حمیدرضا - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kick out: با لگد بیرون کردن

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crystal clear: واضح و آشکار روشن زلال

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bachelor party: جشن مجردی

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

see eye to eye: هم نظر بودن، تفاهم داشتن، هم رای بو ...

٣ روز پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

همسرم اطلاعات شخصی‌اش رو عوض کرد.

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get a grip: به خودت بیا.

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take your pick: انتخابت رو بکن.

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pick it up: بلندش کن.

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drop out of: کنار کشیدن از، انصراف دادن، ترک تحص ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get a load of this: اینجا رو داشته باش.

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get worked up over something: هیجان زده شدن بخاطر چیزی، غمگین شد ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cough it up: رد کن بیاد

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

revved: حاضر و آماده

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good for you: آفرین احسنت

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

step up: پا پیش بزار قدمی بردار

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

we are done: همه چی تمومه.

٣ هفته پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

بی‌تجربه بودن نابلد بودن

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tear apart: یه مکان رو زیر و رو کردن برای پیدا ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pleasure is mine: موجب خوشبختی بنده است.

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the subject of: در موضوعِ

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take the hint: بفهم دیگه بگیر دیگه متوجه شو

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm on cloud nine: تو آسمونام خیلی خوشحالم.

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pavilion: آلاچیق

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

high tech: فناوری سطح بالا پیشرفته

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i bear you no ill will: خصومتی ندارم باهات.

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lose one's cool: از کوره در رفتن عصبانی شدن

١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

اعتبار و سابقه صلح‌طلبی ویلسون، و ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let up: بند آمدن قطع شدن متوقف شدن دست از ت ...

١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

کافیه یه جیغ بزنم،تا بابام م ...

١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

خیر غیررسمی و دوستانه است

١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

احساس فوریت احساس ضرورت در ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a load of tosh: "یک مشت مزخرف" یا "یک عالمه چرت و پ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gatekeep: به عملی اشاره دارد که در آن فردی به ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it’s giving: ( داره حس . . . رو میده ) این عبار ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give it a shot: یه بار امتحان کن.

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

two peas in a pod: عین هم بودن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go figure: دیگه خودت حسابشو بکن.

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

build on: چیزی را مبنای رشد و پیشرفت قرار داد ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

soap opera: سریال آبکی سریال عامه پسند

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

do over: از اول شروع کردن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sit with something: تاب آوردن چیزی پذیرش احساسات منفی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go public: سهامی عام شدن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the ball: هوشیار، زرنگ، حواس جمع، متوجه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get carried away: کنترل خود رو از دست دادن در نتیجه ه ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you look ravishing: خیلی زیبایی خیلی دلربایی

١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

بیشتر از حد انتظار تلاش کردن تمام ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bite down: به دندان گرفتن

١ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

ضمانت جبران خسارت تامین خسارت

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tight spot: تنگنا

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give it a go: امتحانش کن!

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let’s get nuts: "دیوانه وار رفتار کردن" یا "از خود ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

later on: بعدتر

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take breath away: هوش از سر پریدن نفس بند آمدن

٢ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

چشم‌ها آیینه دل هستند. از چشم‌ها ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

throw in the towel: کوتاه بیا تسلیم شو کنار بکش

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i blew it: گند زدم.

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

break off: ناگهان ساکت شدن بهم زدن جدا کردن خا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

if i had it my way: اگه دست من بود.

٢ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

کمال مطلق یا بی‌نقصی ک ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fill in: نوشتن در جریان گذاشتن باخبر کردن م ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deep cut: ۱. یک قطعه موسیقی از یک خواننده یا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

what the fuck: این چه وضعشه.

٢ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

برای هر کسی یه نفر مناسب وجود داره ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run off with: با کسی فرار کردن دزدیدن و فرار کردن

٢ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

معادل فارسی دقیقی نداره ولی شاید ب ...

٢ ماه پیش

هر ٢٠ پاسخ صحیح

-

بپرس

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to the point where: تا جایی که تا حدی که

٢ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

در ناامیدی بسی امید است

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

how long have you been: چه مدته. . . ؟ از کی. . . ؟

٢ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

طرف کی هستی؟؟ نظر تو چیه؟؟ با کی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

echo chamber: بدون ساز مخالف.

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the jury is still out on something: هنوز معلوم نیست. اختلاف نظر وجود دا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

are you free: وقت آزاد داری؟؟

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give feedback: بازخورد دادن نظر دادن

٢ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

ریسک کردن به خطر اندا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

push off: گمشو هل دادن

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

زندگی بدون عشق، مرگ تدریجی است.

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

مبنای تعداد آرای الکترال هر ایالت ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

just so you know: محض اطلاعتون!

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

domino effect: اثر بهمنی یه چیز کوچک باعث یه تغییر ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep pace with: هم سرعت بودن همگام شدن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

binge watch: وقتی شما حداقل ۳ قسمت از یه سریال ر ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

light at the end of the tunnel: امید داشتن. پایان شب سیه سپید است. ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carry over: موکول کردن انتقال دادن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fuck it: گور باباش بیخیالش کون لقش

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

وقتی صحبت از کمدی می‌شد

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

حالت DLAA، آنتی آلیاسینگ رو در وضو ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep it up: همینطوری ادامه بده.

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drift off: به خواب رفتن

٣ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let out: فاش کردن لو دادن رها کردن آزاد کرد ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what made you: چی باعث شد. . . ؟

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worse comes to worst: در بدترین شرایط ممکن.

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

سوتی دادن لو دادن بند رو آب دادن ...

