Farhood - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ledge: لبه پرتگاه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rendezvous: پاتوق، محل قرار ( ملاقات ) The l ...

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

meet: برآوردن ( شرایط یا الزامات چیزی را ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clarify: شفاف سازی کردن - توضیح دادن - روشن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dry tripping: خشک کردن چیزی با دست زدن ( لمس مکرر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unleash: SYN: unlock - let go - unbind

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brooch: گل/سنجاق بزرگ سینه ( زنانه ) a br ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sprint: به سرعت دویدن ( به ویژه در فاصله ی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

receptionist: E. g. The receptionist had a bright ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn: VERB از حالتی یا وضعیتی به حالت دیگ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shiny: براق I picked a piece of fluff off ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

die: Verb از بین رفتن - نابود شدن 💠 Yo ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

get a job: کار پیدا کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

before: از قبل، از پیش The bill was laid ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

obligation: to lay somebody under an obligation ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bill: [NOUN] ✔️ لایحه ( قانونی ) The bi ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

trump: غلبه کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

be about to: ۱ ) قصد داشتن جهت انجام کاری بزودی، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tie: verb ربط/ارتباط دادن، مربوط کردن/د ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ribbon: روبان She wrapped the present and ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take steps: . E. g We are taking steps to preve ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

be about: ◾درباره . . . بودن، مرتبط/مربوط بود ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crucial: ⁦✔️⁩بسیار مهم 1 ) This is a 💥cruc ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

steep: ۱ ) پر شیب - شیب تنددار Crowds of v ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

extortion: You accusing me of extortion? داری ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spring: ⭐نقش اسم و فعل و صفت رو بازی می کنه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

step off: قدم پایین گذاشتن از جایی One of de ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cuts: ⁦✔️⁩کاهش درآمد/حقوق The new cuts wi ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

patronizing: ( طرز رفتار/برخورد ظاهراً ) دوستانه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

escalate: ( تنش و جنگ و غیره ) بالا گرفتن، تش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

coat hook: نوعی رخت آویز - کت آویز We need a ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

abusive: توهین/تحقیر آمیز Her husband's vio ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loss: از دست رفتن/دادن The group will st ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

participant: شرکت کننده Study participants deve ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

place: VERB قرار دادن - گذاشتن - در محلی گ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

consent: Consent= موافقت، رضایت [کِن سِنت] ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

promising: ✔️نوید بخش نوید دهنده، ⁩امید بخش، ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in limbo: در هاله ای از ابهام - وضعیت نامشخص ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shrug somebody or something away: SHRUG SOMEBODY/SOMETHING OFF/AWAY 1 ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roll up one's sleeves: [INFORMAL] - prepare to fight or w ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the face of: علیرغم - با وجود :SYN in spite of ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

congestion: E. g. The school run in the morning ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quiff: یکجور مدل موی مردانه ?Do you care ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grim: ناخوشایند، ترسناک The report drew ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

limp: لنگیدن، لنگ زدن ( در راه رفتن ) e ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

genuine: Politico. com@ The warnings come a ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come up: ✔️ پیش آمدن - اتفاق افتادن ✔️ نیاز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discerning: . e. g New forms of media allow aud ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lumber: Noun US ✔️ تیر چوبی چهارتراش - تخته ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

squat: ✔️ ( بدون اجازه یا حق قانونی ) در م ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collision: تصادف ( دو چیز ) - تصادم - برخورد � ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stifle: 🗣️ سْ تاٰی فِل ۱ ) خفه کردن - خفه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

magic trick: e. g. to perform somersaults/magic ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stipulate: stipulate قید کردن - تصریح کردن - ب ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

drive away: دور شدن/کردن We saw their car outs ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dealer: معامله گر، سوداگر All registered ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

affairs: مسائل، مصالح، امور The report as ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

registered: ( قانونی ) ثبت شده، رسمی All regi ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lie on: دراز کشیدن . E. g 1 ) I lay on the ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lay in: دراز کشیدن در 1 ) A man lay dead i ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

at stake: معنای دوستمون: ⁦✔️⁩موضوع بحث، موضوع ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tatters: . e. g 1 ) Their dreams lay ⭐in tat ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blatant: ✔️ بارز - آشکار ✔️ وقیحانه blatant ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soothing: ✔️ آرامش بخش، آرام کننده، ( دارای ا ...

