پیشنهادهای صمد توحیدی (١,٨٤٢)
باب نگاری
یادته ای
پایینشی
افتامد؛real ) ism ) وَقَعَ: اُلقیَ وجاءِ با haiper می شود فرا افتامد ( افتاد وآمد )
فرا افتامد
اساس یابی
کمانه ها وگمانه ها
فرزانش
نگره
فراکالبد
کالبد
توپسال
درخور
دستش
بی دِماغ
کیهان نورد
توان کار
لری لرستان تی
زورشکاری
انرژی پتانسیل:نیرویش توانشی
نیرویش
هوایش
درخور یاد است که آدُرِس دُرِس آ ویا دُرُست آ نیز فارسی کهن ویا لری می باشد .
کجایش
پنداشت و دریافت مانند معنی ومفهوم
وندن. وند
چالیخ.
یخچال یخ ؛ یخچال چالیخ:یخچال یخ
درستگر
کیهان پرداز.
رانندهء کیهان نورد:افزاننده
راهه
رِم
مالَند
تختلیک
پروازگر
هواگرد
اندیش
نانما
هورا
نسیما
دیپلم. دیپلمه:کاریاب. کاریابی
درآمدن
دلا دلایت می آمد ( انجام هرکاری ) نگاه کنی . انجام دهی. ببینی. تلاش کنی .
دارا
آلشتی. آلشت. لری است به معنی عوضی وعوض.
ایرایش :grammer . ایرایش. ایراست. ایراستارایراستاری برای گرامرانگلیسی. مانند ویرایش. ویراست ویراستار ویراستاری برای فارسی.
پوششی
ناروا#روا.