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

خیلی خوشحال بودن روی ابرها ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

band aid solution: سمبل کردن، راه حل موقتی و خیلی سطحی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

might as well: بهترین کار اینه که، چاره ای نیست جز ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gotcha: گرفتم متوجه شدم فهمیدم

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

پیامدهای اخلاقی هوش مصنوعی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

would you mind: میشه. . . ؟ امکانش هست. . . ؟

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at last: نهایتا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

win over: مجاب کردن موافقت کسی را جلب کردن

٤ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

تحمل کردن، کنار اومدن، سوختن و ساخ ...

٤ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

فضولی کار دستت میده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

play it by ear: فی البداهه تصمیم گرفتن. بدون برنامه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

it takes: طول می کشه. . .

٤ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

رشد محصول محور....

٤ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

به هر دری زدن به هر ریسمانی ...

٤ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

مطمئنا حتما به روی چشم

٤ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

مدیر اجرایی پیاده‌سازی محصول

٤ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

انجام دادن کاری به طور پی در پی یا ...

٤ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

چرا می‌توان پهپادهایی ساخت که نیاز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

many happy returns: صد سال زنده باشی.

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

وقتی به خدا فکر می‌کردم، هیچ &nbsp ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you reek: بوی گند میدی.

٤ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

پول رو مثل آب روان خرج کردن پول ر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all set: کاملا آماده و مهیا

٤ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

در اواسط/ اواخر دهه بیست زندگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tunnel vision: تک بعدی کوته بینی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hog: بیش از حق خود ( از چیزی ) برداشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hunch: حدس، گمان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit or miss: الکی، بی حساب کتاب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bring off: کاری را به نحو احسن انجام دادن موف ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stillborn: عملی نشده ( ایده و. . . ) به کار گ ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

couldn't be better: بهتر از این نمیشه.

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ridge: برآمدگی - پشته ( مربوط به امواج حرک ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

friendly: گرم و صمیمی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have a point: حق با کسی بودن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come to think of it: اگه خاطرم باشه حالا که فکرشو میکنم ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jackass: بیشعور

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

butt ugly: به کسی یا چیزی گفته میشه که قیافش خ ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poster child: نمونه بارز

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fall through the cracks: مورد توجه قرار نگرفتن همچنین معنی ق ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

throw money at something: پول وسط گذاشتن پول به پای چیزی ریخت ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give away: باختن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bust a nut: جون کندن. سخت کار کردن. ارضا شدن.

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't rain on my parade: تو ذوقم نزن.

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

set up: راه انداختن.

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mumbo jumbo: چرت و پرت حرف های غیرقابل فهم

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pan: به باد انتقاد گرفتن ( فیلم و. . . )

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hit on: مخ کسی رو زدن، تیکه انداختن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you deserve it: لیاقتش رو داری.

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

meet deadlines: سر موعد کاری را انجام دادن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drag: کسی را به زور به جایی آوردن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out of: از

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crack someone up: کسی رو خندوندن.

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let's just say: سربسته بگم. به همین بسنده کنم. وقتی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make headlines: تیتر روزنامه ها شدن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

live it up: حالشو ببر.

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

listen to yourself: مواظب حرف زدنت باش

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clean bill of health: تاییدیه سلامت پروانه بهداشت

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what if: اگه. . . . چی؟؟؟ What if you get lo ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't get carried away: زیاده روی نکن. خودتو کنترل کن.

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't cross me: با من درنیفت.

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

if you would: اگه میشه ( اگه امکانش هست )

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't backwash: دهنی نکن.

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

burger joint: رستوران همبرگر برگری برگر فروشی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold out: با دست چیزی را به کسی دادن باقی مان ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i got hope in you: ببینم چیکار میکنی.

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

call it a day: پایان دادن به یک کار

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lame: کسل کننده

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let's face it: بزار واقع بین باشیم بیا قبول کنیم ک ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come through: موفق شدن از عهده برآمدن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you are one to talk: خودت که بدتری.

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

how: قبل از صفت معادل "چه" در زبان فارسی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get hooked on: معتاد شدن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

stay out of it: دخالت نکن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moral compass: فطرت، درک درونی خوبی و بدی، وجدان.

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give it to me straight: باهام رُک باش. رُک بهم بگو.

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

settle down: بشینید سرجاتون.

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pulling teeth: به زور کاری رو انجام دادن.

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it seems like: ظاهرا

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

earthly reason: دلیل موجه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

freak out: به شدت ناراحت شدن، ترساندن از کوره ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fuck with: دست کاری کردن، وَر رفتن درگیر شدن، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get the hell out of here: گمشو بیرون

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trash someone: به باد انتقاد گرفتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bark up the wrong tree: اشتباه زدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get up: سَرووَضع، لباس.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

there you go: بیا، بفرما

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

toot own horn: لاف زدن خودستایی و رجزخوانی در مورد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

walk up: پیاده به کسی یا چیزی نزدیک شدن جلو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

we stick together: ما هوای هم رو داریم.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

not that i know of: تا جایی که من اطلاع دارم، نه.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull someone's leg: با کسی شوخی کردن. دست انداختن. سر ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anytime: هر زمانی درخدمتم.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fat ass: آدم چاق خپل خیکی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as though: انگار

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take the cake: نوبره والا.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make the most of: بیشترین بهره را از چیزی بردن، بیشتر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

privileged: نازپرورده ژن خوب!

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i regret to inform you that: متاسفم که به اطلاعتون برسونم. . .

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tickle pink: ذوق زده. خیلی خوشحال.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

first impression: برخورد اول

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you got this: از عُهدش برمیای.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boys in blue: پلیس

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sophisticated: شیک زیبا برازنده

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take a turn for the worse: وخیم تر شدن بیماری بدتر شدن بیماری

٩ ماه پیش

مدال‌های حمیدرضا