آزاده - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was faithful to: did not cheat on

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was fed up with: was tired of

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was filled with pride: was very proud

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was filled with rage: was extremely angry

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was filled with shame: was extremely embarrassed

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was finally convinced: saw clearly

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was flogged: was whipped

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was fond of him: respected him

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was fond of the bottle: was in the habit of getting drunk

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was forbidden to: was not allowed to

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was forgiven: was pardoned

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was forgotten: people forgot about him/it

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was fortunate: was very lucky

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was found innocent: evidence proved that he did not com ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was framed: had the blame placed on him

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

goodish: نسبتا خوب

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mineralogist: معدن شناس

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drive to desperation: drive someone crazy

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

belay chain: زنجیرة حمایت

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

critical molecular mass: [شیمی] جرم مولکولی بحرانی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

critical moisture: [زمین شناسی] رطوبت بحرانی در یک خاک ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hitting the target: hitting the nail on the head

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

back in place: returned to its proper place

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

backing wall: [عمران و معماری] دیوار پشت کار

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

golden heart: قلب طلایی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hitting time: [آمار] زمان اصابت

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hitting the bull's eye: hitting the center of a target

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't believe you: باور نمیکنم دروغ میگی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't believe i'm doing this: باور نمی کنم [باورم نمی شود] ( که ) ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who's in charge here: کی اینجا مسئوله؟

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who is in charge here: کی اینجا مسئوله؟

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

belay in opposition: حمایت دو سویه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

belay device: ترمز طناب

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

belay plate: ترمز طناب

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

belay length: طناب انفرادی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

internal secretion: ( ماده ای که از اندام درونی به خون ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

internal rhyme: قافیه ماقبل اخر

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paralyzer: someone or something that causes th ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fantasizer: one who creates fantasies

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dialog: گفتگو

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paralyze one's efforts: stop one's efforts

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

one is innocent until proven guilty: تا گناه کسی اثبات نشده است بی گناه ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

throw out of gear: press the clutch

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

curb service: دستفروشی کنار خیابان

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

curb radius reduction: [زمین شناسی] کاهش شعاع قوس

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actual acidity: [زمین شناسی] اسید واقعی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actualness: state of existing in the present ti ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actualities: events from historical reality used ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ripping rock: [عمران و معماری] شکافتن تخته سنگ

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actualised: became reality

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ripping bar: میخ کش

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actualboring time actual drilling time: [نفت] زمان واقعی حفاری

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actual outflow hydrograph: [عمران و معماری] هیدورگراف واقعی جر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actual frequency: [برق و الکترونیک] بسامد حقیقی بسامد ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actual evapotranspiration: [عمران و معماری] تبخیر و تعرق واقعی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actual damage: real injury

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actual parameters: [کامپیوتر] پارامترهای حقیقی مقادی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actual factory overhead: [حسابداری] سربار واقعی کارخانه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

goocher: something out of the norm - Of a v ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actual count: [نساجی] نمره حقیقی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actual costs: [حسابداری] هزینه های واقعی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actual factory hours: [صنعت] ساعات واقعی کار

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actual conformant array parameter: [برق و الکترونیک] پرامتر آرایه ای و ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actual annual rate of return: [حسابداری] نرخ بازده واقعی سالانه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actual horse power: [مهندسی گاز] اسب بخار واقعی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actual delivery: [حقوق] تحویل واقعی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actual head: [آب و خاک] ارتفاع واقعی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actual decimal point: [کامپیوتر] نقطه یا ممیز اعشاری واقع ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actual damages: [حقوق] خسارت واقعی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actual malice: [حقوق] سوء نیت مسلم

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actual lapse rate: [آب و خاک] افت آهنگ واقعی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actual evaporation: [عمران و معماری] تبخیر واقعی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

infantry soldier: سرباز پیاده نظام

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actual land degradation: [آب و خاک] پس رفت واقعی اراضی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actual draft: [نساجی] کشش حقیقی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anonymous man: مرد ناشناس

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actual incorporation: [حقوق] سندی را عینأ در سند دیگر گنج ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actual departmental factory overhead: [حسابداری] سربار واقعی دوایر

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actual loss: [حقوق] زیان، خسارت یا صدمه واقعی ( ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

safety factor: [مهندسی گاز] ضریب اطمینان

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blood of the grape: اب انگور

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the other world: world to come life after death

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the other side of the shield: he back side

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the old sod: زادگاه ( به ویژه در اشاره به ایرلند ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

listen to me: بمن گوش بده

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

schoolwork: درس مدرسه تکلیف شبانه دانشجو تکلی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

receiptor: نویسنده ی قبض رسید

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

allow to breathe: enable breathing

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

allow to pass: عبور دادن

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

labiovelar: تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها مثل ت ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

could i ask who's calling please: می توانم بپرسم چه کسی پشت خط است؟

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you mind waiting a few minutes: اشکالی ندارد چند دقیقه معطل شوید؟

