پیشنهادهای متین دهقان زاده جزی (٣٢٥)
Duty = responsibility = blame = something you have to do. =
Duty = responsibility = blame = something you have to do. = trust = task = function = obligation = role = work
Severe تلفظ آمریکایی: سی ویرْ تلفظ بریتانیایی: سی وی یِ Severe = violent= very serious = very bad = harsh = dangerous
pocket /ˈpɑːkət/ /ˈpɒkɪt/ معنی: جیب همهٔ معانی:کیسه هوایی، تشکیل کیسه در بدن، جیب، پاکت، پولی، نقدی، کوچک، جیبی، جیبدار، به جیب زدن، در جیب گذاردن، د ...
noun: تاک، درخت مو، تاکستان verb: تاکستان ایجاد کردن
courage /ˈkɜːrədʒ/ /ˈkʌrɪdʒ/ معنی: یارایی، مروت، چیرگی، شجاعت، دلیری، جرات، رشادت، دلاوری معانی دیگر: گردی، پر دلی، یلی، تهور، ( مهجور ) تصمیم، اراده ...
wisdom /ˈwɪzdəm/ /ˈwɪzdəm/ معنی: معرفت، خرد، حکمت، فضیلت، عقل، دانش، دانایی، فرزانگی معانی دیگر: خردمندی، درایت، بخردی، عاقلانه بودن، خردمندانه بودن، ...
dare /ˈder/ /deə/ معنی: شهامت، بمبارزه طلبیدن، جرات کردن، یارا بودن، مبادرت بکار دلیرانه کردن معانی دیگر: شهامت داشتن، به خود اجازه دادن، به چالش طلب ...
معنی: شالوده، پایه ستون، بلند کردن، ترفیع دادن، روی پایه قرار دادن معانی دیگر: ( چراغ رومیزی و گلدان و مجسمه و غیره ) پایه، پاپیکره، پا تندیس، ( بخش ...
معنی: محصور، محاط تلفظ: سورَوْنْدِدْ
سوگیری الگوریتمی
patient /ˈpeɪʃənt/ /ˈpeɪʃnt/ معنی: مریض، بیمار، شکیبا، بردبار، صبور، از روی بردباری معانی دیگر: شکیب، ناشتاب، خوددار، پرتحمل، پر حوصله، با گذشت، حاکی ...
suggest = offer = advice تلفظ: آمریکایی: /səgˈdʒest/ سِگْجَسْتْ، سِجَسْتْ بریتانیایی: /səˈdʒest/ سِجَسْتْ معنی: پیشنهاد کردن، اظهار کردن، تلقین کردن ...
student /ˈstuːdənt/ آمریکایی /ˈstjuːdnt/بریتانیایی معنی: شاگرد، دانشجو، دانش اموز، عضو دانشکده یا دانشگاه، اهل تحقیق معانی دیگر: دانش آموز، محصل، پژ ...
کنار صخره _ دامنهٔ پرتگاه
ایالات متحده ی امریکا ( مخفف :. u. s. a - پایتخت :شهر واشنگتن - 9376614 کیلومتر مربع - the united states هم می گویند )
ایالات متحدهٔ آمریکا
severe /səˈvɪr/ /sɪˈvɪə/ معنی: خشک، سخت، سخت گیر، شاق، شدید، عنیف معانی دیگر: ستهم، دشوار، مشکل، جانفرسا، سور، جدی، عبوس، تندخو، ساده، بی آذین، بی زی ...
= violent
= harsh = dangerous
= harsh
= severe
= dangerous
violent /ˈvaɪələnt/ /ˈvaɪələnt/ معنی: تند، سخت، قوی، شدید، قاهرانه، جابر، قاهر معانی دیگر: ( بسیار ) شدید، ستهم، خشونت آمیز، خشن، آشوب آمیز، پر خشونت ...
harsh /ˈhɑːrʃ/ /hɑːʃ/ معنی: تند، درشت، زننده، لاغر، خشن، ناگوار، عنیف، ناملایم، خشن وضعیف معانی دیگر: ( صدا ) گوشخراش، ناهنجار، ( نور ) زننده ( در بر ...
تلفظ: اگر کلمهٔ بعد از آن، اولش، صدای حروف صدا دار داد یا صدای یکی از این حروف صدا دار a, e, i, o, u را داد، تلفظ آن، به صورت /ə/ ( ذا ) است؛ اما اگر ...
