پیشنهادهای Hossein Eghbali (٣٤)
اصطلاحاً: گاف دادن
پسر بچه طور!
بواسیر، Mama had . warned him that he'd get piles from sitting on a hot stove
با دلبری ( در مورد خانم ها! )
با چرب زبانی
تبرک شدن، دعا خواندن برای تبرک چیزی
پکر شدن، دمغ شدن
بیست و پنج سنت، یک چهارم دلار
محو کردن، زایل کردن
این معادل را من به خطا و اشتباهاً گذاشتم و دقایقی بعد از ادمین محترم درخواست کردم آن را حذف کنند اما متاسفانه تایید شده . �حاضرین� معادل درستی برای a ...
اصطلاحاُ ( دوزاری، صناری ) ) . ارزان قیمت.
رد شدن، گذشتن
رنگ و رو رفته ( در مورد لباس )
نوچه
نوچه ها
تیر و تخته ( یک از کاربردهای اصطلاحی و ضمنی )
حضَار. حاضرین در یک جمع
رفو شده
آدم رذل
اعصاب خرد کن!
خرچنگ قورباغه ( در اشاره به دستخط )
محوطه، حیاط. مثلاٌ حیاط مدرسه
فرسوده ( در مورد ساختمان و سازه ها )
تلویحاً� خاطر خواهی� هم می توان گفت.
ناآرامی، دلواپسی
تلویحا �بنیه� هم می تواند معنی بدهد. . He had a naturally strong constitution او بنیهٔ سالمی داشت.
شایع شدن
اکراه داشتن
گِل بازی
دیلم، میله یا قلم فلزی
لگن یا وان ساخته شده از سنگ
زغالدونی، انبار زغال که در گذشته گوشه ای از آشپزخانه قرار داشته است.