پیشنهاد‌های علی باقری (٢٩,٤٦٦)

بازدید
١٠,٧٤٠
پیشنهاد
٠

بازار بی رواج ؛ بازار کساد. بازار بی رونق. بازار کم مشتری. بازار کم معامله.

پیشنهاد
٠

بازار بی رونق ؛ بازار کاسد، بی مشتری. بازار کساد. بازار کم معامله : کسانی که مردان راه حقند خریدار بازار بی رونقند. سعدی.

پیشنهاد
٠

بازار امکان و بازار جهان ؛ کنایه از دنیا باشد : ای برده ببازار این جهان عمر بازارتو یکسر همه زیان است. ناصرخسرو. گنج بی مار و گل بی خار نیست شادی ب ...

پیشنهاد
١

بازار اول یوسف ؛ قیمتی که برادران یوسف علیه السلام نزد تاجر بعد برآمدنش از چاه به آن فروختندو کمیت آن بنا بر اختلاف روایت هشت درم ، پانزده درم یا هفد ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازار برچیدن ؛ بمعنی بازار برداشتن. ( آنندراج ) . بستن بازار و ترک خرید و فروش کردن. ( ناظم الاطباء ) : چار بازار عناصر بر مکرر گشته است وقت آن آمد ک ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازار آشفته ؛ کنایه از جای پرازدحام. بازار شلوغ ، بی نظم ، پر جمعیت که کس بکس نباشد. - امثال : دزد دنبال بازار آشفته میگردد.

پیشنهاد
٠

بازار آهنگران ؛ محلی که آهنگران در آنجا بساختن ابزار آهنی و فروختن آنها سرگرم باشند : بیارید داننده آهنگران یکی گرز سازند ما را گران چو بگشاد لب هر د ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازار آراستن ؛ بازار ترتیب دادن. ( آنندراج ) . آرایش دادن بازار و نهادن متاع و کالا جهت فروش. ( ناظم الاطباء: بازار ) . - || زمینه سازی کردن. تمهید ...

پیشنهاد
١

روز بازار کسی بودن ؛ روز محبوبیت و قدرت و اعتبار او بودن. || بمجاز بمعنی رونق و رواج نیز آمده. ( غیاث ) ( انجمن آرا ) . بازار و روز بازار بمعنی رونق ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازارهای عرب ؛ عرب ها در زمان جاهلیت سالی چند بار بازارهایی دایر میکردند و در فصل های معین مردم از دور و نزدیک به آنجا می آمدند و همین که از این بازا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخت بتخت ؛ توپ توپ. بسته بسته. انبوه انبوه. دسته دسته : در سرایی فرونهادم رخت برنهادم ز جامه تخت بتخت. نظامی. تاک بر تاک شاخهای درخت بسته برواج کله ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

تخت الملک ؛ تخت او و عرش او. ( قطر المحیط ) . اریکه و سریر. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخت نازک ؛ قسمی گیوه نازک زیره و لطیف رویه. قسمی گیوه که زیره آن چرم است. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) . || هر جای مسطح و برابر و هموار. ( ناظم الاطبا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخت خاک ؛ هموار. با خاک یکسان : تخت شاه افسر سماک شده ست سر خصمانْش تخت خاک شده ست. خاقانی. || مجازاً، سلطنت. شاهی. پادشاهی. حکومت : چو گشتاسب را د ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخت نرد ؛ صفحه ای چوبین بشکل مستطیل که در هر یک از دو عرض آن ده خانه تعبیه شده و با سی مهره سیاه و سپید بطور تساوی و دو کعبتین بازی کنند : ابا بار و ...

پیشنهاد
٠

تخت نرد آبنوسی ؛ یعنی فلک. ( فرهنگ رشیدی ) .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخت و میل ؛ یا تخت حاسبان. تخت حساب و میل آن. در تعلیم علوم نجوم برای متعلم ، تخته و میل آهنین کوچکی که بمنزله خامه بوده ، ضرورت داشته. . . ( حاشیه و ...

