پیشنهادهای Farhood (٧,٧٧٠)
"insert" v, n 🗣️[این "سِرْت"] "insertion" n 🗣️[این "سِرْشِن"] "inserting" v, adj 🗣️[این "سِرْتیٖن"]
NOUN ادامه - دنباله - مابعد - بخش بعدی 💠 Where checks lists have an associated continuation sheet, these define all the tag numbers or cable numb ...
در سیستم لوله کشی و پایپینگ صنعتی: تثبیت کردن - دوباره نصب کردن - به حالت اولیه برگرداندن e. g. Construction shall re - instate the lines and carry ...
VERB شماره گذاری کردن - شماره زدن 💠 The Check Lists provided in the specification are typical for each type of equipment item, and numbered acco ...
متشکل بودن از - تشکیل شدن از 💠 CONFIRMITY CHECKS CHECK LISTS The CONTRACTOR shall perform conformity checks of equipment items as per Check Lists ...
معنای دوستان: دستورالعمل - جزئیات طرح - گزارش فنی 💠 CONFIRMITY CHECKS CHECK LISTS The CONTRACTOR shall perform conformity checks of equipment ite ...
هم بعنوان صفت و هم معمولاً بصورت جمع بعنوان اسم کاربرد داره ADJECTIVE مصرفی - مصرف کردنی - تمام شدنی Antonym: inconsumable bought regularly becaus ...
( از سرچشمه های مختلف ) گردآوری کردن - جمع آوری کردن - ( فرهنگ لغات، مطالب کتاب، آمار و اطلاعات و غیره ) تألیف کردن - تدوین کردن - جمع کردن ( اطلاعات ...
NOUN مغایرت - ناهم خوانی 💠 While the Pre - Commissioning checks and tests are being performed, all discrepancies, damaged or missing equipment, m ...
ADJECTIVE نظم دهنده - مرتب کننده 💠 The Pre - Commissioning Tests will be limited to: - Electrical: insulation and continuity Tests - Instrum ...
VERB به ترتیب نشان دادن - راهنمایی کردن با - مرتب کردن - ( اشیا یا اندیشه ها و غیره ) آراستن - نظم و ترتیب دادن کنترل کردن - نظم بخشیدن 💠 The Pre - ...
VERB پیش نویس چیزی را اماده کردن - کلیات را بیان کردن - رئوس مطالب را ارائه دادن 💠 Construction shall submit the Test Sheet and sketch to the Commi ...
conscious [adj] خودآگاه unconscious [adj] ناخودآگاه unconsciousness [noun] ناخودآگاهی
dilute [v, adj] 🗣️["داٰی" لوت] dilution. [n] 🗣️["داٰی" لوشِن] diluted [v, adj] 🗣️["داٰی" لوتِد]
"militant" n, adj 🗣️[میٖ لیٖ "تِنْت"] "militia" n 🗣️[میٖ لیٖ "شاٰ"] "militarism" n 🗣️[میٖ لیٖ "تِ" ریزِم]
Granary : انبار غله ( برای انسان ) Granny : مامان بزرگ
Granary : انبار غله ( برای انسان ) Granny : مامان بزرگ
MEANING: Abbreviation of " thousandth of an inch ". Also known as mil. ⭐⭐⭐ For smaller fractions of an inch, the thou would typically be used, so ...
دو معنا داره: ۱ ) در صنعت: غوطه ور ساختن در محلول رقیق اسید یا سایر محلول ها به منظور تمیزکاری ۲ ) در محصولات غذایی: - غوطه ور کردن در سرکه یا سایر ...
stipulate قید کردن - تصریح کردن - با صراحت گفتن stimulate برانگیختن - تحریک کردن simulate شبیه سازی کردن
⭐Chock Vs Choke⭐ "chock" n, v ۱ ) گوه ۲ ) با گوه محکم یا ثابت کردن - با گوه یا تراشه کیپ کردن "choke" v, n ۱ ) خفه کردن ۲ ) وسیله ای که با آن خفه ...
✔️ ناوچه سبک ( نوعی کشتی جنگی کوچک ) ✔️ رزمناوی که یک ردیف توپ دارد 💠 Iran Navy receives two new Shahid Soleimani class corvettes . . . According ...
NOUN 🗣️هٖی یوبْ رِس غرور، تکبر و خودبرتربینی بیش از حد معنای آبادیس: گستاخی و بی توجهی ناشی از غرور و احساسات مهار نشده SIMILAR: arrogance 💠 Tru ...
🔰وارد شدن ( به معامله و غیره ) - معامله کردن 🔰 ( به توافق و غیره ) رسیدن - توافق کردن ▪️strike a deal - To successfully achieve a deal or agreeme ...
به توافق رسیدن - توافق کردن - معامله کردن ▪️strike a bargain/agreement - to make a bargain; to reach an agreement - to reach an agreement : make a ...
ADJECTIVE 🗣️آبْ سِلیٖت آنچه که دیگر به کار نمی رود - منسوخ - بی کاربرد - از مد افتاده - بی مصرف - بلا استفاده SYNs: outdated - useless OPP: cuttin ...
