پیشنهادهای اسکندری (٢٧)
نامتمایز
از لحاظ تعداد
بیانات
ردایی که راهب ها میپوشیدن
در بستر بیماری افتادن
Able to be improved or cured by a treatment به درمان جواب دادن
به معنی افت و تنزل سهام شرکت هم هست the company 's shares are still languishing well below last year's peak.
مضحک
تثبیت شده
مناسب و سنجیده
تجدید قوا
blocking out reality درهای واقعیت رو به روی خودت ببندی
ریتم قلب
دست سازه
اشتیاق سوزان
تعجیل
( بلا و دردسر ) دامن گیر شدن larger problems began to plague the company بتدریج مشکلات بزرگتری دامنگیر شرکت شد
the mood at work was black محیط کار حال و هوای دلگیری داشت
he felt a flush of excitement بارقه ای از هیجان در دلش احساس کرد
شغل پایدار
تفکیک کردن sort out fact from fiction
وقتی توان و ظرفیت کسی تحلیل رفته
بی رمق
اعلام کردن مثلاً برنامه قطارها schedules are posted
مثال زدنی بودن
medical incompetence قصورات پزشکی
یعنی نیمه گمشده