دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٩٢٤
رتبه
رتبه در دیکشنری
٣,٥٠٨
لایک
لایک
٧٤
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٤

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
١٦٣
رتبه
رتبه در بپرس
٧٧٦
لایک
لایک
١٤
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٤ ماه پیش
دیدگاه
١

فرستاده ویژه UN envoy = فرستاده ویژه سازمان ملل

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه

زامبی جسم بیجانی که با روشهای جادویی جان می گیرد

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
٣

ترجیع بند

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
١

To take umbrage = به دل گرفتن مکدر شدن آزرده شدن رنجش ناراحت شدن دلخور شدن به کسی برخوردن

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
١ سال پیش
متن
Chris gave a grunt and went back to sleep.
دیدگاه
٠

کریس صداهای نامفهومی از خودش در آورد و دوباره به خواب رفت

تاریخ
١ سال پیش
متن
He lifted the heavy box with a grunt.
دیدگاه
٠

او با زور زدن جعبه سنگین را از زمین بلند کرد

تاریخ
١ سال پیش
متن
He gave a non-committal grunt in reply.
دیدگاه
٠

او در جواب، یک صدای مسخره از خودش در آورد

تاریخ
١ سال پیش
متن
He would never talk at meals; he would just grunt "yes" or "no."
دیدگاه
٠

او هرگز موقع غذا خوردن حرف نمیزد؛ فقط با صدای "هوم" آره یا نه میگفت

تاریخ
١ سال پیش
متن
It takes a while to get the knack of handling horses.
دیدگاه
٠

مدتی طول می کشد تا قلق تعامل با اسب را بدست آورید

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.