Farhood - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

but also: تحت اللفظی: بلکه همچنین همچنین با ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

promote: ✅تشویق کردن - ترغیب کردن ✅مروج/محرک ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

autistic: ⁦✔️⁩مبتلا به بیماری اوتیسم، اوتیسمی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

contribute to: ◾دخیل بودن در - اثر داشتن در The t ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

torment: NOUN زجر - درد - آزار - عذاب شدید ( ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

astride: ✔️با پاهای از هم گشاده ( مثل هنگام ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brat: NOUN لفظ زننده ای برای خطاب یه بچه ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

content: ADJ & V 🗣️[کِن تِنت] NOUN 🗣️[کان ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

criticism: ⁦✔️⁩انتقاد 1 ) criticism clearly di ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

blow over: ✔️افتادن یا پرت شدن طرفی ( توسط وزش ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

extravagant: ۱ ) تجملاتی - پر زرق و برق SYN: lav ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

aye: چشم، بله

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

revolting: حال بهم زن/زننده I don't know how y ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

waver: ▪️ waver = نوسان - پس و پیش روی - د ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tout: [VERB] 🗣️تَأوْت MEANING to adver ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

frenzy: Nationalist speeches worked the cro ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

breach: [NOUN] رخنه/نفوذ [در تشکیلات/سازما ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hail: ⁦✔️⁩تگرگ [noun] The man went down i ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

clay: clay: خاک رس decay: فاسد شدن

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lead a comfortable life: داشتن یک زندگی راحت و آسوده 💠 Wit ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i don't know what to do: زمان درماندگی و واماندگی و نداشتن ر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

may god reward you: خدا عوض تون بده.

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give blood: خون دادن - خون اهدا کردن e. g. A: ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خودتو به موش مردگی نزن: Don't play at being ill. e. g. A ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

find the vein: پیدا کردن رگ زمان تزریق آمپول یا خو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

devotion: NOUN قربان صدقه کسی - تصدق کسی e. ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i am all devotion: قربونت برم من e. g. You drove a h ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فحوای کلام: drift e. g. got his drift منظورش گر ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stronghold: NOUN استحکامات - مرکز نظامی e. g. ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in compliance with: ⁦✔️⁩مطابق با، طبق چیزی عمل کردن ( ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have a temperature: SYN: have a fever تب داشتن e. g. ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شیر دریایی: walrus

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

entertainment: پذیرایی The entertainment was due ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

figure something out: یه کاریش میکنیم

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take the view: معنای دوستمون: درباره چیزی نظر داشت ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dilute: [VERB] ۱ ) رقیق کردن - آبکی کردن ۲ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jettison: کنار گذاشتن، از شر چیزی راحت شدن ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bagel: پیراشکی ( US ) bagel guy پیراشکی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

credit: Verb ✅به حساب کسی گذاشتن ( ایده داس ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get caught: ▪️Get caught ۱ ) خود را اسیر کسی ک ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the movies: US: the movies UK: the cinema سالن ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

maintain: ✅مدعی بودن، ادعا کردن، ✅ ( روی عقی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

venue: ✔️ ( نمایش یا مسابقه و غیره ) محل ا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dumbest: احمقانه تر ین ( فکر، کار. . . )

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

take precedence over: ارجحیت داشتن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

as you wish: هر جور مایلی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

stumble: He stumbled and fell down لغزید و س ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cannabis: ✅گونه ای ماده مخدر ( از قبیل مِرِ و ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

contempt: If you are summonsed and do not att ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

loom: ✔️ازدور نمودار شدن، پدیدارازخلال اب ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

have on: ◾have somebody on ( informal ) ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

abruptly: ✔️ یهویی و غیرمترقبه و ناگهانی ✔️ ( ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cash: پول نقد 1 ) I don't usually carry ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wild: ✅طوفانی، جنجالی، پرهیاهو Emerson: ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

toss: And could you please try not to tos ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stand out: نمایان و مشخص بودن به نظر آمدن و تو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reap: ⁦✔️⁩درو کردن ( در اینجا استعاری ) ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deploy: ۱ ) مستقر کردن، به کار گرفتن The N ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get shot: be shot get shot گلوله خوردن تیر خو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

presentable: ✅ آراسته و آماده ✅ خوش نما و مقبول ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blow: Verb ✔️ ( خودمانی ) فرصت را از دست ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

but also: تحت اللفظی: بلکه همچنین همچنین با ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get along with: معنای دوستان: ✔️ ارتباط خوب و ملایم ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

affordable: معنای دوستان: ✅اقتصادی - ارزان - قی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wrist: wrist [ریٖست] مچ دست 🟢🟢🟢 wais ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

subject: Verb در معرض یا تحت تاثیر ( چیزی ) ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

work on: Straightforward meaning کار کردن رو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resort: Noun ✅چاره - مشگل گشا - گره گشا . ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spontaneous: ✔️ناگهانی، یهویی، بدون برنامه ریزی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

timeless: adj معنای دوستان: عمری - با کیفیت - ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hand over: تحویل دادن - واگذار کردن - مسئولیت ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

promote: ✅تشویق کردن - ترغیب کردن ✅مروج/محرک ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stringent: . E. g 1 ) Stringent safety regulat ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

casualty: ⁦✔️ ( جمع ) ⁩تلفات، قربانیان Deman ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bias: گرایش، تمایل به یک طرف 1 ) The st ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

