Farhood - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reintroduce: در مورد حیوانات: مجدداً رها کردن آن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disciplinary: معنای دوستمون: ⁦✔️⁩رشته ای ( تحصیلی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

call in: ⁦✔️⁩ ( درخواست نظر ) مشاوره گرفتن ا ...

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gravy: ⁦✔️⁩گریوی ( سسی که از آمیختن آب گوش ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stoop: VERB ۱ ) ( خود را ) خوار کردن - خفی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

speculation: ⁦✔️گمانه زنی Adele: Anticipation b ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deteriorate: بدتر شدن یا کردن، کیفیت خود را از ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bust: [verb] بازداشت کردن - ( برای بازداش ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lay something bare: ⬅️lay something bare➡️ ( formal ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

response: . E. g Climate crisis How does Aus ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ever: ⁦⁦۱ ) اصلأ ۲ ) هیچوقت ۳ ) تا به حال ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

count your blessing: 👈count your blessings👉 to be gra ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quality time: :Meaning 1 ) time in which one's ch ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stun: ⁦✔️⁩تحت تاثیر قرار دادن دیگری، نگا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make the fur fly: MAKE THE FUR FLY ۱ - دودستگی ایجاد ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fur will fly: FUR WILL FLY ۱ - دودستگی ایجاد کردن ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make the sparks fly: - دودستگی ایجاد کردن - دوبه هم زنی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make the feathers fly: MAKE THE FEATHERS FLY ۱ - دودستگی ا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's not so funny: نخند، لب ت میترکه 💠 It's not so f ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

samovar: سماور 🗣️سَمُ وار 💠 Tighten it, ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's better for you this way: ( رسمی ) اینجوری به نفع شماست ( مح ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay a while: SIMILAR: stay awhile مدتی بمون یکمی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're the one: - تو همونی که ( دنبالشن/میگن/می خوا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make a sin: مرتکب گناه شدن - گناه کردن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you take me for a fool: YOU TAKE ME FOR A FOOL? منو احمق فر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take someone for an idiot: YOU TAKE ME FOR AN IDIOT? منو احمق ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

play someone for a fool: PLAY SOMEONE FOR A FOOL کسی رو خر ف ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make the dust fly: MAKE THE DUST FLY ۱ - دودستگی ایجاد ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

break into applause: یهویی و بصورت هیجانی و احساسی شروع ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

break out in applause: یهویی و بصورت هیجانی و احساسی شروع ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

haven't tried before: قبلاً امتحان نکردی اینو. . . ؟ قبلا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lower side: پایین شهر اون پایین - مایین اینا ( ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get client: مشتری جور کردن - جمع کردن مشتری - م ...

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run a business: اداره کردن کسب و کار 1 ) She runs ...

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incarcerate: VERB حبس کردن/شدن زندانی کردن/شدن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ترشی فروشی: یه جورایی میشه: pickle store مغازه ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underwhelming: ⁦✔️⁩دلسردکننده، ناامیدکننده I'm af ...

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lost control: :Example Rahman 💥lost control of h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fissure: ⁦✔️⁩شکاف، تفاوت دیدگاه و اختلاف نظر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cable provider: The cable provider offers advertise ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

expedite: ✔️تسریع کردن، شتاب دادن The former ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nouveau: I mostly remember the art nouveau d ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

genuinely: I seem to remember the film being g ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vividly: ( بصورت/بطور ) روشن و واضح I can s ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

medieval: In medieval times the sapphire was ...

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whirl: Noun ✔️ a continuous and exciting p ...

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inconsistent: ناسازگار، دارای تناقض The report ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who does he think he is: [informal] فکر کرده کیه!؟ * WHO DO ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it would be a pity not to: MEANING: to express how it would be ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's what i mean to say: ( محاوره ) منم همینو میگم - منظور م ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you've got a losing hand: چیزی تو چنته ندارید - دستتون خالیه ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

has had it: [INFORMAL] ییکی از معنیاش میشه: تو ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

consultation with someone: [COLLOCATION] a meeting with someon ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

play one's cards close to the chest: ALSO: play one's cards close to one ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lose one's hand: LOSE ONE'S HAND 1 - lose a skill, ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strip: VERB محروم کردن از منع کردن از سلب ...

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misread: NewYorker. com@ How to 🔵misread🔵 ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comfort zone: معنای دوستان ✔️موقعیت/حالت راحت یا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grain: غلات ( ذرت، جو، گندم و غیره ) Some ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

circumvention: ⁦✔️⁩نادیده گیری، دورزنی The former ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consecutive: Rouhani is set to step down after s ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

magistrate: مجری قانون They will appear before ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

agonizing: 👈🏿 He now faces an agonizing two ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

actuarial: Actuarial analysts can figure pensi ...