پیشنهاد
٠

تخت محاسب شدن ؛ تخت محاسبان شدن. گردآلوده گردیدن. در مؤید الفضلاء ذیل �تخت محاسبان � آمده : ای خاک بر سر افتد وگردآلود گردد : در تب ربع اوفتد سبع شد ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخت میل ؛ تخت حاسبان. ( از آنندراج ) . رجوع به تخت حاسبان و تخت حساب و تخت محاسبان و تخته و تخته حساب شود.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخت حساب ؛ منجمان را تخته حساب میباشد که بر آن خاک انداخته نقوش حساب طالع درست کنند. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) . به اصطلاح نجوم ، تخته ای که بر آن ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخت شطرنج ؛ تخته شطرنج. صفحه شطرنج. صفحه ای مربع که در آن 64 خانه مربع سفید و سیاه به تساوی رسم کرده اند که با سی ودو مهره سپید و سیاه بازی کنند : یک ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخت محاسبان ؛تخته محاسبان. تخت حاسبان. تخت میل. رجوع به تخته ٔمحاسبان و تخت حاسبان و تخت حساب و تخت میل شود.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخت جوهری ؛ تخت گوهرفروش. پیشخان گوهرفروش.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخت گوهرفروش ؛ سکویی که گوهرفروشان متاع خود را بر آن عرضه میکردند : همان نکته از روی فرهنگ و هوش بیاراست چون تخت گوهرفروش. اسدی ( گرشاسبنامه ) .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخت مهتابی ؛ چبوتره که برای سیر مهتاب سازند و تنهامهتابی و ماهتابی نیز گویند. ( بهار عجم ) ( آنندراج ) : تخت مهتابی حوضش که مربع شده است ربع مسکون زم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخت بازرگان ؛ جلوخان وی : به کلبه چمن از رنگ و بوی باز کنند هزار طبله عطار و تخت بازرگان. سعدی.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخت بزاز ؛ پیش خانی که بزازان اجناس خود را بر آن می نهادند جلب توجه مشتریان را : باغ همچون تخت بزازان پر از دیبا شود باد همچون طبل عطاران پر از عنبر ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخت نیل ؛ نیلگون تخت ماتم است. ( حاشیه وحید بر نظامی ) . تخت نیلگون و تخت نیل ، تخت ماتم است : اگر صد تخت خود بر پشت پیل است چو بی نقش تو باشد تخت نی ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخت مرده ؛ تخته. کنایه از تابوت است. رجوع به تخته شود.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخت رونده ؛ به معنی تخت روان است. ( برهان ) ( ازآنندراج ) ( از فرهنگ رشیدی ) ( از ناظم الاطباء ) : به فیروزرایی شه نیک بخت به تخت رونده برآمد ز تخت. ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخت عروس ؛ حجله گاه. تختی پر زینت و آذین که عروس را بر آن نشانند : ز بِرّ او و عطاهای او همیشه بود چو تختهای عروسان سرای مدح سرای. فرخی.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- || کنایه از آسمان باشد. ( برهان ) ( ازانجمن آرا ) ( از فرهنگ رشیدی ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) : بدین تخت روان با جام جمشید به سلطانی برآم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخت خواب ؛ تخت که بر وی توشک و لحاف و بالش است ، خفتن را. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخت روان ؛ تخت رونده. تختی که در سواری پادشاهان باشد و در هندوستان کهاران بر دوش بردارند و در ولایات بر دو شتر راهوار هموار تعبیه کنند. ( آنندراج ) . ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- || کنایه از آسمان باشد. ( برهان ) ( ازانجمن آرا ) ( از فرهنگ رشیدی ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) :

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محراب چمن ، تخت سمن ، فاخته خاطب. سوزنی.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخت شاهی ؛ اریکه. سریر : یوسف آسا چون به دلو از چاه رست تخت شاهی را مکان کرد آفتاب. خاقانی.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخت ملک ؛ سلطنت : چون خدای عز و جل بدان آسانی تخت ملک به ما داد اختیار آنست که عذر گناهکاران بپذیریم. ( تاریخ بیهقی ) . خویشان واولیاء حشم را سوگند د ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخت خدای ؛ خدای تخت. مالک تخت. پادشاه و صاحب تخت : تاجور جهان چو جم تخت خدای مملکت خاتم دیوبند او بندگشای مملکت. خاقانی.

پیشنهاد
٠

تخت خورشید بر سر ضرغام ؛ کنایه از بودن آفتاب در برج اسد. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخت زرین ؛ اریکه یا اورنگی که از زر میساختند پادشاهان را : هنوز تخت زرین و تاج و مجلس خانه راست نشده بود. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 510 ) . تخت زرین و ب ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخت خاورخدای ؛ خاورخدای ، کنایه از خورشید و تخت خاورخدای ، آسمان و نیز تابش خورشید. ( لغت شاهنامه ) . - || کنایه است از پادشاه روم : به نخجیر دارد ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخت آراسته ؛ سریر. ( دهار ) . تخت مزین. ( ناظم الاطباء ) . اریکه.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

علا : در اسراف و تجاوز برتری جوئی کرد . در زمین برتری جوئی کرد. مِن فِرْعَوْنَ إِنَّهُ کانَ عَالِیاً مِّنَ الْمُسرِفِینَ ( دخان 31 ) از فرعون ، که ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شهر رمضان ؛ ماه خدا ( رمضان یکی از اسماء باریتعالی است ) . ماه روزه. شیخ رضی در شرح کافیه نگاشته است که در چهار ماه که در اول آنها رای مهمله است که د ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شهر نجومی ؛ ماه نجومی. ( یادداشت مؤلف ) .

پیشنهاد
٠

شهر ربیعالاَّخر؛ ماه ربیعالثانی. ماه بعد از ربیعالاول و قبل از جمادی الاولی.

پیشنهاد
٠

شهر ربیع الاول ؛ ماه ربیعالاول. ماه بعد از صفر و قبل از ربیعالثانی.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شهراﷲالمحرم ؛ ماه محرم. محرم الحرام. ( یادداشت مؤلف ) .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شهر خدا؛ ماه رجب. ( غیاث اللغات ) :