Farhood - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pledge: قول/تضمین دادن The new government i ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

file down: ✔️با سوهان صاف کردن ✔️ساییدن، پرداخ ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

displacement: ✅آوارگی - بی خانمانی Abdollahian d ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

inch: کم کم پیش رفتن، ذره ذره جلو رفتن ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

walk in: بصورت چسبیده walk - in صفته و معناش ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

battlefield: میدان نبرد، میدان جنگ They carrie ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

stranded: گیرافتاده، گیر کرده ( در طوفان و غی ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

desire: Passion عشق و علاقه قلبی و عمیق de ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bidder: پیشنهاد خرید کننده ( در مزایده . . ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

social butterfly: ?When was the last time you were al ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

reflect on: اندیشیدن - تعمق و تفکر کردن - در نظ ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bring up: پیش کشیدن بحثی - مطرح کردن موضوعی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

timber: Noun UK ✔️ تیر چوبی چهارتراش - تخته ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

striking: ✅ چشمگیر - برجسته - قابل توجه e. g ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cultivate: ✅ ( انسان - با آموزش یا ممارست و غی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

literature: معنای دوستان: ✔️متون تحقیقی منتشر ش ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

run off: ۱ ) فرار کردن The sheep ran away/of ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in the first place: ✅ در وهله اول ( اینکه ) . . . ✅ او ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

Log: Noun گزارش روزانه عملیات/پارامترهای ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

توامان: simultaneously

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dent: VERB اثر منفی داشتن روی چیزی - خدشه ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exodus: مهاجرت دسته جمعی - ترک موطن دسته جم ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spending habits: buying habits= عادتهای خرید You mus ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dizzy: سرگیجه/سرسام آور - گیج - منگ 1 ) I ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beetle: سوسک ولی نه سوسکی که معمولاً تو مست ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

call out: اسمش میشه call - out ▪️▪️▪️ PHRAS ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breathe: Breathe ( v ) 🗣️ [بریٖث] Breath ( ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lining: آستر یا پوشش داخلی ( لباس، معده و غ ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moderation: moderate ( adj ) : [مادِرِت] modera ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

opposite: مخالف It's not always easy to meet ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insularity: [NOUN] 🇺🇸این سُ لِرِتیٖ 🇬🇧این س ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retiree: Yahoo. com@ Retirees🔴 who pay the ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wear: ⁦✔️⁩فرسودگی، ساییدگی General proc ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decay: decay = پوساندن - خراب کردن - پوسید ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rag: ۱ ) لباس کهنه و مندرس ۲ ) تکه ی پار ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

indispensable: ADJECTIVE ✅ ( جزء ) لاینفک - جدایی ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

likely: The article fails to provide any in ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flirt: ⁦✔️⁩لاس زدن، عشقبازی کردن It was cl ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cameo: 🗣️ کَ میٖ اُ معنی پرکاربردش: ( د ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grapple: ✔️درگیر شدن ؛ درگیر بودن با دیگری ( ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

not my cup of tea: ?Are you good at math Numbers ⭐are ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

profile: مقطع یا برش ( عرضی، دایروی یا عمودی ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stand alone: خود کفا - خود اتکا - مستقل API PLA ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unwell: ‘Shall I tell them you're unwell?’ ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

run off: فرار کردن، در رفتن John pulled him ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foreseeable: ADJECTIVE معنای دوستان: ۱ ) نه چندا ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pristine: adj بکر - دست نخورده تلفظ: [پریٖس ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cardiologist: HEALTH This 💥cardiologist💥 sequen ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conglomerate: ✔️شرکتهای هلدینگ یا گروه تولیدی ( ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

public servants: کارمندان دولتی

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

staple: become a staple in/of جزء اصلی/جدا ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vest: vest a property in someone ملکی را ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

aspire: ( از ته دل ) خواستن، ( سخت ) آرزو ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

savings: پس انداز ( حساب بانکی و غیره ) Ev ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

child friendly: ( compound adj ) کودک پسند، دوستدا ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

battlefield: میدان نبرد، میدان جنگ They carrie ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attire: . e. g Ms Amini was arrested on 13 ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

desire: Passion عشق و علاقه قلبی و عمیق de ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unspoilt: بکر و دست نخورده The mansion is se ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inspired: I suddenly felt inspired یهو احساس ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sounds like: Sounds like fun باحاله

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

greet: معنای دوستان: ⁦✔️⁩مواجه شدن، به چش ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

run off: ۱ ) فرار کردن The sheep ran away/of ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seamless: ADJECTIVE ✔️ نامحسوس - روان ✔️ بهم ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lure: She was lured into the job by the o ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stranded: گیرافتاده، گیر کرده ( در طوفان و غی ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

striking: ✅ چشمگیر - برجسته - قابل توجه e. g ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

freight: حمل کردن ( کالا ) ، ترابری ( حمل ک ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

samovar: سماور 🗣️سَمُ وار 💠 Tighten it, ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sucker: فریب خورده

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pledge: قول/تضمین دادن The new government i ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interconnectedness: ✔️ بهم پیوستگی Do you think that g ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disparage: ⁦✔️⁩بدگویی کردن ( از ) ⁦✔️⁩ناچیز ش ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attribute: ⁦✔️⁩نسبت دادن، منتسب کردن به Time. ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

script: ⁦✔️⁩نمایشنامه، فیلمنامه، سناریو I ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

set goal: هدف گذاری کردن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

jug: تنگ آب، پارچ There's no water left ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bust: [verb] بازداشت کردن - ( برای بازداش ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

villain: آدم بد ( فیلم و سریال، مقابل قهرمان ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

immediate: ✔️ دست اول - بی واسطه This manual ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

huddle: ✔️ ( مثل گاو و گوسفند در طوفان و سر ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

junkie: ✅خوره ( تو هر زمینه ای مصداق داره ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

blatant: ✔️ بارز - آشکار ✔️ وقیحانه blatant ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

flair: ⁦✔️⁩شَم It was clear she'd be a gif ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

drill: military drill ( maneuver= ) تمری ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

narrowly: بزور، با فاصله نزدیک 1 ) He narrowl ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bid: ⁦✔️⁩مبلغ پیشنهادی ( دادن ) - قیمت خ ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sustain: سر پا نگه داشتن، حفظ کردن Data nec ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

abusive: توهین/تحقیر آمیز Her husband's vio ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

illusion: ⁦✔️⁩تصور اشتباه ( باطل ) ، خیال واه ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anticipated: ✔️ مورد انتظار ✔️ از قبل برنامه ریز ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

endorse: صحه گذاردن تایید کردن The first th ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disclose: :Meaning if you disclose new or sec ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

simmer: Meaning: when a quarrel is simmerin ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

affairs: مسائل، مصالح، امور The report as ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

provide: ✅در اختیار گذاشتن ✅در دسترس گذاشتن ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grotesque: در لغت هر چیز تحریف شده، زشت، غیرعا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

limp: لنگیدن، لنگ زدن ( در راه رفتن ) e ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

puff: هن هن کردن، نفس نفس زدن "I ran al ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

discretion: 🗣️دیٖس کِرِشِن ✓ صلاحدید - صوابدی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hawk: جار زدن و جنس فروختن، دوره گردی کر ...

٣ ماه پیش

مدال‌های Farhood