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

when is a good time to call: چه وقتی برای زنگ زدن مناسب است؟

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

may i speak to mr smith: می شود با آقای اسمیت صحبت کنم؟

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

may i speak to mr: می شود با آقای. . . صحبت کنم؟

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m sorry he’s not here today: متاسفم، او امروز این جا نیست

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm sorry he's not here today: متاسفم، او امروز این جا نیست

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

could you spell that for me please: می توانی برایم هجی اش کنی، لطفا؟

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m sorry i didn’t catch your first name: متاسفم، من اسم تان را متوجه نشدم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's too expensive: خیلی گرونه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how much does that cost: قیمتش چند می شود؟

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have you got anything cheaper: چیز ارزان تری نداری؟

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what time do you open: تا کی باز هستید؟

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

here’s your change: این هم بقیه پول تان

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you have this item in stock: آیا از این جنس دارید؟

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sorry it’s out of stock at a moment: متاسفم، همین الان تمام شد

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sorry it's out of stock at a moment: متاسفم، همین الان تمام شد

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where can i find the chocolate: کجا می توانم شکلات پیدا کنم؟

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

what is this book worth: این کتاب چقدر ارزش دارد؟

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's your phone number: شماره تلفنت چند است؟

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

could i ask who’s calling please: می توانم بپرسم چه کسی پشت خط است؟

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

obviously gay: آشکارا همجنسگرا بودن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i need some assistance: کمی کمک نیاز دارم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i need your support: به حمایتت نیاز دارم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

would you mind helping me please: ممکن است کمکم کنی ، لطفا؟/ اشکالی ن ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

could you give me a digout: می توانی کمکم کنی؟

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

could you lend me a hand: می توانی دستی برسانی؟ میشه یه کمکی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i need a helping hand: من به یک یار کمکی نیاز دارم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

could someone help me please: کسی می تواند کمکم کند، لطفا؟

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m just peachy: اوضاع بر وفق مرادم است/ عالی هستم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm just peachy: اوضاع بر وفق مرادم است/ عالی هستم

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

must know that: [ریاضیات] باید مشخص کند که

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am on cloud nine: روی ابر ها هستم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can you help me please: می توانی کمکم کنی، لطفا؟

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that was wrong of me: اشتباه از من بود

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i apologize for my mistake: به خاطر اشتباهم معذرت می خواهم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm doing well: حالم خوب است

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

from the bottom of my heart thank you: از ته قلبم ممنونم

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was lost: was confused was misplaced

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it was the least i could do: کم ترین کاری بود که می توانستم بکنم

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was lost without a trace: he disappeared without a trace

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it was my fault: تقصیر من بود

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i hope you can forgive me: امیدوارم مرا ببخشی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lockless: characterized be having no lock

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you've made my day: روزم را ساختی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's expected to be hotter than last year: انتظار می رود هوا نسبت به گذشته، گر ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can’t believe this weather: نمی توانم به این هوا اعتماد کنم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am most grateful: بسیار سپاسگزارم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't believe this weather: نمی توانم به این هوا اعتماد کنم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

would you mind speaking up a bit: می شود کمی بلندتر صحبت کنید؟

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

great to see you again: خوشحالم که دوباره شما را می بینمت

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

by the skin of ones teeth: barely hardly just scarcely

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the weather will be warming up soon: هوا به زودی گرم خواهد شد

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

haven’t seen you for ages: سالهاست شما را ندیده ام

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it’s expected to be hotter than last year: انتظار می رود هوا نسبت به گذشته، گر ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i really appreciate it: من واقعا سپاسگزارم

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fangless: بی نیش

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fangite: [زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

by touch: by feeling

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm sorry i didn't catch your first name: متاسفم، من اسم تان را متوجه نشدم

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fanged: نیشدار

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uvularly: by the uvula

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

process server: مامور ابلاغ برگه های قانونی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

post alveolar: postalveolar ( زبان‏شناسی ) واژه م ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

misuser: سو استفاده کننده

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

corner point: [ریاضیات] نقطه ی گوشه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

corner of the eye: edge of the eye

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

corner point solution: [ریاضیات] جواب گوشه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

corner reinforcement: [عمران و معماری] آرماتورگذاری گوشه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cornerwise: مورب

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

palato alveolar: به معنای کامی - لثوی است از برخورد ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

big wave: large group of people

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flattering one's ego: give one a good feeling

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spoilable: خراب شدنی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spoils of war: غنائم جنگی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spoil bank: [آب و خاک] خاکریز کناره

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

observe frequency: [ریاضیات] فراوانی مشاهده شده

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

observe frequencies: [ریاضیات] فراوانی های آزمایشی

٢ ماه پیش

مدال‌های آزاده