٦ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٦ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٦ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paralyzed: adj ✔️ناتوان، دست بسته، زمین گیر، ف ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take blood: خون گرفتن ( از بدن کسی ) DEFINITI ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drug addict: SYN: user - hophead معتاد ( به موا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

persecuted: adj ✔️تحت آزار و اذیت - تحت ظلم - آ ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wardrobe: CambridgeDictionary@ a department ...

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flawed: Brian Jones at 80: A deeply flawed ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brilliant: ✅عالی ✅استادانه Caitlin Moran: O h ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your accounts must be clear: حساب کتاب ت باید درست باشه ( منظور ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get robbed: مورد دستبرد قرار گرفتن/واقع شدن بزو ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hungry man: آدم گُشنه 💠 You need help? Sure, ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop nonsense: چرت و پرت نگو

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop the nonsense: - لیچار نباف - چرت و پرت نگو - مز ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep on at someone: SYN: nag غر زدن - نق زدن - مرتبا گ ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be crazy about someone or something or somewhere: شیفته و خاطرخواه کسی یا چیزی یا جای ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bike repairman: تعمیرکار دوچرخه SIMILAR: Bicycle ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

verbal permission: [COLLOCATION] These words are often ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

under sb's supervision: under sb's supervision تحت آموزش/ت ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

infected blood: SIMILAR: bad blood - contaminated ...

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recur: ✔️باز رخ دادن، ( خاطره یا اندیشه یا ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

constant: Babies need constant care نوزادان ن ...

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the same old tune: تکرار و ادامه ابراز همون حرفای همیش ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lazy swine: ( فحش ) تن لش 💠 The bastard, the ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

they sit on their asses and get fat: فقط خوردن و خوابیدن بلدن 💠 The ba ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

yellow fever: یرقان 💠 Do you realize another pa ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gange of thieves: یه مشت دزد SIMILAR: gange of robbe ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

healthy blood: خون سالم OPP: bad blood 💠 Do yo ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get rid of someone: دک کردن - ( به نوعی میشه گفت ) از ک ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

humane: Ukraine urged to take humane approa ...

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interviewee: All interviewees need to pass a bas ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hemline: Mary Quant was the first fashion de ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اموزش: mentoring ارشاد آموزش تعلیم پرورش

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

محرکه: motive تولید حرکت فیزیکی یا مکانیکی

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

compelling: ✅ ( در مورد استدلال و غیره ) مجاب ک ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that's that: Don't start with me - we're not goi ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

organized: adj مرتب - منظم - دارای برنامه - طب ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

circulating oil: یه جورایی همون circulation oil هست ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

circulating oil system: ⭐ Circulating oil system سیستم روغن ...

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

genesis: ✅پیدایش ✅منشاء چیزی/کاری/ماجرا In ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brace: 🔶 خود را آماده ( مقابله با وقوع ات ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inquest: The coroner has beeen informed of t ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wetland: تالاب، مرداب The group advocates o ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strike a deal: 🔰وارد شدن ( به معامله و غیره ) - م ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نظر: stance نظر دیدگاه موضع

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outrageous: ۱ ) شرم آور، غیرمتعارف، زننده، توهی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نوشابه: ( خودمانی ) Coke CocaCola

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

better late than never: گفتار مشهور، با معادل فارسی: - *دی ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هموطنان: countrymen

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be under the impression: خیال کردن که

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crown prince: White House to communicate with Sau ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

Aptitude: This will be the first test of the ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

chickens have come home to roost: ⭐somebody’s chickens come home to r ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in time: I'm sure you'll grow to like her in ...

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

get one's ducks in a row: 💎Get One’s Ducks in a Row💎 Meani ...

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

go belly up: 💎Go Belly Up💎 Meaning: To go ban ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

like a cat that got the cream: 💎Like the cat that got the cream💎 ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pecking order: 💎Pecking Order💎 Meaning: Hierarc ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

one trick pony: 💎One - Trick Pony💎 Meaning: Some ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sensibilities: حساسیت ها The show was careful not ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

divorce settlement: A divorce settlement is an arrangem ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

take the bull by the horns: 🔰Seize ( Take ) the Bull By the Ho ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sitting duck: 🔰Sitting Duck🔰 Meaning: Somethin ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let down: :Meaning ✔️ fail to support or help ...

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

get butterflies in your stomach: 💎To have butterflies in your stoma ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

when pigs fly: ⭐When Pigs Fly⭐ Meaning: Never Exa ...

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

carte blanche: 🔵Give Someone ) Carte Blanche ) 🔵 ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sweeping: The report called for sweeping chan ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

t shirt: bold T - shirt Meaning: A bold fas ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all sorts of: All sorts of new media are killing ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

rubber stamp: 🔰Rubber - Stamp🔰 ( To Rubber Sta ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

let somebody off the hook: Derived form: somebody ) off the h ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

get somebody off the hook: Derived form: somebody ) off the h ...

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hang by a hair: :Alternative form hang by a thread ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unleash: تحت اللفظی: ( مهار یا عنان را ) برد ...

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

مدال‌های Farhood