردن.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

used in: به قصد. . .

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this is pointless: بی فایده است.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go down like a lead balloon: هیچکس دوستش نداره!

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deary: جانم عزیزدلم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bum steer: اطلاعات یا توصیه اشتباه و گمراه کنن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by the book: دقیقا طبق قواعد

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

six up: مواظب باش ( پلیس ) !

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

alligator arms: خسیس

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on my momma: به جون مامانم قسم!

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look down nose at: آدم حساب نکردن!

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's on you: مسئولیتش با خودته.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it's on you: مسئولیتش با خودته.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

watch your tone: صدات رو نَبر بالا.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jump on a grenade: سپر بلا شدن فداکاری کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deadbeat: آدم بدحساب.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

went off without a hitch: به خوبی و خوشی. طبق برنامه پیش رفت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i meant no disrespect: قصد بی ادبی نداشتم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the night is young: هنوز سر شبه.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off color: ناخوش احوال.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bite the big one: مُردن. فاتحه اش خوندس. افتضاح بود ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

punching down: تحقیر کردن وقتی که قدرت تون رو بر ا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lawl: مخفف عبارت Laughing a whole lot است ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

terf: به فمینیست های ترنس هراس میگن.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

up the butt: ۱. کُلی. ۲. خیلی باحاله، خیلی حال ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bitch ass: چاقال ترسوی بزدل عوضی ترسو ضعیفه زن ...

٨ ماه پیش

مدال‌های حمیدرضا