Farhood - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

جدید ٤ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

psyop: عملیات روانی؛ عملیاتی است که برای ا ...

جدید ٥ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

every now and then: هر از چند گاه، گاه و بیگاه

جدید ٦ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

distract: حواس ( کسی را ) پرت کردن، توجه کسی ...

جدید ٦ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disposal: ✔️دسترس، در دسترس، در اختیار . . . ...

جدید ٦ ساعت پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

جدید ٦ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

appreciate: ✔️ ارزش چیزی را دانستن و از آن لذت ...

جدید ٦ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

impose: We must impose some kind of order o ...

جدید ١٨ ساعت پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

جدید ١٨ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fall over: Don't fall over, honey عزیزم ( حواس ...

جدید ١٨ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

adopt: تصویب کردن . E. g Several governmen ...

جدید ١٨ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mind your own business: سرت به کار خودت باشه!

جدید ١٨ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dreaded: رعب آفرین famine was the dreaded se ...

جدید ١٨ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

conformity: SYN: Compliance ( with ) ✅ پیروی ...

جدید ١٨ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

commission: مأموریت دادن ( به ) ، مامور کردن، ...

جدید ١٨ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

rash: Just don't do anything rash فقط کار ...

جدید ١٨ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

solely: The attacks were directed solely at ...

جدید ٢٠ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sulk: اخم و تخم/بداخلاقی کردن She sat th ...

جدید ٢٠ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

somersault: پشتک، کله ملق 1 ) to perform some ...

جدید ٢٠ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

enigma: ⁦✔️⁩معما - رمز و راز We broke 📌En ...

جدید ٢٠ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

at ease: ⭐feel at ease⭐ ✔️ احساس راحتی کردن ...

جدید ٢٠ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

avert: :Synonym Prevent جلوگیری کردن ( ا ...

جدید ٢٠ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

گرفتگی عضله: Crick Ex: I got a crick in my neck ...

جدید ٢٣ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

give over to: give something over to somebody/som ...

جدید ٢٣ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

instil: UK: instil US: instill ▪️▪️▪️ ins ...

جدید ٢٣ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

vicious cycle: بهترین معادل فارسی ش: ✅دور باطل Ir ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

strapped: The program will allow economically ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

opinionated: 📌لجباز و یه دنده و کله شق You wou ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

supreme leader: رهبر عالی در ایران: - رهبر کشور ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bleed out: شدیداً خونریزی کردن

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

play someone for a fool: PLAY SOMEONE FOR A FOOL کسی رو خر ف ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

relieve: مجهول: ✅مرخص شدن - آزاد شدن ✅خلاص ش ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

flock: Noun ۱ ) گله ( گوسفند یا بز و غیره ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

plunge: ✅سقوط کردن ( از کوه و غیره ) Four ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tantrum: خشم ( ناگهانی ) همراه با داد و هوار ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

enforcement: اجرا، انجام he will enforce feder ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

specimen: Astronauts brought back specimens o ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

arbitrary: ADJ Arbitrary ADV Arbitrarily MEA ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

noble: ✔️ اصیل، شریف We're gonna teach you ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

blessing: ✔️دعای خیر New Beijing bourse face ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

flaccid: flaccid paralysis فلجی/فلج شدگی همر ...

١ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

relish: خوش داشتن، راغب بودن Mr. Malley’s ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

exposure: ✔️ ( به ویژه هنرپیشگان سینما و تلوی ...

١ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

an awful lot: 1 ) informal I: a large amount They ...

١ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

kick out: معنای دوستمون ✅kick out of sth به م ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inconvenient: adj ناجور - دردسر زا - مشکل زا - زح ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intimate: intimate: [صفت] صمیمی - نزدیک [اسم] ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

supposed to: معنای دوستمون ⁦✔️⁩انتظار میره که. . ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grab: معنای دوستمون ✅ برداشتن/گرفتن ( چیز ...

٢ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be to: 1 ) He said he'd been to see his si ...

