پیشنهاد‌های فانکو آدینات (٢٧٤)

بازدید
٣١٢
تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بس! ( = بسه، کافیه، کافی است ) شبه جمله ( فرهنگ بزرگ سخن )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسه! شبه جمله ( فرهنگ بزرگ سخن )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باشه: شبه جمله ( فرهنگ بزرگ سخن )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شبه جمله ( فرهنگ بزرگ سخن )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مالیات: پولی که دولت برای پوشش هزینه های خود از اشخاص حقیقی و حقوقی دریافت می کند؛ به عبارت دیگر آن بخش از دارایی است که به دولت داده می شود تا او بت ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برهوت: نام بیابان ربع الخالی در جنوب عربستان که گویند قبر هود ( پیامبر ) آن جاست و بر هود یا بیابان هود بوده که برهوت شده است. همتای پارسی این واژه ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انداختن روی، پرتاب کردن. What type of burden did David need to throw upon Jehovah داود می بایست بار چه نگرانی هایی را به دوش یَهُوَه می گذاشت؟ A bel ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حجله: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: پرسینگ parsing [سغدی: parşing]

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اریکه: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: پَروانگاس parvAngAs ( پهلوی ) .

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرجی: در تابستان به ویژه در شهریور، بادهای گرمی از بیابان های عربستان به سوی جنوب و بخشی از غرب ایران می وزد و سر راه خود بخار آب خلیج فارس را نیز به ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نشت آب در لکی و لری: زِغ zeq. نشت مواد نفتی: رِت ret

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زانو زنندگی. On certain days each of these beings in turn had to remain for twelvesuccessive hours in a kneeling posture برخی روزها هر یک از این بی ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تانیا: این نام در سنسکریت: تنیا tanayA و به معنی پرورش دهنده ی خانواده است.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

کودن kodan: این واژه در عربی کَودَن kawdan و به معنی قاطر و فیل است و جمع آن کَوادِن است. ( فرهنگ عربی - فارسی لاروس ) ولی کود kud در سنسکریت فعل ا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صورتی: همتای پارسی این واژه ی عربی که پسوند پارسی ( ی ) به آن افزوده شده، این است: سوریکال surikAl ( کردی )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کومله: سنسکریت: komala ( 1 - مهربان، دل نازک، خوشدل، باگذشت، نیکخو، ساویز، نرمخو؛ دوست داشتنی، تودل برو، شادکننده، گیرا، خونگرم. 2 - زیبا، قشنگ، خوشگ ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رو در رو ( قید حالت ) مقابل هم، چشم در چشم.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

ادبیات: مجموعه آثار هنری در دسته بندی های گفتاری، نوشتاری و نمایشی به صورت شعر، داستان ( سرگذشتی که بر پایه ی تخیل است ) ، رمان ( داستانی که بر پایه ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شفاهی: همتای پارسی این واژه ی عربی که پسوند پارسی ( ی ) به آن افزوده شده، این است: واچیک ( پهلوی ) .

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

ارغوان: این واژه در اکدی: ارگمنو argamanu؛ و در آرامی: ارگوانا argavAnA بوده که در سغدی ارغوان و در پهلوی ارگوان و ارغوان آمده است؛ ولی از آن جایی که ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

آرشاک ArshAk: آرشا در سنسکریت به یکی از خوانندگان و سرایندگان ودا گفته می شد که پسوند فاعلی پهلوی آ ک به آن افزوده شده و به معنی خواننده یا سراینده ( ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

ارشن arshan: این نام در اوستایی با همین گویش به این معانی می باشد: 1ـ نر، مذکر، مرد. 2ـ دلیر، شجاع، دلاور، یل. 3ـ نام برادر کیکاووس که به صورت کیارش ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آرسن Arsan: این واژه در پهلوی: آرسنه Arsana و آرسین Arsin و به معنی انجمن، مجلس، مجمع می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ali در سنسکریت دارای دو معنی است: 1ـ زنبور عسل. 2ـ دشمن. Williams Monier Monier. A Sanskrit - Englishe Distionary. Oxford 1964.