تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تا جایی که او سر در می آورد

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هوس کردن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بیمارستان آموزشی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

داداش ( در حالت منادا ) . . . Hey, mate

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

ماشین دنده ای

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گیاهان گوشتی و آبدار کاکتوس هم یکی از انواع گیاهان گوشتی است.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

گره مربع گره مربعی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

fan out your fingers انگشتانت را از هم باز کن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بالا آوردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

extremely drunk https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/rat - arsed مست و پاتیل

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مصرف زیاد الکل در میخانه. . . بدمست کردن British English ( informal ) drinking a lot of alcohol in pubs or bars

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داروخانه https://dictionary. cambridge. org/dictionary/essential - british - english/chemist - s

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

کرون نوعی یکای پول است که در کشورهای جمهوری چک، دانمارک ( شامل جزایر فارو ) ، ایسلند، نروژ و سوئد به کار می رود. همچنین، تا سال ۲۰۰۹ و ۲۰۱۱، کشورهای ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحریریه https://fa. wikipedia. org/wiki/تحریریه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاهی می تواند به این معنی هم باشد: هر کسی نظری داره. used to say that we all have different ideas about how to do things, what we like etc, espec ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a usually white male belonging to any of various sometimes violent youth gangs whose members have close - shaven hair and often espouse white - supre ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روغن زده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

وقت گذرانی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a restaurant, hotel, bar, or place for entertainment or social activities that is unpleasant because of the condition of the building or the type of ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to destroy; ruin https://www. collinsdictionary. com/dictionary/english/murder نابود کردن:

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دست بلند کردن برای تاکسی به نشانه درخواست ماشین.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کارگر مهاجر

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

از خود به جای گذاشتن If you leave behind an object or a situation, it remains after you have left a place. https://www. collinsdictionary. com/dic ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرایشات مثال: philosophical bent: گرایشات فلسفی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوپینگ خونی: افزایش شدید تعداد گلبول های قرمز خون در جریان خون به منظور افزایش کارایی بدن ورزشکار است.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

consigned to the pages of the history textbooks راهی صفحات کتابهای تاریخ شدهاست.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دمدمی مزاج spotty young politicians سیاستمداران جوان دمدمی مزاج erratic

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

آخر و عاقبت خوب داشتن that didn’t turn out well آخر عاقبت خوبی نداشت.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سینما

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

signature tune آهنگ مشهور

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٦

desperate for a cigarette محتاج یک نخ سیگار