multilingual

/ˌməltiˈlɪŋwəl//ˌmʌltiˈlɪŋɡwəl/

وابسته به چند زبان، به چند زبان، چند زبانه، چندزبانی a multilingual dictionary واژنامه ی چند زبانی

جمله های نمونه

1. a multilingual dictionary
واژنامه ی چند زبانی

2. In fact, well-educated, multilingual women from many different countries worked as international stewardesses.
[ترجمه محمد حسن اسایش] درواقع زنان تحصیل کرده مسلط به چندزبانه مختلف از کشورهای مختلف به عنوان مهمانداران وخدمه هواپیماهای بین المللی مشغول خدمت بودند
|
[ترجمه گوگل]در واقع، زنان تحصیل کرده و چند زبانه از کشورهای مختلف به عنوان مهماندار بین المللی کار می کردند
[ترجمه ترگمان]در واقع زنان مرفه، چندزبانه از بسیاری از کشورهای مختلف به عنوان stewardesses بین المللی کار می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There is growing interest in multilingual thesauri for application in international information retrieval networks.
[ترجمه گوگل]علاقه فزاینده ای به اصطلاحنامه های چند زبانه برای کاربرد در شبکه های بازیابی اطلاعات بین المللی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]علاقه رو به رشد لغات چند زبانه برای کاربرد در شبکه های بازیابی اطلاعات بین المللی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It offers multilingual and interdisciplinary curriculum at University degree level.
[ترجمه گوگل]این برنامه درسی چند زبانه و بین رشته ای در سطح مدرک دانشگاهی ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این برنامه آموزشی چند زبانه و چند رشته ای را در سطح دانشگاه ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. India is a, multilingual ` country.
[ترجمه گوگل]هند یک کشور چند زبانه است
[ترجمه ترگمان]هند یک کشور چند زبانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He recruited two multilingual engineers.
[ترجمه گوگل]او دو مهندس چند زبانه را استخدام کرد
[ترجمه ترگمان]او دو مهندس چندزبانه را استخدام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Additionally, in places like Hong Kong, multilingual access is usually expected.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، در مکان هایی مانند هنگ کنگ، معمولاً دسترسی چند زبانه انتظار می رود
[ترجمه ترگمان]به علاوه، در مکان هایی مانند هنگ کنگ، دسترسی به چند زبانه معمولا مورد انتظار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This paper introduced a knowledge representation model for multilingual natural language text generation system.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک مدل بازنمایی دانش را برای سیستم تولید متن زبان طبیعی چند زبانه معرفی می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک مدل نمایش دانش برای سیستم تولید متنی زبان طبیعی چند زبانه معرفی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Multilingual translation of technical and non-technical literature.
[ترجمه گوگل]ترجمه چند زبانه ادبیات فنی و غیر فنی
[ترجمه ترگمان]ترجمه Multilingual ادبیات فنی و غیر فنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Therefore, the research on the multilingual information processing platform which focused on content and semanteme not only has the practical values, but also has bright futures.
[ترجمه گوگل]بنابراین، تحقیق بر روی بستر پردازش اطلاعات چندزبانه که بر محتوا و معنا متمرکز شده است، نه تنها ارزش عملی دارد، بلکه آینده روشنی نیز دارد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، تحقیق روی پلت فرم پردازش اطلاعات چند زبانه که بر محتوا تمرکز می کند و نه تنها دارای ارزش های کاربردی است بلکه دارای آینده روشنی نیز می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Advanced Font Catalog has the Multilingual user interface.
[ترجمه گوگل]کاتالوگ فونت پیشرفته دارای رابط کاربری چند زبانه است
[ترجمه ترگمان]کاتالوگ قلم پیشرفته رابط کاربر Multilingual دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Oral English Courses are given by multilingual with international teaching certificate and wide experience in teaching.
[ترجمه گوگل]دوره های شفاهی زبان انگلیسی به صورت چند زبانه با گواهی تدریس بین المللی و تجربه گسترده در تدریس ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]دوره های شفاهی زبان انگلیسی در چندزبانه با مدرک آموزش بین المللی و تجربیات گسترده در آموزش داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Multilingual Multimedia Technology and CAI Technology ; Multilingual Character Recognition Systems.
[ترجمه گوگل]فناوری چند رسانه ای چند زبانه و فناوری CAI ; سیستم های تشخیص کاراکتر چند زبانه
[ترجمه ترگمان]Multilingual تکنولوژی چند رسانه ای و تکنولوژی cai؛ سیستم های تشخیص شخصیت Multilingual
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mr De Maeseneire, a multilingual 51 - year - old, looks tailor - made for the job.
[ترجمه گوگل]آقای De Maeseneire، چند زبانه 51 ساله، به نظر می رسد خیاط برای این کار ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]آقای د Maeseneire، یک مرد ۵۱ ساله، به نظر می رسد که برای این کار خیاطی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• fluent in several languages
something that is multilingual is written or said in several different languages.
someone who is multilingual is able to speak more than two languages very well.

پیشنهاد کاربران

۱. چند زبانه ۲. شخص چند زبانه
مثال:
Well - educated and multilingual women from many different countries worked as international stewardesses.
زنان تحصیل کرده و چند زبانه از بسیاری از کشورهای مختلف به عنوان مهماندار بین المللی هواپیما کار می کنند.
کسی که چند زبان بلد است، می تواند صحبت کند یا می تواند بنویسد. مترادف آن، کلمه polyglot ( پالیگلات ) است.
چند زبانه
A prson know several languages
چند زبان ها

بپرس