پیشنهادهای متین دهقان زادهٔ جزی (٣٠٢)
camera /ˈk�mərə/ /ˈk�mərə/ معنی: دوربین، دوربین یا جعبه عکاسی معانی دیگر: ( در اصل ) اتاق، اتاق کار ( به ویژه اتاق کار ویژه ی قاضی ) ، دیوان، دوربین ...
تلفظ: ذی یونایدِدْ ستِیْتْسْ
تلفظ: ذی usa ( ذییووِسِیْ
تلفظ: سووِنیر : سو وا نیر
آلفا ( حزف یونانی ) ، در ریاضیات نیز، استفاده می شود.
بِتا ( حرف یونانی ) ، در ریاضیات هم، استفاده می شود.
حرف یونانی
حرف یونانی
دلتا ( حرف یونانی ) ، نشان دهندهٔ تغییرات در ریاضیات
تی ( حرف یونانی )
تتا ( حرف یونانی ) ، زاویه ای در ریاضی؛ تلفظ: آمریکایی: ثِیْدا بریتانیایی: ثیتا
سیگما ( حرف یونانی ) ؛ در ریاضی برای جمع، استفاده می شود.
تلفظ : رُوسْ
اسم خاص مذکر تلفظ: ایثِنْ
همچنین ورا ( پاوه ) . ورا ( پاوه ) ، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان پاوه در استان کرمانشاه ایران است.
در فارسی، مخفف او را؛ در عربی، به معنای پشت = خلف
کافه تریا ( رستوران سلف سرویس ) ، رستورانی که مشتریها برای خودشان غذا میبرند a kind of restaurant
( در مدارس و غیره ) تالار یا بنایی که هم کافه تریا است و هم محل سخنرانی
خلاصه هوش مصنوعی "ا" یک حرف از الفبای فارسی است که به عنوان یک صامت استفاده می شود و می تواند به صورت "الف" یا "همزه" نیز خوانده شود. در فارسی، "ا" ...
- شاحن : اسب جنگی ، دستگاه پرکردن باطری و هرچیز دیگر ( مثل تفنگ ) ، باری ، بار کننده ( کشتی ) ، بار ، با. . .
فارسی به فارسی: لغت نامه دهخدا شاحن. [ ح ِ ] ( ع ص ) پُر. گویند: مرکب شاحن ؛ ای مشحون ، چون کاتم بمعنی مکتوم. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) . عرب ...
در امری اندیشیدن، به عمق و ژرفای چیزی فکر کردن
فیلم ها
پله
"Rocoto" به معنای فلفل قرمز یا زرد در زبان اسپانیایی است، اما در زبان های بومی دیگر، مانند Quechua و Aymara، نام های متفاوتی دارد. این نوع فلفل در کو ...
A city in Peru.
معنی: وقفه، مکی، سکوت، توقف، درنگ، مکی کردن معانی دیگر: مکث، مولش، درنگ کردن، تردید کردن، مکث کردن، بازایستادن، مولیدن، ( با: on یا upon ) توقف کردن، ...
Australia قاره ی استرالیا، جزیره ی استرالیا، استرالیا تلفظ: بریتانیایی: /ɒˈstreɪljə/ اُسْچِرِیْلییَ آمریکایی: /ɒˈstreɪliə/ آسْترُولییَ
معنی: اهن، اطو، فلز، اتو، اتو کردن، اتو زدن، اهن پوش کردن، اتو کشیدن معانی دیگر: آهن ( نشان آن: fe، وزن اتمی: 55/847، شماره ی اتمی: 26، چگالی: 7/86، ...
computer تلفظ: آمریکایی: کامپیودر _ کمپیودر /kəmˈpjuːtər/ بریتانیایی: کامپیوتَ _ کامپیوتِ _ کمپیوتَ _ کمپیوتِ /kəmˈpjuːtə/ معنی: کامپیوتر، رایانه، ش ...
