آزاده - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dead assets: property that is not profitable

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm dead ass: جدی میگم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dirty feet: foot sweat

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be real pain in ass: a pain in the ass/butt idiom US off ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cash my check: means to blow your load

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cofy: Cofy: another term for coffee, use ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm going with you: "I am coming with you" would be use ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

torture's officer: مامور شکنجه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

torture agent: مامور شکنجه

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

close talking microphon: [سینما] میکرفن ذهنی

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

misanthropical: hatred of humankind

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be great: idiom : to do ( something ) very w ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ambrosially: with a divine smell or taste

٣ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

welched: to avoid doing something you have p ...

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

around there: " Is there a garage right around th ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

buxomy: healthy/plump/ cheerful ( of a woma ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

co wife: هوو ( زن دوم مرد ) In a polygamous ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

weed screen: [عمران و معماری] توری علف گیر

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

very still: خیلی بی حرکت

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gratitude sex: Enjoy some "gratitude sex" with our ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

happy horseshit: A fun way to say "bullshit" or "ful ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

raid homes: attack homes seize homes

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am stunned: شوکه شدم

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

madoff: To scam and completely screw over s ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bummy: adjective & ( slang ) Lousy depr ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

regained consciousness: came out of a coma

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shtoom: shtoom: / ʃtʊm / ( adjective, slang ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in a way which testifies to: in a manner which gives evidence ab ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plot driven: Plot - driven stories focus on even ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trapshooting: target shooting at flying clay pige ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

repulsive force: [برق و الکترونیک] نیروی دافعه

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

museum piece: a museum piece is an object or buil ...

٣ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

voice over narration: [سینما] روایت بیرون صحنه

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

immersed in thoughts: absorbed in thoughts

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it stinks: something is very smelly, but in sl ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

immersed sedmientary: [نفت] زمین های رسوبی مغروق

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quick stop: quick - stop ایست سریع ، توقف فوری/ ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

immersed in thinking: در فکر فرو رفته

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

immersed in debt: گرفتار بدهی

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

immersed in problems: full of problems

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sleep fucking: an act of having sex and not becomm ...

٤ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm all in: To be fully committed to a task or ...

٤ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a hit: A dose of an illegal drug

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'd be flattered: What are some alternatives to sayin ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wasted energy: [برق و الکترونیک] انرژی تلف شده

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beaten to death: To linger over or discuss something ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's wild: Another way of saying that's crazy. ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spit me out: a term commonly used when someone t ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

light output: [سینما] بازده نور قدرت تابشی هر من ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no blocking: no - blocking: A technique used in ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you stoned: نشئه ای؟ مواد زدی؟ این جمله معمول ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is your ass: - You'll be held responsible - thi ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sederunt: اعضای جلسه / شورای روحانی

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

x acto: X - Acto: A utility knife, usually ...

٤ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

schmohawk: کلمه ای که Larry David در سریال Cur ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fine ass: زنی بسیار جذاب با نسبت سینه به باسن ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swear to secrecy: یعنی شخصی تعهد داده رازی را فاش نکن ...

٤ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

traitor to the country: خائن نسبت به کشور

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sneaky watch: تماشا کردن/دید زدن یواشکی

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're a dick: A term of endearment for cool/sligh ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drop the curtain: ring to an end

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i noticed: متوجه شدم متوجه چیزی شدن ( معمولاً ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

smack dab adv: به درستی به عینه خودشه تو خال همون ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hester: name of a village in oklahoma ( usa ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mishegoss: اشتباه

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sloppy handwriting: handwriting that is not written car ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

remove doubts: take away doubts

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

remove a rider: remove a paragraph

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

remove spots: [کامپیوتر] پاک کننده ی لکه ها / فیل ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

remove settlements: evacuate small towns

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

remove settlers: take settlers from their homes

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

remove the scales from one's eyes: become sober

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

removeable media: [کامپیوتر] وسیله برداشتنی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

receive attention: توجه را به خود جلب کردن

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

passenger movement: [عمران و معماری] جابجایی مسافر

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

passenger service stop: [عمران و معماری] توقف خدماتی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

remove from the agenda: take off the list of things to do

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

receive nourishment: تغذیه کردن

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

realized value: [ریاضیات] ارزش بازیافتی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

puddle clay: [زمین شناسی]گل ورز داده

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

realized he was right: discovered that he was correct

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

realize a mortgage: convert a mortgage into cash

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

realize a profit: make a profit

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

realize one's dreams: bring one's dreams into actual exis ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

realize profit: [حقوق] سود واقعی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

realized gain: [حسابداری] سود تحقق یافته

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

realized gain and loss: [حسابداری] سود و زیان تحقق یافته

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

realized or realizable: [حسابداری] تحقق یافته یا قابل تحقق

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

realized revenue: [حسابداری] درآمد تحقق یافته

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

steady: حرف دهنت را بفهم

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trapezoidal: ذوزنقه ای

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trapezoidal cross section: [عمران و معماری] سطح مقطع ذوزنقه ای

