حمیدرضا - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i took your advice: به نصیحتت گوش کردم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pluck your eyebrows: ابرو برداشتن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mowing the lawn: هرس علف ها

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're grounded: تو تو تنبیهی اجازه بیرون رفتن نداری ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

totally match: کاملا یکسان

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn out to be: معلوم و مشخص شدن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can mourn: میتونی گریه زاری کنی میتونی سوگواری ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm sorry to burst your bubble: متاسفم که تو ذوقت میزنم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fall back to sleep: دوباره به خواب رفتن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fifth times the charm: بار پنجم مشکل گشاست بار پنجم حله و ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if you will excuse me: با اجازه تون

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

if you will excuse me: با اجازه تون

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

this means so much to me: ارزش داشتن اهمیت داشتن مهم بودن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

am i hot: معنی اسلنگی: صدام بلنده؟؟/خوبه؟؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can i take a rain check: میشه باشه بعد/عقب بندازیم؟؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high talker: کسی که جیغ جیغوعه، یا مردی که صداش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thanks for the lift: ممنون که منو رسوندی.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm sorry to break it to you: ببخش که اینو بهت میگم متاسفم که این ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what gives: قضیه چیه؟؟ مشکل چیه؟؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's time we bury the hatchet: وقتشه کدورت ها رو کنار بذاریم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it’s not that big a deal: خیلی هم مسئله مهمی نیست

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'd rise to the occasion: کمر همتُ می بندم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm so moved: خیلی احساساتی شدم خیلی تحت تاثیر قر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don’t get me wrong: سوء تفاهم نشه بد برداشت نکنین

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don’t get me wrong: سوء تفاهم نشه بد برداشت نکنین

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stood up: قال گذاشتن سرکار گذاشتن معطل کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

up to speed: کسی رو تو جریان گذاشتن کسی را مطلع ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what am i gonna do with you: آخه من از دست تو چیکار کنم؟؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blow your mind: انگشت به دهن موندم. مات و مبهوتم ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow your mind: انگشت به دهن موندم. مات و مبهوتم ک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if it's meant to be it's meant to be: هر چی مُقدره. هرچی تقدیره، اتفاق م ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

play the recorder: فلوت زدن.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pity laugh: خنده ترحم آمیز خنده دلسوزانه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deep cut: ۱. یک قطعه موسیقی از یک خواننده یا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

when you're welcome into: به گرمی بپذیرنت وقتی ازت استقبال می ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she's tough to take: تحملش سخته کنار اومدن باهاش صاقت فر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are out of my league: یه سر و گردن از من بالاتری. از من ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that explains it: پس قضیه این بوده.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm infertile: اجاقم کوره. بچه دار نمی شم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loop me in: من رو در جریان بذار، به من بگو چی ش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't know if there would be any appetite for this idea: نمی دونم چقدر این ایده خوب باشه ولی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that remains to be seen: هنوز مشخص نیست، بعدا معلوم میشه.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm just browsing: فقط دارم نگاه می کنم.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm just browsing: فقط دارم نگاه می کنم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm gonna barf: دارم بالا میارم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

our goose is cooked: گاومون زایید.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stop by: ملاقات کوتاه داشتن سَر زدن به کسی ی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kitty cat: بچه گربه. پیشی .

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soap opera: سریال آبکی سریال عامه پسند

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's get passed this: نشنیده بگیریم حرفش رو نزنیم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m gonna give you a shot: میخوام یه فرصتی بهت بدم.

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sea level pressure: فشار سطح دریا

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

heat balance: تراز گرمایی بودجه گرمایی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm ticklish: من قلقلکی ام.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wind barb: جهت باد به شکل پیکان مانند

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't get offended: به دل نگیر.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

can't complain: گله ای نیست.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stomata resistance: مقاومت روزنه ای

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have sand in the vagina: ساز مخالف زدن.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bitching: به کسی گفته میشه که همیشه در حال شک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bitching: به کسی گفته میشه که همیشه در حال شک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't let on: لو نده.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i didn't notice: حواسم نبود.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jump out boys: پلیس مخفی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's split the bill: بیا دُنگی حساب کنیم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no ins and outs: بدون ریزه کاری

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my phone is buggy: گوشی ام درست کار نمی کنه.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't cut corners: ماست مالی نکن.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's not how i see it: من این عقیده رو ندارم ( مخالفم )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lazy freeloader: مفت خور تنبل

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

convection lifting: اوج گیری توده هوا در اثر پدیده همرف ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

watch your action: حواست به رفتارت باشه.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can't take a joke: شوخی سرت نمی شه؟

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

check out: نگاه کردن دیدن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

over running: لغزش هوای سرد بر روی هوای گرم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you deserve it: لیاقتش رو داری.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what are you after: دنبال چی هستی؟

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what are you after: دنبال چی هستی؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm up for that: من پایه ام.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm sorry if i hurt your feelings: معذرت میخوام اگه آزردمت.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are so mean: خیلی بدجنسی.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you are so mean: خیلی بدجنسی.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

did i hurt your feelings: آیا آزردمت؟ احساساتت رو جریحه دار ک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep your promise: سر قولت بمون.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let me through: بذار رد شم.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let me through: بذار رد شم.

