ribbed

/ˈrɪbd//rɪbd/

راه راه، میل میلی، دنده دار

جمله های نمونه

1. a ribbed box
صندوق پشت بنددار

2. he was ribbed because of his accent
به خاطر لهجه اش او را مسخره می کردند.

3. a woollen sweater with a ribbed design
پیراهن بافته ی پشمی با طرح کبریتی

4. Do you prefer plain or ribbed tights?
[ترجمه گوگل]جوراب شلواری ساده را ترجیح می دهید یا آجدار؟
[ترجمه ترگمان]تو لباس تنگ یا لباس ribbed رو ترجیح میدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His brothers ribbed him about his new girlfriend.
[ترجمه گوگل]برادرانش او را در مورد دوست دختر جدیدش دنده کردند
[ترجمه ترگمان]برادرانش او را در مورد دوست دختر جدیدش داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was constantly ribbed about her accent.
[ترجمه گوگل]او دائماً در مورد لهجه اش دنده می شد
[ترجمه ترگمان]او پیوسته در مورد لهجه او ribbed می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They often ribbed her for her accent.
[ترجمه گوگل]اغلب به خاطر لهجه‌اش او را دنده می‌کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها اغلب او را به خاطر لهجه او ribbed
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is a hall church, with soaring, ribbed nave piers.
[ترجمه گوگل]این یک کلیسای تالار با پایه های شبستانی سر به فلک کشیده و آجدار است
[ترجمه ترگمان]این کلیسایی است که در زیر پایه های شبستان کلیسا قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Early ribbed vaults are quadripartite, that is, each bay is divided into four compartments by diagonal ribs.
[ترجمه گوگل]طاق های آجدار اولیه چهار قسمتی هستند، یعنی هر خلیج توسط دنده های مورب به چهار قسمت تقسیم می شود
[ترجمه ترگمان]طاق های شیاردار ۱، quadripartite هستند که هر خلیج به چهار قسمت توسط دنده های مورب تقسیم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She joked, she advised, she ribbed the sous chefs and she had little tolerance for food fools.
[ترجمه گوگل]شوخی می‌کرد، نصیحت می‌کرد، سرآشپزها را دنده می‌کرد و تحمل کمی برای احمق‌های غذا داشت
[ترجمه ترگمان]به بیت توصیه کرد که سر آشپزها را با این شوخی پر کند و تحمل آن را هم نداشت که برای آدم های ابله صبر و تحمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The vaulting is ribbed throughout, lofty and well-proportioned.
[ترجمه گوگل]طاق در سراسر آجدار، رفیع و متناسب است
[ترجمه ترگمان]این پرش با ابهت، ribbed و متناسب و متناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Only the interior ribbed vaults are Gothic, and the abundance of fine sculpture both on the exterior and inside.
[ترجمه گوگل]فقط طاق‌های آجدار داخلی گوتیک هستند و مجسمه‌های بسیار خوبی هم در بیرون و هم در داخل وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تنها طاق های شیاردار به سبک گوتیک و فراوانی مجسمه های زیبا در داخل و داخل آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Thick, ribbed or thin ropes can be made depending on the nozzle chosen.
[ترجمه گوگل]بسته به نازل انتخابی می توان طناب های ضخیم، آجدار یا نازک ساخت
[ترجمه ترگمان]ضخامت ضخیم ضخیم یا ضخیم می تواند بسته به نازل انتخاب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Jose's teammates ribbed him about the flowers he got.
[ترجمه گوگل]هم تیمی های ژوزه در مورد گل هایی که دریافت کرده بود به او دنده زدند
[ترجمه ترگمان]هم تیمی دون خوزه او را در مورد گل هایی که به دست گرفته بود ribbed
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It is supported on octagonal ribbed piers with tiny foliated capitals.
[ترجمه گوگل]روی پایه‌های آجدار هشت ضلعی با سرستون‌های ریز برگ‌دار حمایت می‌شود
[ترجمه ترگمان]آن بر روی پایه های شیاردار هشت ضلعی با پایتخت های کوچک foliated پشتیبانی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] دنده دار - دندانه دار - آجدار
[زمین شناسی] دنده دار، دندانه دار، آجدار
[پلیمر] شیاردار

انگلیسی به انگلیسی

• something such as material that is ribbed has a raised pattern of parallel lines on it.

پیشنهاد کاربران

made from knitted material that has a pattern of raised lines on it
صفت/ شیاردار
ribbed condom
Do you prefer plain or ribbed tights?
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/ribbed
کنگره دار
ribbed ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: رگه دار
تعریف: ویژگی سطحی با یک یا چند رگبرگ اولین یا برجستگی های طولی ( ridges )
شیار دار

بپرس