آزاده - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

terrain following radar: radar that track objects on ground ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

impact crusher: [عمران و معماری] سنگ شکن ضربه ای

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

timidnessd: ترسویی کمرویی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

impact noise analyzer: [برق و الکترونیک] تحلیلگر نویز ضربه ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

peacock chair: صندلی حصیری با پشتی بلند

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

timidness: ترسویی کمرویی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

impact force: [عمران و معماری] نیروی ضربه ای

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

peacockist: خودنما

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

muscle bound: دارای عضلات سفت و سخت

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disrespectfulness: impoliteness

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

impact load: [عمران و معماری] بار ضربه ای

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

muscle shirt: پیراهن تنگ و بی آستین ( که جوانان ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

impact loading: [عمران و معماری] بار ضربه ای

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rescue helicopter: helicopter used to rescue people tr ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

impact loss: [زمین شناسی] افت انرژی در اثر برخور ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rescue vehicle: vehicle used to rescue people trapp ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

impact mill: [معدن] آسیای ضربه ای ( خردایش )

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rescue safely: save successfully

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

impact parameter: [شیمی] پارامتر برخورد

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rescue work: saving of people trapped in potenti ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

impact on the agenda: influence on current priorities

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

impact resistance modifier: [پلیمر] اصلاح کننده مقاومت به ضربه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

impact drill: [عمران و معماری] مته کوبشی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

current liabilities in foreign currency: foreign currency debt that a busine ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

impact grinding: [معدن] نرمایش ضربه ای ( خردایش )

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disrespect of a plight: lack of respect showed for a diffic ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

impact hole: [نساجی] سوراخ برخورد مضراب با ماکو

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disrespecting: act of showing little or no courtes ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mischief making: acting naughty

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

impact jet angle: [آب و خاک] زاویه برخورد جریان

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

impact breaker: [زمین شناسی] سنگ شکن ضربه ای

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

harsh usage: بد رفتاری

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mean time to repair: [صنعت] زمان متوسط تعمیر - عبارتست ا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

impact chisel: [عمران و معماری] قلم ضربه ای

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

impact coefficient: [عمران و معماری] ضریب ضربه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

impact attenuator: [عمران و معماری] ضربه گاه ایمنی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

impact baffle type stilling basin: [زمین شناسی] حوضچه آرامش با بارشکن

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

impact baffles: [زمین شناسی] بارشکن

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

harsh concrete: سیمان / بتن زبر

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mean time to failure: [ریاضیات] زمان متوسط تا خرابی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

review room: [سینما] اتاق بازبینی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

surrender oneself to something: خود را تسلیم به چیزی کردن

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

surrender unconditionally: surrender totally

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

surrender all hope: give up all hope

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pessimistic estimate: [عمران و معماری] بدبینانه ترین برآو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

authoritative station: [برق و الکترونیک] ایستگاه معتبر

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

diverse ingredient: [ریاضیات] اجزاء مختلف

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pessimistic time: [ریاضیات] زمان بدبینانه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

authoritative personality: character which projects a sense of ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

relationship to extreme points: [ریاضیات] مرتبط به نقاط رأسی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

smash protector: [نساجی] وسیله جلوگیری از پاره شدن ن ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

smash employee: [نساجی] نخ بند - نخ کشی - کش - بند ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

smashed to shivers: broken into fragments

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

review an issue: examine a problem over again

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reviewability: ability to be studied

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

replaceability: quality or state of being replaceab ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

replacement texture: [معدن] بافت جانشینی ( زمین شناسی اق ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

isolated primary component: [ریاضیات] مولفه ی ابتدایی تنها

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

efficient markets hypothesis: [حسابداری] فرضیه بازارهای کارآمد

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

replacement system of depreciation: [حسابداری] روش استهلاک دارائی بکار ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decadently: immorally degenerately

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

efficient cavse: علت اصلی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

replacement policy: [ریاضیات] مشی تعویض

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decadency: state of being degenerate in mental ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

efficient score: [آمار] نمره کارآ

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

replacement of part: [عمران و معماری] تعویض قطعه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

feeblemindedness: stupidity

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

replacement flow: [آب و خاک] جریان جایگزینی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

feeble earth: [زمین شناسی] خاک ضعیف

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

replacement costs: [حسابداری] ارزش های جایگزینی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

feeblemindedly: foolishly stupidly

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

replacement cost information: [حسابداری] اطلاعات بهای جایگزینی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

replacement and betterment: [حسابداری] تعویض و بهسازی ( نوسازی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lively description: vivid description

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

replaced him: took his place

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

animated cartoon: نقاشی متحرک ( فیلم های میکی موس )

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

replaced aggregate concrete: [عمران و معماری] بتن با سنگدانه از ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

replaceable parameter: [کامپیوتر] پارامتر جایگزینی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

replaceable cutter: [نفت] تیغه برش قابل تعویض

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

replacement cost method: [حسابداری] روش ارزش جایگزینی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

influence coefficient: [عمران و معماری] ضریب تاثیر

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

concede a game: باخت خود را ( در مسابقه یا انتخابات ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

replacement value: [حسابداری] ارزش جایگزینی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

influence curve: [آمار] منحنی تاثیر

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

concede defeat: شکست ( خود ) را قبول کردن

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

replacement time: [ریاضیات] مهلت تعویض، مهلت تدارک مج ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

influence diagram: [عمران و معماری] نمودار اثر

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

isolated system or isolated systems or isolated systems: [زمین شناسی] سیستم ایزوله سیستم ایز ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decade scaler cunter decade decade counter scale of ten circuit: [برق و الکترونیک] مقیاس بند دهه ای، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

display terminal: [کامپیوتر] ترمینال نمایش

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

influence function: [آمار] تابع تاثیر

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

replacement theory: [کامپیوتر] نظریه جایگزینی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

isolated ion: [شیمی] یون منزوی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decade box: [برق و الکترونیک] جعبه قطعه ی دهه ا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

influence line: [عمران و معماری] خط تاثیر

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

display console: [کامپیوتر] کنسول نمایش

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

compliance voltage: [برق و الکترونیک] ولتاژ تن دهی گستر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chapelry: حوزه کلیسا