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overwhelming: adj زیادتر از تاب و تحمل - تحمل ناپ ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outsider: I receive so few outsiders من غریبه ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sour: . e. g The companies worked well to ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

solemn: جدی، رسمی The mood of the meeting ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

theses: thesis: تز، پایان نامه theses: پایا ...

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pushaway: 1 ) Ellie stood up, pushing her pla ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pent up: Little pent - up demand exists to p ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tolerant: پرمدارا Her parents are very toler ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

performer: بازیگر He is a performer who consi ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fry: ✔️ ( خوراک و غیره را ) سرخ کردن، ( ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shattering: It was a shattering blow to her pri ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

brisk: ⁦✔️⁩سریع ⁦✔️⁩تند و تیز 1 ) A ⭐bris ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accentuate: The wrap top is fantastic because i ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

on the same page: ⭐On the Same Page⭐ Understanding a ...

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

huddle: ✔️ ( مثل گاو و گوسفند در طوفان و سر ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

divided: stand divided/united چند پاره ( نام ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tread a tightrope: SYNs: - walk a tightrope - live ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

live on a tightrope: SYNs: - walk a tightrope - tread ...

٥ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crusade: ✔️جهاد، پیکار، مبارزه، ( سخت ) پیکا ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

assertion: ادعا ( claim= ) ⁦👁️I’ll couch ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

larvae: larva: کرم، نوزاد حشره ( مثلاً پروا ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guesswork: We don't deal in rumours or guesswo ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rewarding: :SYN 1 ) Satisfying 2 ) Worthwhile ...

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

infant: ترتیب سنی کودک این شکلیه: ⭐infant ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exceptional: He stated further that he felt hono ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enough: adj enough E. g. There was nobody ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

correspondent: خبرنگار ( رادیو - تلویزیون، روزنامه ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

administrative leave: نوعی مرخصی اداری - تعلیقی باحقوق ک ...

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roll up: جمع کردن - بالا زدن ( آستین لباس و ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dangle something in front of someone: ✔️ ( با تکان دادن چیز دلخواه - کسی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dangle something before somebody: ✔️ ( با تکان دادن چیز دلخواه - کسی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pale: رنگ پریده شدن She turned pale and ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

featuring: در فیلم و سینما و تلویزیون به معنی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

my man: ( حرف ندا تو موقعیت های مث خوردن مش ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as such: معنای دوستان: بدین لحاظ - ازین رو - ...

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

power grids: شبکه برق ( سراسری ) Climate Chang ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coax: . E. g He watched with great inter ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

passive smoking: استنشاق و تحت تاثیر دود سیگار دیگرا ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fabled: ⁦✔️⁩شهره - مشهور - افسانه ای Fable ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inmate: ✔️ بیمار ( در بیمارستان روانی ) S ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vigilant: :SYN watchful - wakeful - attentive ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

script: ⁦✔️⁩نمایشنامه، فیلمنامه، سناریو I ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frontier: مرز - مرزها - سرحد 1 ) The Montene ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give thanks to god: بگو خدا برکت بده! شاکر/شکرگذار باش! ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

give thanks: سپاسگزاری کردن شکرگذار بودن ✨ Get ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

may god save one's soul: خدا بیامرزدش/بیامرزدشون SYN: God r ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you shit: عبارتی توهین آمیز خطاب به دیگری: گُ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just dare: عبارتی با مضمون تهدید لفظی: فقط جرئ ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're allowed in: می ذاره/میذارن بری تو؟ اجازه ورود د ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he must tip me: آخه قراره بهم انعام بده. ✨ What s ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuck someone off: به شدت اذیت کردن کسی به طریقی ( م ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuck one's ass off: به شدت اذیت کردن کسی به طریقی ( م ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

why are you leaving: [سوال با مضمون تعجب] کجا! چرا میری! ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't upset yourself: ✔️ جوش نزن خون ت کثیف میشه ✔️ خودتو ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

crow over something: :Alternative forms - something to ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decorative: the newly opened gallery of Western ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hassle: عذاب، زجر

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

acorn: 1 ) The tree grew from a small acor ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thickly: the nettles that grew thickly aroun ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flimsy: Their flimsy tent offered little pr ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

saver: The free savers' guide gives detail ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

belatedly: Julia belatedly remembered what els ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unsure: Scientists are unsure when the viru ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

substantial: قابل توجه 💠 The firm buys in bulk ...

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

مدال‌های Farhood