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trapezoidal law: [عمران و معماری] قانون ذوزنقه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trapezoidal measuring weir: [آب و خاک] سرریز ذوزنقه ای

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trapezoidal weir: [عمران و معماری] سرریز ذوزنقه ای

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trapezoidal seepage measurement flume: [زمین شناسی] بند کنترل زهاب

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trapezoidal section: [عمران و معماری] مقطع ذوزنقه ای

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trapezoidal prism: [ریاضیات] منشور ذوزنقه القاعده

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trial and error numerical method: [عمران و معماری] روش عددی آزمون و خ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

theater missile defense radar: [برق و الکترونیک] رادار دفاع موشکی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foundation garment: شکم بند [نساجی] پوشاک/ لباس زیر

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

height control: [برق و الکترونیک] کنترل ارتفاع کنتر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grain elevator: انبار غله

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mandatory order: [حقوق] قرار الزامی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mechanician: کارشناس ساختن و نگهداری ماشین آلات

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strange to something: نا آشنا، ناوارد

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stressless: بدون نگرانی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strength of figure: [عمران و معماری] استحکام شکل

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strength of spiral flow: [عمران و معماری] قدرت جریان حلزونی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strength of the source: [عمران و معماری] قدرت چشمه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strength reduction factor: [عمران و معماری] ضریب کاهش مقاومت

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strength test: [برق و الکترونیک] آزمایش استقامت

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strength variation: [عمران و معماری] تغییر مقاومت

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

man to man comparison: [ریاضیات] مقایسه فرد به فرد/ روش مق ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strengthened the relations: made the friendship more close

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

man to man defence: عمل محافظت دقیق از حریف ( ورزش )

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strengthening of bank: [عمران و معماری] تقویت خاکریز

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strengthening ring: [نفت] حلقه ی تقویت

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strengthlessness: weakness powerlessness

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tissue analysis: بررسی سلول ها برای تعیین پدر نوزاد

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strength of a sampling plan: [آمار] قوّت طرح نمونه گیری

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strength of materials: [عمران و معماری] مقاومت مصالح

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strength characteristic: [عمران و معماری] مشخصه مقاومت

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

resume production: دوباره شروع به تولید کردن

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strength criteria: [عمران و معماری] معیار مقاومت

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strength design method: [عمران و معماری] طراحی بر اساس مقاو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strength evaluation: [عمران و معماری] ارزیابی مقاومت

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strength in bending: [عمران و معماری] مقاومت خمشی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

resume talks: ادامه بحث ها بعد از یک استراحت

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strength limit: [نفت] حد مقاومت

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strength of a test: [زمین شناسی] قدرت آزمون

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strength of an interaction: [ریاضیات] قدرت بر هم کنش

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strength of and interaction: [ریاضیات] قدرت بر هم کنش

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strength of cement: [عمران و معماری] تاب / مقاومت سیمان

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

town meeting: انجمن /شورای شهری

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

training school: محل کارآموزی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

traineeship: کارآموزی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shine someone down: do better than someone

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sensitive to weather changes: feels changes in the weather

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shopping precinct: ( british ) shopping center

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shopping parking: [عمران و معماری] پارکینگ مرکز خرید

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

market value: price determined by supply and dema ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

surgery ward: بخشی در بیمارستان که به عمل های جرا ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

available moisture capacity: [آب و خاک] ظرفیت رطوبت قابل اسنفاده

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

available eater capacity: [آب و خاک] ظرفیت آب قابل استفاده

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

available bit rate: [برق و الکترونیک] نرخ بیت قابل دستر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

available to promise: [صنعت] موجودی قول دادنی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disappeared from the political arena: dropped out of politics

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are something else: تو حرف نداری تو یه چیز دیگه ای تو ب ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stage manager: assistant director

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

available moisture: [عمران و معماری] رطوبت قابل استفاده

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

available nutrients: [خاک شناسی] عناصر غذایی قابل استفاد ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

available power: power at one's disposal

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

available power gain: [برق و الکترونیک] بهره توان قابل دس ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

available pressure: [عمران و معماری] فشار موجود

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

available storage capacity: [عمران و معماری] گنجایش مفید مخزن

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overwhelmed with reflection: غرق در فکر

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

available water capacity: [خاک شناسی] گنجایش آب قابل استفاده

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

perception reaction time: [عمران و معماری] مدت زمان ادراک و پ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

available water content: [آب و خاک] محتوی آب در دسترس

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

perception of an object: مشاهده یا دیدن چیزی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

available water supply: [عمران و معماری] منبع موجود آب

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

perception model: [عمران و معماری] مدل ادراکی

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disappear for good: leave and never return

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

perception point: [عمران و معماری] نقطه ادراک

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

available for sale: [حسابداری] آماده برای فروش

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

available light: [سینما] نور فراهم / موجود

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

available magnification: [شیمی] بزرگنمایی مفید

١ ماه پیش

مدال‌های آزاده