پیشنهادهای Amir Barzi (١٥٦)
Throw. . . Threw . . . Thrown. . . The p. p of trow is thrown . . .
موجب شدن . . . مجبور کردن . . .
Perception : حسی . احساسی . . . verbs of perception : افعال حسی . . .
Modifier : کلمه ای، به ویژه صفت یا اسمی که به صورت اسنادی استفاده می شود، که معنای اسم اصلی را محدود می کند یا به آن می افزاید ( مثلاً خوب و خانواده ...
به همان وضوح . . .
شرکت کردن . . . حضور داشتن . . .
So far : to the moment of speaking تا لحظه صحبت کردن . . .
Relative : ربطی . . . Relative Pronouns : ضمایر ربطی
adjective : cloudy cloudily : adverb cloudiness : noun
شناخته شده . . .
تسطیح. . . هم سطح کردن . . .
Benching excavation : خاکبرداری پله ای
پایین آوردن . . . تنزل رتبه . . . نیمکت نشینی . . .
امداد ـ کمک . . .
غلطک چرخ لاستیکی . . .
رانش یا جابجایی نسبی طبقه . . .
تلقین . . .
مسدود بودن . . .
قسمتی - بخشی . . .
Field : عرصه - حوزه
ارائه کردن . . .
Clearance : صلاحیت - قابلیت . . .
محفظه مکش . . .
Vehicular tunnel : تونل ماشین رو . . .
شن بادامی . . .
Laggin : تخته پوشش ، پوشش محافظ ، عایقبندی . . .
Ribbed = آج دار . . .
تیر ریزی ، قراردادن تیر یا تیرک جهت محکم کردن ، تیر ، تیرک . . .
Poling board : a vertical board used in the poling - board method to support the sides of an excavation تخته های عمودی که در روش جدار چوبی برای ...
Bent : قاب ساختمانی، خرک . . .
Heading : جهت یا مسیری که چیزی در امتداد آن حرکت می کند یا در امتداد آن قرار دارد . . .
در نظر گرفته شده . . .
تیر ( فولادی - بتنی ) . . . پوتر . . .
Isopachic : A line joining points that have the same stress خطی که نقاطی را به همپیوند میزند که تنش یکسانی دارند.
interatomic distance :فاصله بین اتم ها Interatomic spacing refers to the distance between . atoms in a material فاصله بین اتمی به فاصله بین اتم ...
ارتقا . . .
زاویه قائم . . .
نمایش داده شده . . .
باز تولید . . .
سطح شیبدار . . .
مرسوم
Fiduciary marker : A ( fiduciary marker ) is anything which marks specific point to improve the accuracy of a . measurement هر چیزی است که نقط ...
به گونه ای که . . .
صیقلی. . .
در نظر گرفته شده . . .
بهره مند بودن . . . برخوردار بودن . . .
ترتیبات . . .
Tailwater : ( پایاب ) بخشی از رود یا هر ساختار آبی ست که کمترین گودی ( ارتفاع آب ) را داشته باشد. این بخش می تواند شانه های دو سوی رود یا بخشی از رو ...
آب شستگی . . . از زیر خالی شدن . . . Possible undermining of downstream toe