پیشنهادهای کامبیزدارابی (١,٣٠٤)
خوتن =درزبان کهن لکی این واژه به دومعنا کاربرد دارد . اول =به معنای //آدم خسیس و کسی که همه چیزرا برای خود می خواهد // دوم =کسی که همیشه درحال //شک ...
بلن /بلین =به کسرب ول درزبان لکی به معنای بلند , بالا , بلندا، به کار می رود
قرص =به ضم ق. به معنای ، محکم ، سفت، استوار، سنگین وحبه ، ودانه ای، تکه ای وبهره ای وقسمتی وحصه ای وبخشی . قرص =به معنای سنگین درزبان لکی کاربرد زی ...
گوژ=قوز=قوس=کوز=کمان=خمیده و. . . . . درزبان لکی علاوه براین معنا ، کلمه ی گوژ =اصطلاحی است در کار دامداری ودامپروری . که :بچه ی گاو وگوسفند را مب ...
وژن =درزبان لکی آنچه که اکنون استفاده وکاربرد دارد ، این کلمه به معنای// وجین// می باشد . اما درزمان گذشته معنایی علاوه براین معنا داشته است که دیگر ...
ویژن /ویژنگ= وسیله ای برای صاف کردن غلات و شن وماسه و. . . ویژن =صافی ، سرن ( سرند ) , علک مترادف وهم معنی هستند .
روژ=روژ. و. روروژان =روز وروزها درزبان لکی روژ=روز. وروژان =روزها که دراصل این کلمه روشان وروشن وهنگام روز چونکه هوا روشن است وروشنایی پدیدارمی شود ...
اوانه /اونه =این کلمه درزبان لکی ضمیرسوم شخص جمع است و به معنای ( ایشان, اونها ) می باشد . ضمایر زبان لکی : م= من ایمه=ما تو =تو هومه=شما اوه =او. ا ...
قصه =درزبان لکی این کلمه به دومعنا آمده است . اول=به معنای داستان وحکایت , دوم=به معنای=حرف، وسخن ، وصحبت کردن ، میباشد. تو قصه ژنل گوش نکه =تو ح ...
وگرد =درزبان لکی این کلمه به معنای ( همراه، با، و ) می باشد. م وگرد تو باید قصه بکم =من باید باتو حرف بزنم .
خص=درزبان لکی مایعاتی را که غلیظ باشند را خص می گویند . ومتضاد آن هم =راو ( رقیق )
راو =درزبان لکی دارای دو معنی می باشد . راو=لاف ، دروغ ، چاخان ، یاوه، زیاده گویی ، راو =مایعی که با آب قاطی شده و غلظتی ندارد ، درزبان لکی مایعی ...
ماو =می شود ، می شه درزبان لکی فعل است وبه معنای //میشود// می باشد . //ماو//. متضاد است با// نماو// زمان گذشته : م وم=میشوم م ویم/م ویمن =می شویم ...
کلن =به فتح ک و کسر ل درزبان لکی به معنای کلان و بزرگ می باشد . کلن =کلان
پرچ =به کسر پ درزبان لکی به معنابی// موی سربلند و دخترانه وزلف دراز و کمند // می باشد و مترادف است با تیتک. درزبان لکی این دوواژه باهم مترادف هستند ...
تیتک =تی تک=به کسر ت در تک موی بافته شده ی دختران را تیتک می گویند درزبان لکی . پرچ هم گفته می شود . پرچ=به کسر پ، پرچ =تیتک =موی سردخترانه وبلند
تویتک =سگ کوچک ، توله سگ درزبان لکی توله سگ معنی می شود . وهنوزهم کاربرد دارد ومورد استفاده است
هرازکانی /هرازگانی =تاب بازی درزبان لکی به معنای تاب بازی است . ومترادف است با هلاوه بازی
هاو=معادل فارسی ( هوو ) است . درزبان لکی هاو به نسبت بین دوتازن که همسریک مرد هستند گفته می شود . این دوزن هرکدام هاو دیگری است .
هلاوه =تاب ، طنابی که به درخت می بستند و بچه ها با آن تاب بازی می کردند . درزبان لکی به معنای تاب به کارمی رود . بچیمه هلاوه بازی =بریم تاب بازی ا ...
لاوه =درزبان فارسی به معنای چرب زبانی وتملق می باشد. لاوه =درزبان کردی به معنای جوان و رعنا می باشد. و همچنین درزبان کردی به معنای ( کناربکش، کنارب ...
چاو=درزبان کردی به معنای چشم است . چاو=درزبان لکی به معنای خبر و پیام و ( حرفی را ازجایی به جایی رساندن و خبر دادن ) می باشد
جیراو=جوراو=گوراو= گیراو=جوراب درزبان لکی اکنون ودرحال حاضر ، جراو. یا جیراو و جوراو تلفظ می شود . گیرآب =گیرنده ی آب ومحافظ پا در برابر آب وسردی ک ...