٢ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

absurd: E. g. I feel it absurd that anyone ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

give up on: معنای دوستمون ⁦✔️⁩دست کشیدن از چیزی ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

give impression: Definition of seem to give the imp ...

٢ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blushing: Oh , God, I'm blushing My face gets ...

٤ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

conform: 💎Conform - Conformity ⬅️[کِن "فُ ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

in no time: The dogs saw them off in no time سگ ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

patron: مشتری دائم/ثابت/همیشگی Patrons mus ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pavilion: ⁦✔️⁩غرفه ( نمایشگاه ) Santiago Ca ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

rogue: معنای دوستمون: ⁦✔️ to go rogue خود ...

٤ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

authenticity: :Antonym Fake ✔️ اصالت، واقعی بودن ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

be around: ✅وجود داشتن ✅برقرار بودن ?Do you u ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

thug: . E. g 1 ) He was done over ( =atta ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

at times: every once in a while=

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

later on: در آینده، بعداً 1 ) we accept thi ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

vain: They waited in vain for a response ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

itch: ⁦✔️⁩معنی آبادیس بی تابی، بی قراری ( ...

٥ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

avid: [adj] :Synonym enthusiastic 🔰🔰� ...

٥ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

give away: ✔️به باد دادن، از دست دادن I became ...

٥ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

venture: Noun ✅سرمایه گذاری یا فعالیت پر ریس ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ambitious: These ambitious projects only stand ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cot: ✔️ تختخواب بچه She scooped up the c ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kick off: ✅شروع کردن - شروع شدن Nancy Pelosi ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

persuasion: عقیده، اعتقاد، باور، مرام، مسلک، دس ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fever pitch: There's a fire starting in my heart ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attendant: 👈agent noun Attendant خدمه، ملازم ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

validity: ⁦✔️⁩اعتبار ( سند یا استدلال و غیره ...

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strike: 🔰اصابت کردن، برخورد کردن ( صاعقه، ...

٦ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what's going on: چی شده - چطور شده - داستان چیه - مو ...

٦ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

talk through: ⭐talk sb through sth⭐ ▪️ enable som ...

٦ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

groundwork: They had laid the groundwork for fu ...

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come true: به واقعیت پیوستن - جامه عمل پوشیدن ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pave: هموار کردن ( مسیر رسیدن به چیزی یا ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mindful: adj مواظب - متوجه - دارای حواس جمع ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go without: بدون چیزی گذران/سپری کردن ( مثلاً ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bold fashion: bold fashion style سبک مد جسورانه ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fashion statement: جلب توجه از طریق لباس و جواهرات و م ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look: سر و وضع - پک و پوز - ظاهر ( معمو ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

create looks: ایجاد کردن سر و وضع - پک و پوز - ری ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

create moods: ✔️ حال و هوا خاصی ( غمگین - شاد - . ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

faucet: faucet شیر آب ( سینک ظرفشویی - روشو ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clogged: adj مسدود - گرفته ( در مورد مجرای ت ...

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ornery: e. g. My international vice preside ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forested: ✔️ جنگلی - مملؤ از جنگل - درختکاری ...

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

playful: معنای آبادیس ✅سرزنده و شاد ✅خرمدل، ...

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

توام: simultaneous توأم، همزمان

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

render: ⁦✔️⁩باعث، سبب یا موجب چیزی شدن 1 ) ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

supreme leader: رهبر عالی در ایران: - رهبر کشور ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bleed out: شدیداً خونریزی کردن

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

play someone for a fool: PLAY SOMEONE FOR A FOOL کسی رو خر ف ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tantrum: خشم ( ناگهانی ) همراه با داد و هوار ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

plunge: ✅سقوط کردن ( از کوه و غیره ) Four ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flock: Noun ۱ ) گله ( گوسفند یا بز و غیره ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strapped: The program will allow economically ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

opinionated: 📌لجباز و یه دنده و کله شق You wou ...

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lesson: ⁦✔️⁩عبرت، درس Menopause 💥lessons� ...