( استرس روی بخش دوم ) تلفظ: آمریکایی: ساپُرْد ( ی ) نْ بریتانیایی: ساپُوت ( ی ) نْ معنی: معین، متحمل معانی دیگر: ( فیلم و تئاتر و غیره ) دارای نقش ...
سینما رو ها
این چیزا اتفاق میوفته!؛ اتفاقه دیگه!
معنی: روزنامه یومیه، خرجی، روزانه، یومیه، روزبروز، بطور یومیه معانی دیگر: هر روزه، روز به روز، برحسب روز، روزنامه، روزمره، دایم، هرروزی، ( فیلم و غیر ...
سینمارو، کسی که اغلب به سینما می رود Moviegoers are those who go to the movies. Moviegoers = people who go to the movies
زبانی، شفاها، به زبان تلفظ: اُرُلیْ
• female performer ( in plays, films, etc. ) an actress is a woman whose job is acting in plays or films.
john /ˈdʒɑːn/ /dʒɒn/ معنی: مستراح معانی دیگر: ( خودمانی ) ، آدم ساده لوح و گول خور، اسم خاص مذکر ( مخفف آن: jack و johnny و johnie ) ، یوحنا، یحیی
The name of a actor
A family name ( A last name ) .
دانشنامه عمومی پپسی ( در گذشته پپسی کولا ) نام یک نوع نوشابه کولای گازدار پرطرفدار است که تا سال ۱۹۶۵ توسط شرکت پپسی کولا تولید می شد. از سال ۱۹۶۵ در ...
سایت دیکشنری آبادیس: abadis. ir
دانشنامه عمومی دونگی پریسیان ( به صربی: Donji Prisjan ) یک منطقهٔ مسکونی در صربستان است که در ولاسوتینتسه واقع شده است. [ ۱] دونگی پریسیان ۳۳۰ نفر جم ...
The Iditarod Trail Sled Dog Race, more commonly known as The Iditarod ( /aɪˈdɪtərɒd/ ) , is an annual long - distance sled dog race held in Alaska in ...
snowmobile /ˈsnomoˌbil/ /ˈsnomoˌbil/ معنی: اتومبیل برفی، اتومبیل مخصوص حرکت روی برف معانی دیگر: ماشین برف پیما ( که معمولا به جای چرخ زنجیر دارد )
sled /sˈled/ /sled/ معنی: سورتمه، با سورتمه حمل کردن، سورتمه راندن معانی دیگر: سورتمه سواری کردن، با سورتمه بردن، سورتمه ( از sledge کوچک تر است )
sleigh /sˈleɪ/ /sleɪ/ معنی: سورتمه، سورتمه راندن معانی دیگر: کالسکه ی سورتمه ای ( که به جای چرخ بر دو اسکی سوار است ) ، سورتمه ی اسبی، درشکه سورتمه
sledge /sˈledʒ/ /sledʒ/ معنی: غلتک، سورتمه، چکش اهنگری، با کالسکه سفر کردن، سورتمه راندن معانی دیگر: رجوع شود به: sledgehammer، سورتمه ی بارکش، سورتم ...
iditarod تلفظ آمریکایی: آیْدیدِرادْ تلفظ بریتانیایی؛ آیْدیتِرادْ The Iditarod Trail Sled Dog Race, more commonly known as The Iditarod ( /aɪˈdɪtərɒd ...
داشتن، ( آبگونه ) گرد آمدن، انباشته شدن، به اعتبار خود باقی ماندن، معتبر بودن، به صورت نگاشته یا چاپی موجود بودن، ایستادگی کردن، مقاومت کردن، متوقف ش ...
though /ˈ�oʊ/ /�əʊ/ معنی: بهر حال، بهرجهت، باوجود اینکه، باوجود ان، ولو، هر چند با اینکه، ولی، اگر چه، گرچه معانی دیگر: با آنکه، با وجود آنکه، هرچند، ...
although /ˌɒlˈ�oʊ/ /ɔːlˈ�əʊ/ معنی: اگر چه، هر چند، گرچه، بااینکه معانی دیگر: با وجود آنکه ( در امریکا altho هم می نویسند ) = even though
even /ˈIː. vən/ /ˈiːvn/ معنی: زوج، عدد زوج، اعداد جفت، هموار، مسطح، صاف، درست، مساوی، متعادل، صاف کردن، هموار کردن، واریز کردن، مسطح کردن، حتی، هم، ب ...
even though /ˈivɪn �oʊ/ /ˈiːvən �əʊ/ هر چند، با آن که، ولواینکه = although