پیشنهادهای احمد احمدی (١٦٥)
( به جهت فریب و مخفی کردن حقیقت ) موضوعی رو پیچوندن و طور دیگه جلوه دادن
Informal شخصی که به مرگ و چیزهای تنفرآور علاقه زیادی داره
نیش زدن به کسی حرف تند و تیز زدن به دیگری به جهت آزار و اذیت
to turn round quickly She wheeled round to face him and saw him take out a gun با سرعت چرخیدن سریع برگشتن
informal_British an off - licence فروشگاه نوشابه های الکلی
مویی که به دلیل عدم شست وشو زخیم و سفت شده
مسخره نمی کنم ولی. . . شاید فکر کنی دارم شوخی می کنم ولی. . .
تو رفتگی ایجاد شده در تشک به دلیل کهنگی و یا استفاده زیاد
کسی یا چیزی را سریع در جایی چپاندن
نوارهای که بر روی خود مواد چسبناکی دارند و برای اصلاح بدن ازشون استفاده میشه گوگل ش کنید بهتر متوجه میشید
با گردادن یا چرخش آب شستن مثل زمانی که با چرخش آب دهانتون رو آب می کشید یا سینک ظرف شویی رو آب می کشید The dentist handed me a glass of water to swi ...
ها کردن مثل زمانی که روی شیشه، آینه یا عینک نفستون رو بیرون میدید
با خونسردی تحت تاثیر احساسات قرار نگرفتن
محصور شده با شیشه یا پنل شیشه ای
مردن
زنجیر وار در یک خطیا صف قرار گرفتن
ادب، درک و فهم داشتن He did not even have the grace to apologise طرف حتی انقدر شعور نداشت که عذرخواهی کنه صداقت داشتن Many of us do stupid things i ...
اگر صحبت از مکانی باشه گرم خفه
محل اقامت کارکنان
دستاورد بزرگ موفقیت چشمگیر
ذوق کردن از دیدن کسی یا چیزی
به شدت
برای بیان تعجب گفته میشه وای خدای من. . . ای وای من. . .
Abstract thinker Concrete thinker اگر معنی عبارت "تو مو بینی و من پیچش مو" رو بدونید یادگیری لغات بالا آسونه کسی که "concrete" فکر میکنه مو رو می ...
Abstract thinker Concrete thinker اگر معنی عبارت "تو مو بینی و من پیچش مو" رو بدونید یادگیری لغات بالا آسونه کسی که "concrete" فکر میکنه مو رو می ...
ترک کردن جدا شدن
به سبک نوآر در سبک نوآر. . .
رخنه کردن
نگاه دیدگاه نگرش
نابخردانه غیر هوشمندانه
سهام شرکت هایی با جمع سرمایه بین ۳۰۰ میلیون تا ۲ میلیارد دلار
پرت شدن حواس آدم خودت یه جا باشی ذهنت یه جای دیگه
پاسخ دادن به یک سری از سوالات به ویژه از سمت خبرنگاران
مثل چی در گل ماندن
چرخیدن یا چرخان روی محوری
with a scrunched - up face با صورتی در هم کشیده
از دست دادن توانایی و مزایایی که قبلا داشتیم رو به افول رفتن گذشتن دوران خوشی
قلمِ کنده کاری
مِن مِن کردن دست دست کردن
مخفف کلمه: miscellaneous به معنای متفرقه
با tie up اشتباه گرفته نشه! به صندلی های گفته میشه که تو سینماها هست. قسمت نشیمنگاه زمانی که کسی روی صندلی ننشسته به سمت بالا تا میشه تا ملت بتونن ر ...
به پلکی گفته میشه که چین نداره
= truly I'm positively famished واقعاً که گشنمه. راستی راستی. . . خداییش. . .
شاید بشه به وفور نعمت هم ترجمه ش کرد It leads you to huge success and abundance شما را به سمت موفقیت و وفور نعمت هدایت می کند
توی برنامه نویسی بنظرم معادل همون loop میشه مجموعه ای از دستورات و فرامین که به دفعات تکرار می شن. حلقه تکرار چرخه تکرار
کارمندان یک شرکت که کارشون فروش محصولات شرکتشونه معمولا با تلفن زدن یا فروش حضوری
بر عهده کسی بودن بر گردن کسی بودن
در حالت فعل همراه بودن با کمی از چیزی مخلوط بودن با کمی از چیزی Her joy was tinged with sadness شادیش با کمی غم همراه بود a mass of white blossom ti ...
به موهای ژولیده هم می گن مثل وقتی که یکی سوار موتور میشه و موهاش توی باد به هم میریزه