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dreaded: رعب آفرین famine was the dreaded se ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conformity: SYN: Compliance ( with ) ✅ پیروی ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

record: record [VERB] 🗣️["ریٖ" کُرْد] r ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

noble: ✔️ اصیل، شریف We're gonna teach you ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

relieve: مجهول: ✅مرخص شدن - آزاد شدن ✅خلاص ش ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arbitrary: ADJ Arbitrary ADV Arbitrarily MEA ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exposure: ✔️ ( به ویژه هنرپیشگان سینما و تلوی ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

appreciate: ✔️ ارزش چیزی را دانستن و از آن لذت ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

enforcement: اجرا، انجام he will enforce feder ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

specimen: Astronauts brought back specimens o ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flaccid: flaccid paralysis فلجی/فلج شدگی همر ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blessing: ✔️دعای خیر New Beijing bourse face ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

somersault: پشتک، کله ملق 1 ) to perform some ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

enigma: ⁦✔️⁩معما - رمز و راز We broke 📌En ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

commission: مأموریت دادن ( به ) ، مامور کردن، ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

give over to: give something over to somebody/som ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

at ease: ⭐feel at ease⭐ ✔️ احساس راحتی کردن ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

avert: :Synonym Prevent جلوگیری کردن ( ا ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

solely: The attacks were directed solely at ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sulk: اخم و تخم/بداخلاقی کردن She sat th ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vicious cycle: بهترین معادل فارسی ش: ✅دور باطل Ir ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گرفتگی عضله: Crick Ex: I got a crick in my neck ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

instil: UK: instil US: instill ▪️▪️▪️ ins ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rash: Just don't do anything rash فقط کار ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

give impression: Definition of seem to give the imp ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

relish: خوش داشتن، راغب بودن Mr. Malley’s ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kick out: معنای دوستمون ✅kick out of sth به م ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

supposed to: معنای دوستمون ⁦✔️⁩انتظار میره که. . ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

rep: ( American English ) 1 ) rep=repub ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

immerse: معنای دوستان ✅ ( در کاری ) غرق شدن ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

give up on: معنای دوستمون ⁦✔️⁩دست کشیدن از چیزی ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

absurd: E. g. I feel it absurd that anyone ...

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

grand: ۱ ) مجلل، بسیار عالی با شکوه، ۲ ) ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

کلافه شدن: fed up with خسته و کلافه شدن از چیز ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

provision: ✔️ ( حقوق ) بند - ماده - شرط ( به ن ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

die: ( مکانیک ) حدیده - بشکل حدیده در او ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

دروغین: trumped up دروغین ساختگی جعلی

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

well adjusted: براه، سر به زیر، خوش کردار، منطب ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

itch: ⁦✔️⁩معنی آبادیس بی تابی، بی قراری ( ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pervasive: adj ( به نوعی ) SYN: ubiquitous ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be around: ✅وجود داشتن ✅برقرار بودن ?Do you u ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

patron: مشتری دائم/ثابت/همیشگی Patrons mus ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

at times: every once in a while=

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conform: 💎Conform - Conformity ⬅️[کِن "فُ ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in no time: The dogs saw them off in no time سگ ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

authenticity: :Antonym Fake ✔️ اصالت، واقعی بودن ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

thought provoking: ✔️ تفکر برانگیز - تأمل برانگیز ?D ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thug: . E. g 1 ) He was done over ( =atta ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rogue: معنای دوستمون: ⁦✔️ to go rogue خود ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

later on: در آینده، بعداً 1 ) we accept thi ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pavilion: ⁦✔️⁩غرفه ( نمایشگاه ) Santiago Ca ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vain: They waited in vain for a response ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

scramble: معنای دوستمون ✔️ دست و پا زدن ( کنا ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

artefact: ✅شیء یا ابزار تاریخی و باستانی ✅عتی ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bound: روانه ( کردن ) . . . They boarded ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

undercut: ⁦معنای دوستمون 👈تضعیف کردن ( بنیان ...

١ هفته پیش

مدال‌های Farhood