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shotgun wedding: عقد اجباری

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it may come in handy: ممکنه به دردت بخوره.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm a man of my word: قولم قوله.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

favour or bless you: عافیت باشه.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm mortified: بسیار شرمنده و خجالت زده ام.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're driving me crazy: داری رو اعصابم راه میری.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't and i won't: نه می تونم نه می خوام.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i agree to some extent: تا حدودی موافقم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dew collector: جمع کننده های شبنم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can you do me a deal: میشه بهم تخفیف بدید؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i would go: من مایلم برم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep your eye on the ball: حواست رو جمع کن.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i surrender: من تسلیمم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i didn't catch that: متوجه نشدم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave on stone unturned: از هیچ اقدامی فروگذاری نکردن.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's a villain: اون یه بدذات و شروره.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you've got a screw loose: یه تَختَت کمه.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

load off: بار زدن.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it was a red herring: یه رد گم کنی بود.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay on the line: پشت خط بمون.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i blew a fuse: از کوره در رفتم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are getting on my last nerve: داری میری رو اعصابم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i overheard: اتفاقی شنیدم.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it's none of your business: به تو مربوط نیست.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dudekind: آقایون

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put in away: بذار سر جاش.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i dodged it in time: به موقع جاخالی دادم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have been doing: مدتی است انجام می دهم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drop your gun: اسلحه ات رو بنداز .

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

butt monkey: بازیچه.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's no use lying: دروغ گفتن بی فایده است.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll be in there in no time: به زودی میام اونجا.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i couldn't care less: برام هیچ اهمیتی نداره.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do as you like: هرکاری میخوای بکن.

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cancer stick: سیگار

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't put it in words: زبانم قاصره.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

words fail to express: نمی تونم با کلمات بیان کنم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sell dreams: قول دروغ.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

respect goes both ways: احترام نگه داشتن متقابله.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm so on board: خیلی پایه ام.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is no harm in: ضرری نداره که. . .

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get worked up over something: هیجان زده شدن بخاطر چیزی، غمگین شد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's give it a shot: بیا امتحانش کنیم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll see you off: من بدرقه تون می کنم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't even go there: حتی فکرشم نکن.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not so great: زیاد خوب نیستم.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

talk to you later: بعدا صحبت میکنیم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

catch up with you later: بعدا با هم هماهنگ میشیم قرار میذاری ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it was nice meeting you: از ملاقات با تو خوشبختم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stupid money: پول قلمبه.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i take my sympathy to you: همدردی مرا بپذیرید ( با شما همدردی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

set off: راهی شدن عازم شدن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't try to trick me: سعی نکن گولم بزنی.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it should not go unsaid: ناگفته نماند که. . .

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

everyone has a story: هرکس یه داستانی داره.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

summer teeth: دندون های نامرتب.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm on way last legs: دیگه نا ندارم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm out of time: وقت ندارم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're fucking dreaming: توام دلت خوشه ها.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take the call: تلفن رو جواب بده.

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dead presidents: پول

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i left my bag: کیفم رو جا گذاشتم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are fucking dreaming: توام دلت خوشه ها.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's beneath my dignity: در شان من نیست.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't open my wound: داغ دلمو تازه نکن.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

didn't see that coming: انتظار اینو نداشتم.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

didn't see that coming: انتظار اینو نداشتم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to pocket a tidy sum: پول خوب و کلانی به جیب زدن.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's getting old: خز شدن.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what have i done: چیکار کردم؟ چه غلطی کردم؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i had an affair: رابطه نامشروع داشتم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enter one's mind: به ذهن رسیدن به ذهن خطور کردن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i was about to: می خواستم. . . داشتم. . .

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i was about to: می خواستم. . . داشتم. . .

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm on cloud nine: تو آسمونام خیلی خوشحالم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i've got sunstroke: گرما زده شدم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm on top of the world: از خوشحالی رو ابرام.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's your take on this: نظرت چیه؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're off: تو باغ نیستی.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i blew it: گند زدم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for shits and giggles: واسه خنده.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if i had it my way: اگه دست من بود.

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it is all the same to me: به حال من فرقی نداره.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's second to none: دومی نداره.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have a confession to make: باید یه اعترافی بکنم. . .

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just the tip of the iceberg: تازه اولشه.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i didn't fall for it: گولشو نخوردم.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wouldn't hurt a fly: آزارش به مورچه هم نمی رسه.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he bought the farm: اون مُرد. این از یه اصطلاح نیروی ه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all kidding aside: از شوخی گذشته. . .

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all kidding aside: از شوخی گذشته. . .

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

see you on the flipside: بعدا می بینمت.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you hang up first: اول تو قطع کن.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what the fuck: این چه وضعشه.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the last but one: یکی مونده به آخر.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're beneath me: در حد و اندازه من نیستی ریز می بین ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

people will talk: مردم حرف درمیارن.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're a peach: خیلی گلی کارت درسته.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be down: از کار افتادن قطع شدن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can blame me for this: میتونی منو بابت اشتباهم سرزنش کنی.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sorry about that: بابتش ببخشید.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's not rush to judgment: زود قضاوت نکنیم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my voice is hoarse: صدام گرفته.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am very open to criticism: من خیلی انتقاد پذیرم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no harm in trying: امتحانش ضرری نداره. به امتحانش می ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how much do you make: درآمدت چقدره؟؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have trouble sleeping: خوابم نمی بره.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop whining: انقدر ناله نکن.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be late to a place: دیر کردن یا رسیدن به جایی.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

time to turn in: وقت رفتن به رختخوابه.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm overweight: اضافه وزن دارم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you look tense: عصبی به نظر میرسی.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how stupid of me: چقدر من احمقم.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't backwash: دهنی نکن.

٨ ماه پیش

مدال‌های حمیدرضا