آزاده - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are very welcome: خواهش می کنم، خیلی لطف کردی”. این ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

i am not myself: i don't feel well

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

over year storage: [آب و خاک] گنجایش چرخه ای

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's gone: رفت ناپدید شد

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

profusely illustrated: contains many pictures or diagrams

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

master chief petty officer: ( نیروی دریایی ) ناو استوار یکم

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

back induction: [برق و الکترونیک] القای مخالف

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

defense of the citizenry: protection of a country's citizens ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

turnover tax: tax imposed on the business turnove ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foreclosure decree: [حقوق] اجراییه سند رهنی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foreclosure nisi: [حقوق] اجراییه سند رهنی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foreclosure sale: sale of assets that were repossesse ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's done: تموم شد رفت تمومه انجام شد

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am on the way: - به معنی �من در راه هستم � یا به ص ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm on the way: - به معنی �من در راه هستم � یا به ص ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

delate: چغلی کردن، خبرچینی کردن، خبردادن از

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pick out mark: [نساجی] اثر یا جای فضولات پاک شده د ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are a nuts: تو یه خل و چلی

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm sure of it: من ازش مطمئنم

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

matzo: خمیر فطیر

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is really something: واقعا یه چیزیه برا خودش خیلی خوبه و ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

matzoh: خمیر / نان فطیر

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

endeavorer: one who makes a great effort

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is really sth: واقعا یه چیزیه برا خودش خیلی خوبه و ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's really sth: واقعا یه چیزیه برا خودش خیلی خوبه و ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

keep possession of: maintain ownership of

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am interested: من علاقه مندم

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

big fat zero: none, nothing

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sit around the table: sit down so as to eat

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

groat: بلغور جو یا گندم یا جو پوست کنده

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eatable: قابل خوردن

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

never failing: حتمی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is gross: چندش اوره نفرت انگیزه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

back pressure valve: [نفت] شیر پس فشار

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

system standard: استاندارد سیستم

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

system time: [کامپیوتر] ساعت سیستم

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

systems software: [کامپیوتر] نرم افزار سیستم

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

system test: ازمون سیستم

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

system mangement: مدیریت سیستم

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

system balance: تعادل سیستم

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

systemoless: فاقد سیستم صحیح

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

system failure mode and effect analysis: [صنعت] تجزیه و تحلیل حالات بالقوه خ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

system library: کتابخانه سیستم

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

because of you: به خاطر تو

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

systems programming: برنامه نویسی سیستم

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

systemization: طبقه بندی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

system check: بررسی سیستم

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

systematic code: رمز اصولی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to go apeshit: روانی شدن ( از سر خشم ) به جنون رس ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

did business: made a business deal

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stick in one's throat: ( حرف و غیره ) در گلوی کسی گیر کردن

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stick icy pop: frozen ice treat on a stick

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

arouse controversy: cause disagreement

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aroused his envy: caused him to be jealous

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there’s no such thing as: اصلا همچین چیزی وجود ( حقیقت ) ندار ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is no such thing as: اصلا همچین چیزی وجود ( حقیقت ) ندار ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to have a thing for something: از چیزی خوش آمدن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it’s a good thing that: چیز خوبی است که

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a good thing that: چیز خوبی است که

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

close the door please: بی زحمت در را ببندید

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

close the door behind you: در را پشت سرت ببند

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

close the door upon: shut the door in the face of

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

please god: انشاالله

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

please turn over: بی زحمت ورق بزنید

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

please take a seat: خواهش میکنم بفرمایید بشینید

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mustaches uncle: عمو سبیل دار

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are blushing: داری خجالت میکشی؟

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

one year ice: [زمین شناسی] یخ یکساله هر یخ دریایی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

warranty period: [حسابداری] دوره تضمین

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

austerity years: years of hardship

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

austin: شهر آستین ( مرکز ایالت تگزاس - امری ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

harakiri: هاراگیری ( خودکشی از راه دریدن شکم ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one day remain: یک روز باقی مانده

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

legitimateness: lawfulness

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seemed to be: looked as if

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

legitimate variable: [ریاضیات] متغیر قانونی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

legitmate: مشروع

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

legitimate variables: [ریاضیات] متغیر های مجاز

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

legitimate use: lawful usage

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

occupied the throne: governed as king

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

occupy a position: hold a job

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

being ruptured: breaking apart

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

entrancement: بیهوشی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

entrymate: اسب شرکت کننده همزمان با اسب دیگر ب ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nut cake: baked cake which contains nuts

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nut cookies: cookies with nuts

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nut fiber: [نساجی] لیف میوه ای - لیف درخت

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nut key or nutter: گُوِه کش

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nut washer: [عمران و معماری] واشر مهره

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the sound of music: آوای موسیقی

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bagel bender: ( offensive slang ) jewish person

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bear the palm: جایزه را بردن

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mistakenness: در اشتباه بودن

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mistake in of fact doctrine of: [حقوق] نظریه اشتباه موضوعی ( اشتباه ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mistake in of law: [حقوق] اشتباه حکمی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jesus h christ: The "H" in Jesus H. Christ is a Chr ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rip off selvage: [نساجی] بافتن کناره پارچه با نخ موق ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am following: گوشم با شماست آره متوجهم آره میفهم ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

following distance: [عمران و معماری] فاصله بین وسایل نق ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wait in: ( انگلیس - درانتظار کسی ) در خانه م ...

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gave him a piece of his mind: let him have it

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gave him a handicap: put him at a disadvantage

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gave him time: allowed him a postponement

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gave him shelter: provided him with cover from the el ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gave him everything: gave him all that he now has

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no shortcut: بدون میانبر

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the day of wedding: روز عروسی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was thrown out: was kicked out

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

happy end: positive conclusion

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lucklessness: بدبختی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sawfish: ( جانورشناسی ) اره ماهی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

saw toothed: دارای دندانه اره مانند

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sawing machine: cutting tool

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cutting tool: sharp tool which is used to cut thi ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ridgeway: - جاده ای که در امتداد پشته یا رشته ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ridge bone: ستون فقرات پشت

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anchoret: راهب

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anchoress: راهبه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just met you: تازه با شما آشنا شدم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you mean: تو بدجنسی/گستاخ هستی

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on the occasion of: به مناسبت، به خاطر

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on the track: مربوط ( یا نامربوط ) به موضوع

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

confidence game: ترفند کلاهبرداری

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

confidence factor: [کامپیوتر] عامل اعتماد حد و اندازه ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

confidence limit: [صنعت] حد اطمینان

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

leave behind for posterity: leave for the coming generations

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

noisy person: one who creates a lot of noise

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

confidence band: [عمران و معماری] نوار اطمینان

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

confidence belt: [عمران و معماری] کمربند اطمینان

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

confidence set: [ریاضیات] مجموعه ی اطمینان

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

follow rest: تکیه گاه متحرک

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

follow the arrow: go in the direction of the arrow!

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holden comp: [نساجی] شانه با حرکت چهارگوش

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holdenite: [زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

liny: باریک، نازک

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

too tight: too strong too forceful

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was furious: was extremely mad

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whatman: کاغذ رسم

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what kind of man are you: تو چه جور آدمی هستی؟

٢ ماه پیش

مدال‌های آزاده