تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

( به جهت فریب و مخفی کردن حقیقت ) موضوعی رو پیچوندن و طور دیگه جلوه دادن

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

Informal شخصی که به مرگ و چیزهای تنفرآور علاقه زیادی داره

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

نیش زدن به کسی حرف تند و تیز زدن به دیگری به جهت آزار و اذیت

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

to turn round quickly She wheeled round to face him and saw him take out a gun با سرعت چرخیدن سریع برگشتن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

informal_British an off - licence فروشگاه نوشابه های الکلی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مویی که به دلیل عدم شست وشو زخیم و سفت شده

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

مسخره نمی کنم ولی. . . شاید فکر کنی دارم شوخی می کنم ولی. . .

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

تو رفتگی ایجاد شده در تشک به دلیل کهنگی و یا استفاده زیاد

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

کسی یا چیزی را سریع در جایی چپاندن

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نوارهای که بر روی خود مواد چسبناکی دارند و برای اصلاح بدن ازشون استفاده میشه گوگل ش کنید بهتر متوجه میشید

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

با گردادن یا چرخش آب شستن مثل زمانی که با چرخش آب دهانتون رو آب می کشید یا سینک ظرف شویی رو آب می کشید The dentist handed me a glass of water to swi ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ها کردن مثل زمانی که روی شیشه، آینه یا عینک نفستون رو بیرون میدید

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با خونسردی تحت تاثیر احساسات قرار نگرفتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محصور شده با شیشه یا پنل شیشه ای

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زنجیر وار در یک خطیا صف قرار گرفتن

پیشنهاد
١

ادب، درک و فهم داشتن He did not even have the grace to apologise طرف حتی انقدر شعور نداشت که عذرخواهی کنه صداقت داشتن Many of us do stupid things i ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اگر صحبت از مکانی باشه گرم خفه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

محل اقامت کارکنان

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دستاورد بزرگ موفقیت چشمگیر

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

ذوق کردن از دیدن کسی یا چیزی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به شدت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای بیان تعجب گفته میشه وای خدای من. . . ای وای من. . .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

Abstract thinker Concrete thinker اگر معنی عبارت "تو مو بینی و من پیچش مو" رو بدونید یادگیری لغات بالا آسونه کسی که "concrete" فکر میکنه مو رو می ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Abstract thinker Concrete thinker اگر معنی عبارت "تو مو بینی و من پیچش مو" رو بدونید یادگیری لغات بالا آسونه کسی که "concrete" فکر میکنه مو رو می ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

ترک کردن جدا شدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

به سبک نوآر در سبک نوآر. . .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رخنه کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نگاه دیدگاه نگرش

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نابخردانه غیر هوشمندانه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سهام شرکت هایی با جمع سرمایه بین ۳۰۰ میلیون تا ۲ میلیارد دلار

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرت شدن حواس آدم خودت یه جا باشی ذهنت یه جای دیگه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

پاسخ دادن به یک سری از سوالات به ویژه از سمت خبرنگاران

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مثل چی در گل ماندن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

چرخیدن یا چرخان روی محوری

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

with a scrunched - up face با صورتی در هم کشیده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

از دست دادن توانایی و مزایایی که قبلا داشتیم رو به افول رفتن گذشتن دوران خوشی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

قلمِ کنده کاری

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مِن مِن کردن دست دست کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخفف کلمه: miscellaneous به معنای متفرقه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با tie up اشتباه گرفته نشه! به صندلی های گفته میشه که تو سینماها هست. قسمت نشیمنگاه زمانی که کسی روی صندلی ننشسته به سمت بالا تا میشه تا ملت بتونن ر ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به پلکی گفته میشه که چین نداره

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

= truly I'm positively famished واقعاً که گشنمه. راستی راستی. . . خداییش. . .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شاید بشه به وفور نعمت هم ترجمه ش کرد It leads you to huge success and abundance شما را به سمت موفقیت و وفور نعمت هدایت می کند

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

توی برنامه نویسی بنظرم معادل همون loop میشه مجموعه ای از دستورات و فرامین که به دفعات تکرار می شن. حلقه تکرار چرخه تکرار

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کارمندان یک شرکت که کارشون فروش محصولات شرکتشونه معمولا با تلفن زدن یا فروش حضوری

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بر عهده کسی بودن بر گردن کسی بودن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

در حالت فعل همراه بودن با کمی از چیزی مخلوط بودن با کمی از چیزی Her joy was tinged with sadness شادیش با کمی غم همراه بود a mass of white blossom ti ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

به موهای ژولیده هم می گن مثل وقتی که یکی سوار موتور میشه و موهاش توی باد به هم میریزه