ترجمههای محمد حسن اسایش (٤٦)
طوفان هر لحظه بیشتر شدت می یافت.
هرروز که گدشت او بیشتر وبیشتر ناامید گردید
فروشگاهها هرسال بیشتر از سال قبل برای جلوگیری از جرم تلاش می کنند. ( وقت بیشتری صرف جلوگیری از جدم می کنند )
ما باید هرچه بیشتر درخت بکا یم تا در آینده زندگی سالمتری داشته باشیم
افرادمهم وبزرگ، کم یاب ووگران قدرند ( افراد مهم کاردانکم یاب وقیمتی ترند )
درواقع زنان تحصیل کرده مسلط به چندزبانه مختلف از کشورهای مختلف به عنوان مهمانداران وخدمه هواپیماهای بین المللی مشغول خدمت بودند
طراحی روی کاغذ صددرصد خوب بنظر میرسد
پسرفراموش کرد که کتابخودرا کجا گذاشته است.
آنها تصمیم گرفتند از یک مشاور مالی استفاده کنندتااوبرای سرمایه گذاری ، آنهارا کمک کند
پاکدامنی وصداقت او چنان زیاد است که مورد سوال قرار نمی گیرد
مجسمه ها دست ساز هستند ومانندونظیر ندارند
یک گردشگر جهانی، یک مسافر بین المللی، یک مسافرجهان گرد
لندن همواره یک شهرباشهرت بین المللی بوده است ( لندن همواره یک شهرمعروف در دنیا بوده است
درروز امتحان معده درد داشتم ( جوش معده داشتم )
مغزگردو ( یابادام ) سرشاراز مواد مغذی ( نیروزا ) است
اگر قبلا شراب یونانی نداشته اید، باید مقداری از آنرا مزه کنی ( امتحان کنی )
من روی این گزارش خون دل خوردم ( سخت عرق ریختم )
ماعرق می ریختیم ( خون دل خوردیم ) تا کار به موقع تمام شود
بیماری به توانایی وتمرکز فکری او آسیب رسانیده بود
آسیب مفصل زانوی اوممکن است مانع برنده شدن او شود
یک کودک حساس نباید مورد بدرفتاری واقع شود
این آگهی برای جلب نظر زنان خانه دار درج شده است ( چاپ شده است )
دراینجا یک نمونه تبلیغات تلیویزونیوجودداردکه به عموم مردم درباره یک صبحانه جدیدتازه، سخن می گوید
من تصمیم دارم یک آگاهی در روزنامه شما درج کنم ( منتشر نمایم )
لطفا این آگاهی رابرای کنسرت ما روی ویترین مغازه تان نصب کنید
مردم رفتند تا به عروس وداماد تیریک بگویند
اجازه دهید بسلامتی عروس وداماد شراب ( شربت ) بنوشیم
آرزوهای خوب ( دعای خیر ) برای عروس ودامادسرازیر شد ( همه دعای خیر برای آنها نمودند )
عروس وداماددفتر ازدواج را امضا و تصدیق کردند
عروس و داماد در سالن جشن عروسی از مهمانان خوداستقبال کردند
شاه داماد دیروقت به مجلس عروسی آمد
همه افراد نگران بودند که نوداماد ( شاه داماد ) دیر به جشن عروسی آمده است
شاه داماد دیر به مجلس عروسی ( جشن عروسی ) آمد
اوازرتبه معاون رییس به ریاست ارشد ارتقاء یافته است
دوست دارم شما بانماینده من ، آن گریگوری دیدارنمایید
معاون سرپرست معلمان دربساری از وظایف او، کمکش می کند
من به عنوان معاون کارمی کنم تا وقتی رییس برگردد
من مسووولیتهای خودم را به معاون خودواگذارکرده ام
این گزارش اضافه می کند که با وضعیت کنونی جنگلهاظرف چهل سال ازبین خواهند رفت
به اطلاعات اتصال ( کاربران متصل ) برگردید و کاربران درحال خروج از سیستم را مشاهده کنید