دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٩٢٤
رتبه در دیکشنری
٣,٥٠٨
لایک
٧٤
دیسلایک
٤
جدیدترین پیشنهادها
٤ ماه پیش
١
فرستاده ویژه UN envoy = فرستاده ویژه سازمان ملل
١١ ماه پیش
٠
dock
١ سال پیش
-٢
زامبی جسم بیجانی که با روشهای جادویی جان می گیرد
١ سال پیش
٣
ترجیع بند
١ سال پیش
١
To take umbrage = به دل گرفتن مکدر شدن آزرده شدن رنجش ناراحت شدن دلخور شدن به کسی برخوردن
جدیدترین ترجمهها
١ سال پیش
Chris gave a grunt and went back to sleep.
٠
کریس صداهای نامفهومی از خودش در آورد و دوباره به خواب رفت
١ سال پیش
He lifted the heavy box with a grunt.
٠
او با زور زدن جعبه سنگین را از زمین بلند کرد
١ سال پیش
He would never talk at meals; he would just grunt "yes" or "no."
٠
او هرگز موقع غذا خوردن حرف نمیزد؛ فقط با صدای "هوم" آره یا نه میگفت
١ سال پیش
It takes a while to get the knack of handling horses.
٠
مدتی طول می کشد تا قلق تعامل با اسب را بدست آورید
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.