Farhood - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

forthcoming: ⁦✔️⁩ در دست تهیه، آماده ی ارائه، قر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cannabis: ✅گونه ای ماده مخدر ( از قبیل مِرِ و ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for so long: واسه مدت طولانی I needed a change ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

utmost: I do my utmost to produce clean cop ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pretentious: ✅خودمهم ( یا باهوش یا غیره ) جلوه د ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intact: adj صحیح و سالم - دست نخورده - بدو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stumble: He stumbled and fell down لغزید و س ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take precedence over: ارجحیت داشتن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

call for: ۱ ) ( احساس ) نیاز کردن، لازم دان ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

head off: معنای دوستمون ✅مکانی را به منظور رف ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

convict: [VERB] 🗣️کِن ویٖکت [NOUN] 🗣️کٰان ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

check this out: اینجا رو باش ( به این نگاه کن )

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tear apart: ۱ ) پاره شدن ۲ ) حاله کسی را بد کرد ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get a sense of something: - سر درآوردن از موضوعی - دریافتن و ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contempt: If you are summonsed and do not att ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hook: As soon as I opened the cover of th ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trance: Hypnosis trance حالت/خواب ناشی از ه ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

have on: ◾have somebody on ( informal ) ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

loom: ✔️ازدور نمودار شدن، پدیدارازخلال اب ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

abruptly: ✔️ یهویی و غیرمترقبه و ناگهانی ✔️ ( ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

run into: ✅ ( از نظر شخصیت یا اندیشه و غیره ) ...

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

nappy: UK: nappy US: diaper پوشک بچه She ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

console: You asked me if you could read my b ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

toss: And could you please try not to tos ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fringe: ✅مدل موی چتری ( یکجور مدل موی مردا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heal: التیام دادن، خوب کردن For all its ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

perception: Reception ۱ ) پذیرش، قبول ۲ ) مهمان ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

indulge: 🔥plunge= افت ناگهانی ( قیمت سهام، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

defensive: ⁦✔️⁩تدافعی، جبهه گیرانه Nick Clegg ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

render: ⁦✔️⁩باعث، سبب یا موجب چیزی شدن 1 ) ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

versatile: ✔️دارای استعداد و ذوق Established ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

secure: ✔️ ( به طور قطعی ) به دست آوردن، کس ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

troll: پیام دادن ( بصورت آزار دهنده و تفرق ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

vow: معنای دوستمون: ✅a serious promise ی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cordon: ✔️کمربند حفاظتی ( صفی از پاسبانان ی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

nuance: [Noun] Nuance = ریزه کاری ( ها ) S ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sloppy: بی دقت - فاقد حواس جمع - سر به هوا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

warm up: ( قبل از مسابقه یا ورزش و غیره ) آم ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

moderate: moderate ( adj ) : [مادِرِت] modera ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hold on there: وایسا ببینم

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

نشان دادن: proclaim نمایاندن حاکی بودن اشاره د ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

viable: CNN. COM@ "The US can curate a por ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bad back: کمردرد ( داشتن ) I have a bad back

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

artefacts: ✅اشیاء تاریخی و باستانی ✅عتیقه جات ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take up: پرداختن به کاری، وقت گذاشتن ( واسه ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

catch up on: جبران کردن چیزی I used Saturday to ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wonder: معنای دوستان ✅ از خود پرسیدن ✅ با خ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inspiration: inspiration الهام - ( شخص/چیز ) اله ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

it's all over: همه چی تمومه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tart: adj ✔️شیرین، مربایی :Nigel Slater r ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ambivalent: معنای دوستمون ✅دودل، مردد ( مثلا چی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

draw with: ( بازی، ورزش ) مساوی کردن/شدن ( ام ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sort out: معنای دوستمون ✅راست و ریس/حل و فصل ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

further: [verb] پیش بردن - جلو بردن تحقق بخش ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hands down: The French team won hands down

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

conglomerate: ✔️شرکتهای هلدینگ یا گروه تولیدی ( ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

call out: اسمش میشه call - out ▪️▪️▪️ PHRAS ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

aspire: ( از ته دل ) خواستن، ( سخت ) آرزو ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

flirt: ⁦✔️⁩لاس زدن، عشقبازی کردن It was cl ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

indispensable: ADJECTIVE ✅ ( جزء ) لاینفک - جدایی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pristine: adj بکر - دست نخورده تلفظ: [پریٖس ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

in the first place: ✅ در وهله اول ( اینکه ) . . . ✅ او ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

staple: become a staple in/of جزء اصلی/جدا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

stand alone: خود کفا - خود اتکا - مستقل API PLA ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

adolescent: 👈 ( نو ) جوان 👈جوانی که تازه از س ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نوشابه: ( خودمانی ) Coke CocaCola

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ترجیح دادن: would rather simple V

