تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

make you suddenly remember something وقتی چیزی باعث به یاد آوردن خاطرات شما میشود

پیشنهاد
٠

Relieve somebody of their post/duty/command To take away someone's job because they have done something wrong. شغل، پُست یا مقام کسی را از او گرفتن، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

if two people exchange looks, they look at each other. به هم دیگر نگاه کردن، چشم تو چشم شدن

پیشنهاد
٠

از خنده پاره شدن/ از خنده مردن /قهقه زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

in a bad mood تو مود بدی بودن/ حالِ گرفته ای داشتن/ بی حوصله بودن/ کلافه بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

این سه کلمه رو باهم اشتباه نگیرید! promote ( v ) : تبلیغ کردن، تاسیس کردن، توسعه دادن premium ( n ) : حق بیمه، مبلغ پرداختی، پاداش premier ( n ) ( ad ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

این سه کلمه رو باهم اشتباه نگیرید! promote ( v ) : تبلیغ کردن، تاسیس کردن، توسعه دادن premium ( n ) : حق بیمه، مبلغ پرداختی، پاداش premier ( n ) ( ad ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این سه کلمه رو باهم اشتباه نگیرید! promote ( v ) : تبلیغ کردن، تاسیس کردن، توسعه دادن premium ( n ) : حق بیمه، مبلغ پرداختی، پاداش premier ( n ) ( ad ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

a person who kills people by pressing their throats so that they cannot breathe. کسی که با خفه کردن، فردی را میکُشد. خفه کننده ( با کلمه خفتگیر به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

a statistic that measures migration within a population. � آماری که مهاجرت را در یک جمعیت اندازه گیری می کند. ( درواقع آماری که نشون میده چه تعداد از ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

A sudden, strong feeling of worry or fear that makes . you unable to think or behave calmly یک احساس ناگهانی و شدید از اضطراب یا ترس که باعث می شود ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

راه زیادی در پیش داشتن برای رسیدن به چیزی اصطلاحاً: خیلی کار داری تا بهش برس!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رئیس هیئت دانشجویی/دانش آموزی بالاترین مقام یک اتحادیه دانشجویی/دانش آموزی رئیس شورای مدرسه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

🔹️به کسی گفته میشه که تو خوبی کردن به بقیه زیاده روی میکنه🔹️ 🔺️🛑 برای اینکه دقیق متوجه معنی بشید به این دقت کنید🛑🔺️ ( 1 ) مثلا شما از دوستت می ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

a student in a class who is liked by the teacher and who is treated better than other students.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Slang meaning: peace; goodbye when you hold up two fingers✌🏼, you are giving the peace sign. گفتنِ اصطلاح deuces ، با نشون دادن علامت✌🏼 همراهه که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Fork over= Hand over, pay up. to pay or give something up, often unwillingly. رد کن بیاد 🛑 نکته: فقط واسه پول استفاده نمیشه! منظور گوینده میتونه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

spend money freely. آزادانه پول خرج کردن بدون نگران هزینه ها بودن/ ولخرجی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

on the threshold of

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیال واهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

get the urge to do something میل به انجام کاری داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

to bet on ( something or someone ) شرط بستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بستن دهان یک فرد با تکه ای پارچه برای جلوگیری از صحبت کردن او.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پدر رضاعی مردی که به عنوان پدر از کودکی مراقب می کند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دایه/پرستار/مادر رضاعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Synonyms: To pay money To foot the bill To pay the tab/bill To pick up the tab/bill

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مثلا میگن I'll run you 50 bucks. یعنی ۵۰ دلار پیاده میشی/ ۵۰ دلار برات آب میخوره.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

🔹️قادر به نوشیدن مشروبات الکلی بدون مست شدن بیش از حد🔹️ این اصطلاح برای افرادی به کار برده میشه که مشروبات الکلی تا حدی با بدنشون سازگاره و آنچنان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیدین میگن فلانی هر گلی، نهالی یا درختی میکاره، به عمل میاد، به ثمر میشینه و میوه میده. . . منظور از green thumb همچین آدمیه که هر گیاهی بکاره یا پرو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٦

روند/رَویه هم معنی میده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ایح👀

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

🔹️حفظ تعادل/توازن داشتن مثال: 1 ) This newspaper maintains a good balance in its presentation of different opinions. این روزنامه تعادل خوبی را در ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حرکت نمایشی نمادین و خاصی که dancer ها، ورزشکار ها، هنرمند ها و یا هر فرد دیگه ای در مناسبت های خاص، هنگام برنده شدن در بازی یا مسابقه، زمان خوشحالی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عمداً on purpose/deliberately

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

🔹️باعث بدتر یا تشدید یک درگیری یا وضعیت دشوار شدن/بدتر کردن اوضاع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

افسرده، غمگین، محزون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کسی را دست انداختن/سر کار گذاشتن

پیشنهاد
١

کسی را به سمت چیزی سوق دادن/ کسی را وارد کاری کردن/ مهارت یا نوع دانش خاصی را به کسی آموختن و در مورد آن به او آموزش دادن. مثال: Those kids were i ...

پیشنهاد
٠

قدرت نمایی کردن / اظهار قدرت کردن ( انجام کاری برای نشان دادن قدرت شما بر کسی یا چیزی ) مثال: The new manager has already asserted his authority o ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Ring Pop نام تجاری آب نبات چوبی با طعم میوه است که به شکل یک حلقه پلاستیکی پوشیدنی با یک آب نبات سخت بزرگ به بازار عرضه می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خانواده ای که چند نفر از اعضای آن مثل خواهر یا برادر مطلقه هستند و یا یکی از والدین بیش از یک بار طلاق را تجربه کرده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

To bone with someone به عنوان فعل معنی sex میده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آزاد، رها، وِل بی بند و بار، به دنبال عیش و نوش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

1 توپِ بازی / toy 2 مجلس رقص / Dance event 3 بیضه / testicle 4 اگر به صورت فعل به کار برده بشه معنی sex میده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

غواصی در اعماق دریا با کپسول اکسیژن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Wee جیش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

take someone off a pedestal: to show that someone is not as good or talented as people generally think. از این اصطلاح وقتی استفاده میکنیم که میخواب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Break the fourth wall این اصطلاح از تئاتر می آید. Fourth wall دیواری خیالی ست که داستان را از دنیای واقعی جدا میکند. وقتی تئاتر ها یا فیلم ها دیوار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

منظور از dad joke ، جوکی هست که معمولا بی مزه ، قابل پیش بینی و تکراری ست چون اکثرا این جوک را شنیده اند و دیگر خنده دار و جالب به نظر نمی آید. اگه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A person ( typically a woman ) who wants to receive sexual pleasure but is not interested in giving it. �