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

comprehendible: understandable

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chapelgoer: protestant in england who does not ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

glamourisation: act of glamorizing

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

glamourization: act of making attractive

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

offense against morality: violation of the laws meant to upho ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beastliness: جانور خویی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

empirical distribution function: [ریاضیات] تابع توزیع تجربی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

offense is the best defense: بهترین دفاع حمله است ( به دشمن نبا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

high light density: [سینما] چگالی روشنایی تند / نور داغ

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

highlight facts: focus on a problem

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

resolution resolving power: [برق و الکترونیک] تفکیک پذیری، توان ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

indirection: ( روش یا مسیر یا عمل ) غیرمستقیم

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

halting place: ایستگاه، توقف گاه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

empirical cumulative distribution function: [صنعت] تابع تجربی توزیع تجمعی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

highlight a dilemma: focus on a problem

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

perturbedly: in a deranged or confused manner

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deposited carbon resistor: [برق و الکترونیک] مقاومت لایه - کرب ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

with a free hand: با گشاده دستی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deposited oxide: [برق و الکترونیک] اکسید نشانده شده ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scheme of colour: رنگ بندی

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

no pedestrian crossing sign: [عمران و معماری] تابلوی عبور پیاده ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inherent mineral matter: [زمین شناسی] ماده معدنی ذاتی مواد م ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inherent bandwidth: [برق و الکترونیک] پهنای باند ذاتی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inherent error: [کامپیوتر] خطای ذاتی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brute forve technique: [کامپیوتر] استفاده ناشیانه از کامپی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

timber floor: [عمران و معماری] کفپوش تخته ای

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brute savagery: senseless cruelty

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brutem fulmen: [حقوق] حکم باطل و بلا اثر

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anewism: اتساع موضعی یکی از عروق خونی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

timberhead: انتهای تیر کشتی که طناب بدان اویزند

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

timberman: الوار فروش نجار

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

timberwork: هر چیز ساخته شده از چوب یا الوار

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

timbering: هر چیز چوبی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

timber ducting: [معدن] لوله تهویه تخته ای ( تهویه )

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

timber weir: [عمران و معماری] بند چوبی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

timber through aqueduct: [عمران و معماری] پل آبگذر چوبی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

timber pile: [عمران و معماری] پایه چوبی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

constrainability: ability to be forced

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

timber logging: [زمین شناسی] تیرک های چوبی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

constrained smile: لبخند زورکی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hearty congratulations: enthusiastic compliments

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

testament last will and: آخرین وصیت نامه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inherent regulation: [برق و الکترونیک] تنظیم ذاتی نوعی ت ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hearty welcome: warm greeting

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

timber set: [زمین شناسی] شبکه چوب بست برای حمای ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

humoresque: بوالهوسی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

testamental: of testament

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hearty laughter: loud and enthusiastic laughter

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cowardiness: بزدلی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

timber deck: [عمران و معماری] قشر تخته ای

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

timber dam: [عمران و معماری] سد چوبی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

good deeds: افکار نیک

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

back off: عقب نشینی کردن بشین سرجات بکش کنار

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

discharge head: فشار

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

warp and woof: تار و پود

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

discharge velocity: [عمران و معماری] سرعت تخلیه / سرعت ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inventory turnover: گردش کالا در یک دوره ی مالی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antiqued: عتیقه باستانی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antiquely: in the form or style of an antique

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

diplomatic corps: هیئت سیاسی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

diplomatist: متخصص اداب سفارت

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

excerption: استخراج

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

recruit training depot: military base used to instruct new ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intuitive factors: عوامل ادراکی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moldboard: ته تیغه ی شخم زنی که انحنا دارد و خ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

molded component: [برق و الکترونیک] قطعه قالب گیری شد ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mold release agent: [پلیمر] عامل رهاسازی محصول از قالب

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

periphery of a circle: [ریاضیات] محیط یک دایره

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

improved contemporary comparison: [علوم دامی] روش پیشرفته مقایسه همزم ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jaggedness: دندانه دار بودن

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tattooer: one who marks the skin with tattoos

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aquatic terra: خاک های باتلاقی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aquatic weed: علف هرز آبی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

would god: ای کاش

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aquatic park: water park

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aquatic plant: گیاه آبزی

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assertive: صفت تفضیلی: more assertive صفت عال ...

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you have my respect: شما مورد احترام من هستید

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

multiplication factor: عامل ضرب

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

multiplication point: [برق و الکترونیک] نقطه ضرب شدن نقطه ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

multiplication function: [ریاضیات] تابع ضربی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

multiplication group: [ریاضیات] گروه ضربی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

multiplication identity: عضو خنثی ضربی

١ ماه پیش

مدال‌های آزاده