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

precursor: :Synonym forerunner predecessor :M ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crops: محصولات ( هر محصولی از کارخونه بگیر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

walk past: 👈🏿 Maryam ⭐walked past⭐ me withou ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cause: یک معنی کمتر شناخته شده ش که بیشتر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

creep: سر خوردن ( بی سروصدا و یواشکی ) ، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stubborn: ✅ ( لکه ) مقاوم، پابرجا - موندنی - ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

transcript: کپی برابر اصل خودمونه

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

deliver: ✔️ ( سخنرانی ) کردن، ( خطابه و غیره ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

help: ⁦✔️⁩جلوگیری کردن، جلوی خود ( یا دیگ ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

immediate: ✔️ دست اول - بی واسطه This manual ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

overnight: یه شبِ - یه شبه Still, many feel t ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

well up: I felt tears welling up in my eyes ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

outdoors: ⁦✔️⁩دشت و صحرا، دامن طبیعت outdoo ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

keep right: ادامه دادن به حرکت

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sprint: به سرعت دویدن ( به ویژه در فاصله ی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

horrendous: ADJECTIVE 🗣️هُرِن دِس هولناک - وحش ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

identical: ADJECTIVE عیناً مثل این - مشابه این ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i got it: دارمش ۱ ) مالک بودن ۲ ) تحت کنترل گ ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

it's your turn: نوبت توئه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shoal: NOUN جماعت کثیر - توده ی انبوه - دس ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ask questions: ask questions of someone/something ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sustainability: TheGuardian. com@ Californian firm ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

run into: ✅ ( از نظر شخصیت یا اندیشه و غیره ) ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

precious: Precious: نفیس و گران بها Prosper: ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nappy: UK: nappy US: diaper پوشک بچه She ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

troll: پیام دادن ( بصورت آزار دهنده و تفرق ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

versatile: ✔️دارای استعداد و ذوق Established ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

secure: ✔️ ( به طور قطعی ) به دست آوردن، کس ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

warm up: ( قبل از مسابقه یا ورزش و غیره ) آم ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

airbnb: Airbnb is an online marketplace tha ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

quarter: محله We took a brief walk around th ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interrupted: ✔️نامتمرکز ✔️دچار اختلال ✔️از هم گس ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pull up: I spent the morning pulling up weed ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sloppy: بی دقت - فاقد حواس جمع - سر به هوا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nuance: [Noun] Nuance = ریزه کاری ( ها ) S ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

moderate: moderate ( adj ) : [مادِرِت] modera ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

forthcoming: ⁦✔️⁩ در دست تهیه، آماده ی ارائه، قر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نشان دادن: proclaim نمایاندن حاکی بودن اشاره د ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hold on there: وایسا ببینم

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vow: معنای دوستمون: ✅a serious promise ی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cordon: ✔️کمربند حفاظتی ( صفی از پاسبانان ی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tactfully: ✔️ همراه با ملاحظه - با ملاحظه کاری ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

represent: ✔️نشان دادن - نشانه ی چیزی بودن - ن ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

carry on: ادامه دادن Begin your story at the ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

incorporate: ⁦✔️⁩جا دادن "What if we create a n ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pull away: خود/چیزی را کنار کشیدن، خود/چیزی ر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reconcile: ✔️ ( اختلاف و غیره ) برطرف کردن - ر ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

caught: [VERB] past simple and past partici ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ambivalent: معنای دوستمون ✅دودل، مردد ( مثلا چی ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

further: [verb] پیش بردن - جلو بردن تحقق بخش ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sort out: معنای دوستمون ✅راست و ریس/حل و فصل ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

inspired: I suddenly felt inspired یهو احساس ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

altar: نوعی میز/چیدمان که در رسم و رسوم و ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cuddle: SYN: hug - embrace ▪️▪️▪️ If the ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

weigh in: ✔️ نظر دادن - اظهار نظر کردن - گفتن ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

slip out: ( از دست ) لیز خوردن و افتادن

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cope with: ✅ از عهده چیزی برآمدن 1 ) Why woul ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

drastic: شدید 1 ) The supermarket is expecte ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

literary: ادبی This is a crucial first step ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

endorse: صحه گذاردن تایید کردن The first th ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

samovar: سماور 🗣️سَمُ وار 💠 Tighten it, ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

corporate ladder: نردبان شرکتی ( ترفیع رتبه/ارتقا مقا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

i swear to god: به خدا قسم. . . خدا شاهده. . . ✨ ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cross dresser: مبدل پوش، کسی که لباس جنس مخالف را ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

roll in: ⁦✔️⁩ظاهر شدن [Bad Weather] [Colloca ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

come away: بیرون آمدن از ( مکان یا رویداد و غی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

obligation: to lay somebody under an obligation ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sounds like: Sounds like fun باحاله

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

attire: . e. g Ms Amini was arrested on 13 ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

attribute: ⁦✔️⁩نسبت دادن، منتسب کردن به Time. ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ardent: دوآتشه . . . None of those points ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

resilience: معنای دوستمون: تاب آوری e. g. A f ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

unspoilt: بکر و دست نخورده The mansion is se ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dignity: ۱ ) کرامت - حرمت ۲ ) شان - مقام - م ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

perceived: ADJECTIVE ۱ ) متصور ۲ ) محسوس - احس ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

blinds: e. g. The blinds were drawn پرده کر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sucker: فریب خورده

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

greet: معنای دوستان: ⁦✔️⁩مواجه شدن، به چش ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pass on: ✔️ انتقال دادن - منتقل کردن کردن ( ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

run from: فرار کردن از

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

freight: حمل کردن ( کالا ) ، ترابری ( حمل ک ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lure: She was lured into the job by the o ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

disparage: ⁦✔️⁩بدگویی کردن ( از ) ⁦✔️⁩ناچیز ش ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

interconnectedness: ✔️ بهم پیوستگی Do you think that g ...

٢ ماه پیش

مدال‌های Farhood