شیو=این کلمه درزبان لکی به معنای شوی وشوهروهمسرزن ومرد متاهل، می باشد.
جیو/جی و =درزبان لکی بهمعنای جیب است وهمان جیب فارسی است . فقط ب را واو تلفظ می کنند . جیو=جیور =جور درزبان لکی سیر تکاملی کلمه جور راکه درربان فا ...
چیمن = به فتح م درزبان لکی وکردی به معنای چمنن و، پوشیده از سبزه ، می باشد وهمچنین اسمی دخترانه محسوب می شود . چیمن = به کسر م درزبان لکی وکردی ، ...
حویرده / حورده = درزیان لکی به معنای خورده می باشد. وهنوزهم استفده می شود .
تویرک =به مشدد خواندن. ر درزبان لکی وکردی به معنای تمشک می باشد
جاکت=لباس بالاتنه ، پوشاک ، ژاکت درزبان لکی وکردی ولری، به معنای ژاکت می باشد وهنوزهم به کار می رود.
کت /کتی =به ضم ک و کسر. ت درزبان لکی وکردی به معنای ، قسمتی ، تیکه ای ، نیمی ، ذره ای ، بخشی ازچیزی می باشد وهنوزهم کاربرد دارد .
کت=به فتح ک درزبان لکی وفارسی به معنای شانه وکتف می باشد کت=به ضم ک درزبان فرسی ، لکی، لری ، وکردی ، به معنای کت وپوشاک بالاتنه می یاشد . کت=به ف ...
چل=به فتح چ درزبان لکی به معنای ( گیر، مشکل, نیاز ) می باشد. چلت مکته وچلم =گیرت ونیازت به من میفته . درزبان لکی از کلمه ی ( کل ) هم گاها به این مع ...
چل = به کسر چ به معنای دیوانه ، ابله، احمق، خل ، به کارمی رود . خل مترادف وهم معنی است با چل . ودرخیلی جاها باهم می آیند . خل چل
خل =به ضم خ به معنای دیوانه کم عقل ، سبک سر ، می باشد خل = به کسر خ درزبان لکی به معنای کج و کسی که چشمهای لنگه به لنگه ای داره وچشمهاش تیله ، به کا ...
چرپی = به کسر چ درزبان لکی به معنای چفیه به کار می رود . یا به هر پارچه ای یا روسری بلندی که دور گردن می اندازند ومانند شال ازآن استفاده می کنند .
قلاع =قلعه ها ، حصارها ، دژها درزبان لکی به معنای خانه به کار می رود البته این کلمه را مرپم کنگاور به معنای خانه استفاده می کنند و در سایر مناطق لک ...
بسه زوان =زبان بسته بسه = بسته زوان =زبان درزبان لکی له معنای زبان بسته می باشد .
پاتیل =دیگ دهانه گشاد وبزرگی که مسی ویا رویی است وبرای پختن غذا برای افرد بیشتر استفاده می کنند .
علک =به کسر ع وفتح ل درزبان لکی به معنای صافی است و برای جدا کردن دانه های درشت از دانه های ریز استفاده می شود
سرن =به کسر س وفتح ر ب درزبان لکی به معنای صافی بزرگ می باشد که با آن غلات را یک اندازه بسته بندی می کنند. و دانه هتی ریز از آن عبورکرده وازدانه های ...
دس دمریو =دس دم ریو دس = دست دم =دهان ریو=صورت درزبان لکی به معنای دست وصورت می باشد . وهنوز هم کاربرد دارد .
اوه سه به فتح ا اف وفتح س درزبان لکی به معنای ضمیراشاره به دور ( آن ) می باشد . ومتضاداست با: اوه سه #متضاداست با#یه سه اوه سه =اونشه اشاره به دور ...
یه سه = به فتح ی و فتح س درزبان لکی به عنوان ضمیر اشاره به نزدیک استفاده می شود . یه سه =اینه
نام جاراس =دقیقا وسط چیزی ، بین چیزی ، وسط چیزی، جایی که درست وسط شی است . درزبان لکی به معانی فوق می باشد .
گوجر /گوجین =کوچک و ریز و خرد وکم حجم درزبان لکی به معنای کوچک است .
قوین /قه وین =بزرگ ، باهیبت ، حجیم درزبان لکی به معنای بزرگ است .
هناس = نفس درزبان لکی وکردی به معنای نفس است ویک اسم دخترانه محسوب می شود .
چورکه =به مشدد خواندن ر درزبان لکی به معنای ادرار است .
پتقال =پرتقال درزبان لکی به معنای پرتقال می باشد . وهنوزهم به همین شکل کاربرد دارد .
سیسرک =درزبان لکی به معنای سوسک می باشد