تلفظ: تلفظ امریکایی: /ˌsuːvəˈnɪr/ سووِنیر ( سو وا نیر ) تلفظ بریتانیایی: /ˌsuːvəˈnɪə/ سووِنی ( ی ) ِ ( سو وا نی ( ی ) ِ معنی: یادبود، یادگار، ره اور ...
particular تلفظ آمریکایی: /pərˈtɪkjələr/ پار تی کییو لر - پار تی کییو لار /pəˈtɪkjʊlə/ پا تی کیو لَ معنی: فقره، خصوصیات، تک، خصوصی، ویژه، بخصوص، مختص ...
دستشویی دارم
سی و دومین حرف الفبای فارسی.
yellow /ˈjeloʊ/ /ˈjeləʊ/ معنی: زردی، زرده تخم مرغ، ترسو، زرد، عسلی، اصفر معانی دیگر: زرگون، طلایی، رنگ و رو رفته، ( در اثر کهنگی و غیره ) زرد شده، ز ...
معنی: مورب انگلیسی به انگلیسی • in italics, printed using a form of type in which the letters lean to the right, printed in italics ( also italicise ...
important /ˌɪmˈpɔːrtənt/ /ɪmˈpɔːtnt/ معنی: ژرف، مهم، عمده، خطیر، فوق العاده، با اهمیت، پر اهمیت معانی دیگر: کرامند، مهست، ذی نفوذ، بانفوذ، فرمند، مقت ...
post /poʊst/ /pəʊst/ معنی: پست، تعجیل، مسئولیت، منصب، سمت، موقعیت، مسند، مقام، شغل، چاپار، صندوق پست، بسته پستی، پستخانه، ارسال سریع، سیستم پستی، تیر ...
معنی: واقعا، عملا، در حقیقت، بالفعل، فعلا معانی دیگر: در عمل، در واقع تلفظ: بریتانیایی: اَکْچِلیْ _ اَکْچولیْ آمریکایی: اَکْشولیْ Synonym = in fact
modern /ˈmɑːdərn/ /ˈmɒdn̩/ معنی: نو، جدید، مدرن، نوین، امروزی، کنونی، متاخر معانی دیگر: امروزین، ( وابسته به دورانی از تاریخ که بعد از قرون وسطی یعنی ...
ثروت، بخت، شانس، طالع، دارایی، مال، خوشبختی، بحی و اقبال، اتفاق افتادن، مقدر شدن • future events, fate, destiny, things which happen to a person ت ...
should /ʃʊd/ /ʃʊd/ معنی: باید، بایست معانی دیگر: زمان گذشته ی: shall، ( برای بیان وظیفه و محذور و مناسبت ) باید، سزاوار است، سزد، بجا است اگر، ( برای ...
فرهنگ فارسی ( معجزه آسا ) ( صفت ) معجزه مانند معجزه گونه . یا بطور معجزه آسا . بطرزی شبیه بمعجزه : بطور معجزه آسا از حریق نجات یافت .
awful /ˈɑːfl̩/ /ˈɔːfl̩/ معنی: ترس، مهیب یا ترسناک معانی دیگر: انگیزنده ی ترس و احترام، اعجاب انگیز، بهت آور، ترس آور، هراس انگیز، بسیار بد، وحشتناک، ...
nauseous /ˈnɒʃəs/ /ˈnɔːsɪəs/ معنی: تهوع اور معانی دیگر: ( عامیانه ) دچار تهوع، تهوع آور، منش انگیز، دل آشوبگر، وامنده، انزجار انگیز، بیزار کننده، چند ...
fossiliferous /ˌfɑːsəˈlɪfərəs/ /ˌfɑːsəˈlɪfərəs/ معنی: سنگ واره، فسیل دار، فسیل مانند، سنگی معانی دیگر: سنگواره دار، سنگواره زا، سنگواره مانند معانی ب ...