ترجمههای سادات خاتمی (٣١)
اسب برنده کوچک بود امّا دل و جرأت زیادی داشت.
هر کس که وجدانی داشت می خواست به این حیوان رنج کشیده کمک کند.
او با میگساری ( افراط در نوشیدن ) در ضیافت، رسوایی به بار آورد.
چون دوستیم ازم فقط نصف قیمت رو گرفت. ( به خاطر دوستیمون باهام نصف قیمت حساب کرد. )
شاید پادزهر عمل نکند و حتّی باعث آسیب شود، امّا مجبوریم ریسک کنیم ( خطر کنیم ) .
۱ - حواست باشه! فقط داره بازیت می ده. ۲ - مراقب باش! فقط داره تو رو بازی می ده.
شهردار بی آبرو ( بدنام ) ، مضحکه ی شهر ( شان ) شد.
۱ - با کارهایی که من کرده ام، آبرویی برای خودم نگذاشته ام. ۲ - با کارهایی که من کرده ام، آبروی خودم را برده ام.
او با میگساری ( افراط در نوشیدن ) رسوایی به بار آورد.
دانش آموزان باید هر دو سال یکبار معاینه ( چک آپ ) شوند.
او ستون سازمان است. ( با توجّه به تعریف 3 : بخش حیاتی و مرکزی چیزی )
۱ - من در غم شما شریک هستم. ۲ - من در این مصیبت با شما همدردی می کنم.
در فارسی در مراسم عزا می گوییم: ما را در غم خود شریک بدانید.
۱ - دلم می سوزه امّا نمی دونم چه طوری کمک کنم. ۲ - دلم می سوزه ولی نمی دونم چه کمکی از دستم برمی آد. ۳ - . . . امّا نمی دونم چه طوری می تونم کمک کنم. ...
من او را درک می کنم که دلتنگ خانه اش شده، امّا هرچه زودتر به این جا عادت کند، بهتر است.
در این جا feel به معنی believe است: من واقعا بر این باورم ( باور دارم ) که او فرد مناسبی برای این کار نیست.
پرداختن به خرد، صداقت و تهذیب نفس، برتر از طلب ثروت، آوازه و افتخار است.
آرامش از درون خیزد. آن را در بیرون مجوی. بودا
سگ لابه لای بوته ها دنبال استخوان گمشده اش می گشت.
می دونم می خواهی به من کمک کنی ولی الان دیگه فایده ای نداره.
دانش واقعی آن است که ارزشمندترین دانسته ها را بشناسی و ارزشمندترین عمل را به کاربندی: ( علم و عمل توأمان )
به نظر من شما شوهر مناسبی انتخاب کرده اید. محاوره ای: به نظرم ( فکر کنم ) شوهر مناسبی انتخاب کردی.
تمام بعد از ظهر مشتاقانه منتظر قسمت بعدی داستان شما بودم.
بنابراین کشیش، با گوش های تیز و چشمان باز، به صحبت ها گوش می داد.