run down: 🔰دنبال کردن/رفتن ( سمت جایی/پایین، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conventional: متداول، مرسوم، معمول، رایج، عادی T ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

console: You asked me if you could read my b ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

projectile: NOUN ۱ ) موشک ۲ ) گلوله ( سلاح آتش ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

assert: ✅ اظهار داشتن - ( موکدا ) اعلام کرد ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

plausible: ✔️ ( معمولا همراه با ناباوری ) محتم ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

content: ADJ & V 🗣️[کِن تِنت] NOUN 🗣️[کان ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

indulge: 🔥plunge= افت ناگهانی ( قیمت سهام، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

defensive: ⁦✔️⁩تدافعی، جبهه گیرانه Nick Clegg ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

utmost: I do my utmost to produce clean cop ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

for so long: واسه مدت طولانی I needed a change ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

call for: ۱ ) ( احساس ) نیاز کردن، لازم دان ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dumping: پیچوندن کسی، دور زدن فردی ( که به ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

thrilling: ⁦✔️⁩مهیج، میخکوب کننده، دهن باز نگه ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

all over: همه/کل/تمام ( کاری یا چیزی ) We h ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

boot: صندوق عقب ( اتومبیل ) Police told ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pretentious: ✅خودمهم ( یا باهوش یا غیره ) جلوه د ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bark: ✔️ ( گیاه شناسی ) پوست This tree ba ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

drive: noun تلاش/کوشش با برنامه/برنامه ریز ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

things: اوضاع Politicians promise the earth ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

address: مورد ملاحظه قرار دادن متوجه ساختن ن ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

come from: از جایی آمدن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

get a sense of something: - سر درآوردن از موضوعی - دریافتن و ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

check this out: اینجا رو باش ( به این نگاه کن )

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

explicit: Hide explicit results پنهان کردن نت ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tear apart: ۱ ) پاره شدن ۲ ) حاله کسی را بد کرد ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

trance: Hypnosis trance حالت/خواب ناشی از ه ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hook: As soon as I opened the cover of th ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deflection: ۱ ) خیز - انحراف - افت شکل در اجسام ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

convict: [VERB] 🗣️کِن ویٖکت [NOUN] 🗣️کٰان ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

head off: معنای دوستمون ✅مکانی را به منظور رف ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

breach: [NOUN] رخنه/نفوذ [در تشکیلات/سازما ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

clay: clay: خاک رس decay: فاسد شدن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hail: ⁦✔️⁩تگرگ [noun] The man went down i ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blow over: ✔️افتادن یا پرت شدن طرفی ( توسط وزش ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

extravagant: ۱ ) تجملاتی - پر زرق و برق SYN: lav ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

waver: ▪️ waver = نوسان - پس و پیش روی - د ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

autistic: ⁦✔️⁩مبتلا به بیماری اوتیسم، اوتیسمی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

revolting: حال بهم زن/زننده I don't know how y ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

aye: چشم، بله

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

frenzy: Nationalist speeches worked the cro ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tout: [VERB] 🗣️تَأوْت MEANING to adver ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

perception: Reception ۱ ) پذیرش، قبول ۲ ) مهمان ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fringe: ✅مدل موی چتری ( یکجور مدل موی مردا ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

heal: التیام دادن، خوب کردن For all its ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

viable: CNN. COM@ "The US can curate a por ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

artefacts: ✅اشیاء تاریخی و باستانی ✅عتیقه جات ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

inspiration: inspiration الهام - ( شخص/چیز ) اله ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

catch up on: جبران کردن چیزی I used Saturday to ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

wonder: معنای دوستان ✅ از خود پرسیدن ✅ با خ ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bad back: کمردرد ( داشتن ) I have a bad back

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

take up: پرداختن به کاری، وقت گذاشتن ( واسه ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

it's all over: همه چی تمومه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

draw with: ( بازی، ورزش ) مساوی کردن/شدن ( ام ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tart: adj ✔️شیرین، مربایی :Nigel Slater r ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

liquidity: ⁦✔️⁩ نقدشوندگی - قابلیت تبدیل به پو ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flinch: معنای آبادیس ✅شانه خالی کردن - ( از ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hit: 1 ) ( عامیانه ) ترتیب ( کسی را ) د ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be in hot water: INFORMAL ✔️ in trouble or disgrace ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cause: یک معنی کمتر شناخته شده ش که بیشتر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

precious: Precious: نفیس و گران بها Prosper: ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come from: از جایی آمدن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drive: noun تلاش/کوشش با برنامه/برنامه ریز ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

address: مورد ملاحظه قرار دادن متوجه ساختن ن ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

things: اوضاع Politicians promise the earth ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dumping: پیچوندن کسی، دور زدن فردی ( که به ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

explicit: Hide explicit results پنهان کردن نت ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bark: ✔️ ( گیاه شناسی ) پوست This tree ba ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as you wish: هر جور مایلی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

boot: صندوق عقب ( اتومبیل ) Police told ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

all over: همه/کل/تمام ( کاری یا چیزی ) We h ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

quarter: محله We took a brief walk around th ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thrilling: ⁦✔️⁩مهیج، میخکوب کننده، دهن باز نگه ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cashback: بازپرداخت نقدی The major banks are ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

are you nuts: زده به سر ت! خُل شدی!؟

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

interrupted: ✔️نامتمرکز ✔️دچار اختلال ✔️از هم گس ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

airbnb: Airbnb is an online marketplace tha ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pull up: I spent the morning pulling up weed ...

١ ماه پیش

مدال‌های Farhood