NOUN ✔️ بیزاری - نفرت ✔️ دون پنداری - کسر شأن پنداری - عار دانی 💠 Gene Simmons, Helen Mirren, Boy George sign open letter supporting Israel’s inclu ...
( disapproving ) بار معنایی ناپسند و منفی داره معنای دوستان: به درازا کشیدن - طولانی شدن - طول کشیدن - کش آمدن - کشدار شدن - ادامه پیدا کردن برای مد ...
VERB معنای آبادیس: ( به پند یا هشدار یا اخطار و غیره ) گوش فرادادن - اعتنا کردن - وقع گذاشتن - ارزش دادن - حرف شنوی داشتن - اعتناکردن به - محل گذاش ...
معنای دوستان: جامه عمل بخود پوشیدن - عملی شدن - عینیت یافتن - محقق شدن - تحقق یافتن 💠 Iran Could Soon Be Flying Russia's Su - 35 Flanker - E Fighte ...
[VERB] معاف کردن - مستثنی نمودن MEANING: to allow someone not to do something, pay something, etc. that others have to do or pay [ADJECTIVE] معاف ...
🗣️دیٖن ( دانشکده ) رییس - مدیر - سرپرست معنی دوستمون: کسی که مدیریت و مسئولیت بخش یا رشته تحصیلی خاصی را در دانشکده یا دانشگاه یا موسسه علمی - تحقی ...
NOUN ۱ ) نابودی - فنا - اضمحلال - نیستی - تباهی ۲ ) ویرانی - تخریب MEANING: - the act or process of destroying something or of being destroyed - t ...
ADJECTIVE 🗣️هُرِن دِس هولناک - وحشتناک - خیلی بد ⭐SYNs horrific - dreadful - terrible - unpleasant ( extremely ) - abominable - abysmal - atrocious ...
ADJECTIVE 🗣️سُرْن قسم خورده ( مثال: دشمن قسم خورده ) - پروپاقرص - دوآتشه - سرسخت ریشه این کلمه از swear به معنی قسم خوردن میاد MEANING: - Sworn en ...
اشاره دوستمون: دریابان ( نیروی دریایی ) پایین تر از دریاسالار و بالاتر از دریادار درجه ای که معادل آن در نیروی زمینی و هوایی ایران سرلشکر هست 💠 Ga ...
VERB اثر منفی داشتن روی چیزی - خدشه دار کردن - آسیب زدن - لطمه زدن MEANING: 1 - If something dents your ideas or your pride, it makes you realize th ...
قید کردن - مشخص کردن - تصریح کردن MEANING: If you stipulate a condition or stipulate that something must be done, you say clearly that it must be do ...
VERB ( کمک و غیره ) رساندن - کمک رسانی کردن - مدد رساندن - کمک کردن MEANING programmes and schemes try to find people who need help or advice rathe ...
VERB کله پا کردن کسی یا چیزی - کله معلق کردن شخصی استعاری: کسی را از دور خارج کردن - از جلوی راه خود برداشتن - شکست دادن e. g. Argentina President ...
( مسافرت یا فعالیت به خصوصی را آغاز کردن - معمولا با: on یا upon ) مبادرت کردن - دست به کار شدن - آغاز کردن - اقدام کردن به - شروع کردن MEANING: beg ...
ADJECTIVE vulgar slang Comparative: crappier Superlative: crappiest بی ارزش - آشغال - قراضه - به دردنخور - افتضاح - ( در مورد حرف ) پرت و پلا - چرت ...
VERB ۱ ) ( خود را ) خوار کردن - خفیف کردن - خود را پایین آوردن e. g. Imran Khan and his wife sentenced in ‘un - Islamic’ marriage case . . . Horrif ...
VERB حبس کردن/شدن زندانی کردن/شدن ⭐هم کاربرد Passive داره و هم کاربرد Active در جملات SYN: imprison e. g. Imran Khan and his wife sentenced in ‘u ...
NOUN حکم دادگاه - حکم هیئت منصفه - رای دادگاه e. g. Imran Khan and his wife sentenced in ‘un - Islamic’ marriage case . . . Pakistani former PM sa ...
- سیستم پایش گاز و آتش - سیستم تشخیص آتش و گاز ▪️سامانه ای است که وظیفه ی شناسایی شعله و گازهای سمی یا قابل انفجار در محیط را برعهده دارد. این سیست ...
[VERB] ( با صحبت یا یک اظهار نظر ) متلک انداختن - مسخره کردن - دست انداختن و متلک گفتن - تیکه انداختن بمنظور طعنه زدن 💠 Israeli soldiers taunt Pal ...
پروسه و فرآیند خنثی سازی تجهیزات و معمولاً در صنعت نفت و گاز کاربرد داره MEANING In fire and explosion prevention engineering, inerting refers to t ...
گاز بی اثر - گاز نجیب 💠 Inert gas purging is most frequently required to remove air from petroleum processing equipment in order to avoid the ris ...
[NOUN] قطعه ای چوب ( یا ماده مشابه ) که مسطح باشد - تخته ▪️ It is of upmost importance not to forget anything inside the vessel ( helmets, boards, r ...